اسماء الحسنی

فهرست کتاب

الکبیر أ

الکبیر أ

«الکبير» نامی از نام‌های خداوند است که هم در قرآن کریم و هم در حدیث مصطفی صوارد گردیده است. مواردی از کاربرد کبیر در قرآن:

﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡكَبِيرُ ٱلۡمُتَعَالِ ٩[الرعد: ۹].

«خدا آگاه از جهان پنهان و آگاه از جهان دیدنی است، و بزرگوار و والا است».

﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ وَأَنَّ ٱللَّهَ سَمِيعُۢ بَصِيرٞ٦١[الحج: ۶۱].

«(مسأله) به همین منوال است و خداوند حق است و آنچه را که به جز او به فریاد می‌خوانند و پرستش می‌نمایند باطل است. و خداوند والا مقام و بزرگوار است».

﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡكَبِيرُ٣٠[لقمان: ۳۰].

«این (آفریده‌های عجیب و غریبی را که می‌بینید) دلیل بر آن است که خداوند حق است و آنچه را که به جز او به فریاد می‌خوانید و عبادت می‌نمایید باطل است، و خداوند والامقام و بزرگوار است».

﴿قَالُواْ مَاذَا قَالَ رَبُّكُمۡۖ قَالُواْ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡكَبِيرُ ٢٣[سبأ: ۲۳].

«می‌پرسند: آیا پروردگارتان چه فرمود؟ می‌گویند: حق را فرمود و او والا و بزرگوار است».

﴿فَٱلۡحُكۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِيِّ ٱلۡكَبِيرِ ١٢[غافر: ۱۲].

«پس در این صورت فرمانروایی و داوری از آن خداوند والا مقام و بزرگوار است».

﴿وَكَبِّرۡهُ تَكۡبِيرَۢا ١١١[الأسراء: ۱۱۱].

«بنابراین او را چنان که باید به عظمت بستا».

﴿وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ ٣[المدثر: ۳].

«و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریایی بستای».

﴿وَلَهُ ٱلۡكِبۡرِيَآءُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ[الجاثیة: ۳۷].

«بزرگواری و والایی در آسمان‌ها و زمین، از آن اوست».

از آنچه بیان شد روشن می‌گردد که الفاظی از این جنس در حق خداوندوارد شده است: ۱- اولین این لفظ‌ها منظورم «کبیر» می‌باشد ۲- دومی «متکبر» است که قبلا در موردش سخن گفته شده ۳- سومی «أکبر» است که این لفظ در قرآن در مورد صفات خداوند به کار رفته است.

خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ أَكۡبَرُ[التوبة: ۷۲].

«خشنودی خدا بالاتر از هر چیز است».

اما این لفظ در مورد ذات خداوند در قرآن نامی از آن برده نشده است؛ اما در سنت متواتر ذکر گردیده و آن این کلام ما است که: الله أکبر ۴- چهارمی «الکبریاء» خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَهُ ٱلۡكِبۡرِيَآءُ[الجاثیة: ۳۷].

«بزرگواری و والایی از آن اوست».

حال در مورد این صفات سخن می‌گوییم:

۱- الکبیر دارای دو سمت و سو است: اول؛ کبیر کلمه‌ای مقابل صغیر است (بزرگ مقابل کوچک) کوچکی و بزرگی در مقادیر به اعتبار گرفته می‌شود و خداوند از مقدار و حجم، پاک و منزه است و کبرش برحسب جسم و حجمش نیست. گاهی بزرگی و کوچکی در درجات عقلی به اعتبار گرفته می‌شود فلانی بزرگ قوم است، شاید از لحاظ جسمی کوچکترین شان هم باشد و یا گفته می‌شود: فلانی در دین بزرگ است؛ یعنی دارای درجات عالی است. خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ[طه: ۷۱].

«مسلماً او بزرگ شما است».

﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا فِي كُلِّ قَرۡيَةٍ أَكَٰبِرَ مُجۡرِمِيهَا[الانعام: ۱۲۳].

«همان‌گونه در هر شهری سردمداران آنجا را از بزهکاران فراهم می‌سازیم».

