اسماء الحسنی

فهرست کتاب

السمیعأ

السمیعأ

«السميع» نیز یکی از اسماء حسنی می‌باشد که هم در قرآن و هم در حدیث ذکر گردیده است. خداوند می‌فرماید:

﴿أَمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَيۡهِمۡ يَكۡتُبُونَ ٨٠[الزخرف: ۸۰].

«آیا گمان می‌برند که ما اسرار پنهانی و سخنان در گوشی آنان را نمی‌شنویم؟ آری (ما آگاه از راز و رمز ایشان و شنوای نجوای آنان بوده و) گذشته از این، فرشتگان مأمور ما در کنارشان حاضر و بر اعمالشان ناظرند و می‌نویسند و ثبت و ضبط می‌کنند».

﴿قُلۡ أَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَمۡلِكُ لَكُمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗاۚ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٧٦[المائدة: ۷۶].

«بگو: آیا جز خدا کسی و چیزی را می‌پرستید که مالک هیچ سود و زیانی برای شما نیست؟ و خدا شنوای آگاه است».

﴿وَٱللَّهُ يَقۡضِي بِٱلۡحَقِّۖ وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَقۡضُونَ بِشَيۡءٍۗ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ٢٠[غافر: ۲۰].

«خداوند به حق و عدل داوری می‌کند و کسانی را که به جای او به فریاد می خوانید (به سبب عجز و ناتوانی) کم‌ترین داوری از دست ایشان ساخته نیست (و اصلاً کاره‌ای نیستند تا داوری به پیش ایشان برده شود) تنها خدا شنوا و بینا است».

﴿قَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّتِي تُجَٰدِلُكَ فِي زَوۡجِهَا وَتَشۡتَكِيٓ إِلَى ٱللَّهِ وَٱللَّهُ يَسۡمَعُ تَحَاوُرَكُمَآۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعُۢ بَصِيرٌ ١[المجادلة: ۱].

«به راستى خداوند سخن زنى را كه درباره همسرش با تو گفتگو مى‏كرد و به خداوند شكایت مى‏برد، شنید و خداوند گفتگویتان را مى‏شنید. بى گمان خداوند شنواى بیناست».

خداوند در آیات فراوانی خود را بدین صفات توصیف می‌کند: ۱- شنونده‌ی دعا است ۲- شنونده و نزدیک است ۳- خداوند می‌شنود و می‌بیند. سمع در قیاس با مخلوقات عبارت از قدرت شنوایی در گوش می‌باشد. گاهی نیز سمع به صورت مجازی برای اطاعت و فهم به کار می‌رود؛ مثلا تو می‌گویی که: اهل بدعت را به بازگشت به راه حق خواندم اما نشنیدند؛ یعنی کلامت را فهمیدیم؛ اما با آن مخالفت کرده و بدان عمل ننمودیم. هم‌چنین کلمه‌ی سمع تو را وا می‌دارد که معنا را در ذهن تصور کرده و بدان فکر نمایی. همچنان که خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا يَسۡمَعُونَ بِهَآ[الاعراف: ۱۷۹].

«و گوش‌هایی دارند که بدان‌ها (مواعظ و اندرزهای زندگی‌ساز را) نمی‌شنوند».

در اینجا معنی این نیست که گوششان صداها را نمی‌شنود و یا زنگ‌ها را نمی‌شنود، مراد این است که آنان آنچه را می‌شنوند به تصور خود نمی‌آورند و در مورد آن به تفکر نمی‌پردازند تا از آن سودی به چنگ آورند و چون هیچ فایده‌ای از این شنیدن عایدشان نمی‌شود، گویی نشنیده‌اند.

خداوند می‌فرماید:

﴿أَمۡ تَحۡسَبُ أَنَّ أَكۡثَرَهُمۡ يَسۡمَعُونَ أَوۡ يَعۡقِلُونَۚ إِنۡ هُمۡ إِلَّا كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّ سَبِيلًا٤٤[الفرقان: ۴۴].