حال که این مطلب را فهمیدی می‌گوییم که: خداوند سبحان کامل‌ترین و اشرف موجودات است و در مقایسه با هرآنچه غیرخودش بزرگ است و هر آنچه غیر از خدا، در مقایسه با خدا کوچک است. دوم خداوند کبیر است به این معنی که بزرگ‌تر و بلندمرتبه‌تر از آن است که به مخلوقات شبیه باشد و هیچ چیزی شبیه و مثل او نیست و هر دو وجه آن کلمه از اسماء تنزیهی است.

۲- الأکبر: این کلمه نیز دارای دو سمت و سو است: اول خداوند از هر آنچه غیر خود است از موجودات بزرگ است. و این در هنگام کلام نمازگزار وقتی که الله اکبر می‌گوید مورد نظر است، گویی که خداوند از هر چه جز خود بزرگ‌تر است. این سخن قبلا توضیح داده شد زیرا نمازگزار هنگامی که قبل از نماز این معنی را درک کند ذهن و روانش به چیزی جز خداوند مشغول نمی‌گردد و قلبش به چیزی جز خداوند تعلق نمی‌پذیرد. شاید شخصی بپرسد که: این لفظ هنگامی به کار می‌رود که میان دو چیز مجانست باشد در حالی که بین خداوند و غیر او هیچ مجانستی وجود ندارد پس چگونه این لفظ را به کار می‌بریم؟ جوابش این است که مردم غیر خداوند را بزرگ پنداشته و او را مورد احترام قرار می‌دهند و این کلام را بیان می‌دارد که باید خداوند سبحان از غیر خود، در اجلال و احترام و بزرگی مقدم‌تر قرار داده شود، حال که معنای الله‌اکبر را دانستی باید که به سوی حدیثی از پیامبر صکه امام بخاری و امام احمد آن را بیان کرده‌اند بازگردیم. پیامبر صمی‌فرماید: «خداوند آدمی را بر صورت آدمی آفرید». در اینجاست که در می‌یابیم معنای صحیح برای این حدیث شریف این است که به درستی خداوند آدمی را بر صورت آدمی آفریده است، زیرا «هاء» در کلمه‌ی «صورته» به آدم بر می‌گردد، و نه به خداوند زیرا خداوند در صورت نمی‌گنجد، و دیدگان او را در نمی‌یابند، و خداوند برتر از مکان و زمان و محدودیت و رؤیت است. یکی از عارفین شاگردش را در مورد خداوند مورد سؤال قرار داده و از او پرسید: معنی الله اکبر چیست؟ شاگرد در جواب گفت: خداوند از هر چیزی بزرگ‌تر است و استاد گفت: وای بر تو! او را محدود نمودی، آیا چیزی همراه خداوند است تا خداوند بزرگ‌تر از او باشد؟ شاگرد گفت: ببخشید معنای الله‌اکبر چیست؟ آن شخص عارف در جواب گفت: خداوند بزرگ‌تر از آن است که با آدمیان مقایسه گردد یا این که تحت مقایسه درآید یا این که حواس او را دریابند. و این وجه دوم کلام است.

عقیده ـ منظورم عقیده‌ی توحیدی است ـ بر این اساس شکل می‌گیرد که تمامی دنیا شیء است و هیچ شیئی مثل و مانند خداوند نیست؛ اما در مورد کبریاء در حدیثی قدسی خداوند می‌فرماید: «کبریاء رداء من است و عظمت إزار من». و در تخصیص کبریاء به رداء و عظمت به ازار این نکته نهفته است که کبریاء از لحاظ شأن و منزلت از عظمت برتر است و اوهام مخلوقات و فهم ایشان از درک آن عاجز است.

خداوند سبحان وصف کبیر را در پاداش کسانی که در جاهایی که دیگران حضور ندارند و دوراز چشم مردمان، ترس از خدا در دلشان وجود دارد را بیان داشته و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَيۡبِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ كَبِيرٞ ١٢[الملک: ۱۲].

«کسانی که درنهان، از پروردگار خود می‌ترسند، آمرزش و پاداش بزرگ و فراوانی دارند».

و بزرگی این پاداش درفزونی و عظمت و بی‌مانند آن تجلی می‌یابد و این که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر هیچ قلبی گذر نکرده که چه پاداش مهم و با عظمتی است. همچنین این وصف برای فضلی به کار رفته که خداوند بندگان صالحی که گوی سبقت در خیرات را ربوده‌اند به آنان می‌پوشاند و می‌فرماید:

﴿ثُمَّ أَوۡرَثۡنَا ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَيۡنَا مِنۡ عِبَادِنَاۖ فَمِنۡهُمۡ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ وَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ وَمِنۡهُمۡ سَابِقُۢ بِٱلۡخَيۡرَٰتِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡكَبِيرُ ٣٢ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ يَدۡخُلُونَهَا يُحَلَّوۡنَ فِيهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَلُؤۡلُؤٗاۖ وَلِبَاسُهُمۡ فِيهَا حَرِيرٞ ٣٣[فاطر: ۳۲-۳۳].

«سپس کتاب (قرآن) را به بندگان برگزیده‌ی خود (یعنی امت محمدی) عطا کردیم. برخی از آنان به خویشتن ستم می‌کنند، و گروهی از ایشان میانه‌رو هستند و دسته‌ای از ایشان در پرتو توفیقات الهی در انجام نیکی‌ها پیشتازند. این واقعاً فضیلت بزرگی است. (پاداش پیشگامان در نیکی‌ها) باغ‌های اقامتی است که بدان‌ها داخل می‌شوند و در آنجاها با دستبندهای طلا و مروارید آراسته و پیراسته می‌گردند، و جامه‌هایشان در آنجاها ابریشمین است».

همچنان که فوز و رستگاری را که شامل حال مؤمنان صالح می‌شود را با آن توصیف کرده و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡكَبِيرُ ١١[البروج: ۱۱].

«مسلماً کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته می‌کنند، بدون شک باغ‌های بهشت از آن ایشان است که از زیر (کاخ‌ها و درختان) آن رودبارها روان است، و رستگاری و کامیابی بزرگ این است».

همچنان که خداوند متعال عذابی را که برای ظالمان آماده گردانیده را بدان توصیف کرده و می‌فرماید:

﴿وَمَن يَظۡلِم مِّنكُمۡ نُذِقۡهُ عَذَابٗا كَبِيرٗا ١٩[الفرقان: ۱۹].

«و هر کس از شما (با کفر و عصیان، همچون اینان) ستم کند، عذاب بزرگی را بدو می‌چشانیم».

و هم‌چنین اگر دوستی میان مؤمنان و کفار پیش آید فسادی روی می‌دهد که با صفت کبیر توصیف شده است. خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٍۚ إِلَّا تَفۡعَلُوهُ تَكُن فِتۡنَةٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَفَسَادٞ كَبِيرٞ ٧٣[الانفال: ۷۳].

«و کسانی که کافرند برخی یاران برخی دیگرند (و در جانبداری از باطل و بدسگالی با مؤمنان هم‌رأی و هم سنگرند، پس ایشان را به دوستی نگیرید و در حفظ عهد و پیمان بکوشید) که اگر چنین نکنید فتنه و فساد عظیمی درزمین روی می‌دهد».

خلاصه‌ی کلام‌مان این است که خداوند کبیر کسی است که هر بزرگی در مقابلش خوار و ذلیل است و هر شکوهی مقابل شکوه و عظمتش تباه و از بین رفتنی است و هرکبیری در مقابلش همچون ذره‌ای پست و بی‌مقدار است و هر مغرور و متکبری در برابر کبریایی خداوند همچون گرد و غباری معلق است. و خداوند کبیر دارای ذاتی با کمال و صفاتی زیبا و با جمال است. خداوند ذاتاً غنی و بی‌نیاز بوده و بقایش ابدی است. منظورم از کمال ذات، کمال وجود است و کمال وجود به بقای ازلی و ابدی باز می‌گردد و هر وجودی که به خاطر عدم سابقه و یا عدم بقاء، مقطوع و بریده باشد آن وجود ناقص است. کسی که دائم و ازلی و ابدی است محال است که دچار عدم و نابودی شود و در حقیقت او کبیر است و وجود حقیقی که وجود هر موجودی از وجود او به وجود آمده از آن او است.