«آیا گمان می‌بری که بیشتر آنان (چنان که باید) می‌شنوند یا می‌فهمند؟ (نه، آنان تفکر و تعقل ندارند) ایشان همون چهارپایان هستند و بلکه گمراه‌تر...».

اما سمع به نسبت خداوند سبحان که منزه از اعضاء و جوارح است و از این نظر هیچ شباهتی به مخلوقات ندارد معنایش عبارت است از: خداوند صداها را از هر مکانی که صادر شود و هر وصفی که داشته باشد، بدان احاطه دارد و به الفاظ و مدلول آنها، به کلمات و معانی آنها به حروف و مخارج آن و هر صفتی که دارند از جمله به صورت پنهانی بیان شود یا آشکار، شدید و بلند باشد یا ضعیف و خفیف و هر صفتی که به حروف متصل می‌گردد و حالت‌های آن و هم‌چنین جملات چه دعائی چه سبحان‌الله یا الله اکبر یا لا إله إلا الله یا حمد و شکر و سپاس و ثنا و تقدیس و تنزیه و توحید، به همه‌ی آن‌ها احاطه دارد یا آن جمله، شکر و الحاد و فسق و کفر باشد یا محبت و بغض و خشنودی و اندوه و شعر و نثر و قرآن و سجع و پنهانی و آشکار باشد، همه را مورد احاطه‌ی خود قرار داده است. این شنیدن خداوند فقط مختص به آن کلامی نیست که از میان دو لب خارج می‌شود یا زبان به آن تحرک می‌پذیرد، بلکه هر آنچه در ضمایر پنهان است و هر آنچه را درون‌ها نجوا کنند و هرآنچه به ذهنی خطور نماید از جمله خواب دیدن، آرزوی چیزی را داشتن یا تصورات و اوهام، همه را خداوند می‌داند. خداوند هر تکانی را که بشر توان شنیدنش را دارد و هر آنچه را بشر از فهمش و شنیدنش ناتوان است، همه را می‌شنود. این شنوایی در مخلوقات نیازمند وسایلی از جمله هوا می‌باشد و هرگاه هوا نباشد، صدا شنیده نمی‌شود هر چند گوینده خیلی نزدیک هم باشد، اما خداوند سمیع علیم بدون هیچ واسطه و کمک کننده‌ای کلام را می‌شنود. شنوایی مخلوقات برحسب استعداد و طاقتی که خدا بدانان عطا کرده است، متفاوت می‌باشد و در یک حد و مرز مشخصی نیز اصوات را دریافت می‌دارند، از آن محدوده بلندتر و یا کوتاه‌تر باشند، آن را نمی‌شنوند اما شنوایی خداوند محدود به حد و مرزی نیست حال این گوینده درون آسمان و یا زیر زمین باشد. دوری و نزدیکی اصوات نزد خداوند مساوی است و قوت و ضعفش نیز به همین طریق. مخلوقات با حواسی که قدرتشان محدود و تأثیرشان ضعیف است، می‌شنوند و با بیماری تلف و نابود می‌شوند اما خداوند بدون نیاز به حواس و اندام و جوارح کلام را می‌شنود و شنونده از دیدگانش پنهان نیست و صدایش را چه در آسمان و چه در زمین و در هر نقطه‌ای از جهان که قرار داشته باشد می‌شنود؛ زیرا فقط خداوند سمیع و علیم است و هیچ‌کس دیگر چنین توانایی بی‌حد و حصری را ندارد. انسان نمی‌تواند در یک لحظه کلام چند نفر را همراه با تدبر و فهم دریافت کند؛ زیرا وقتی که به تدبر درباری کلام یکی از ایشان مشغول می‌شود از فهم و تدبر در مورد کلام دیگری باز می‌ماند؛ اما خداوند سبحان هر آنچه را که در آسمان‌ها و زمین هستند از انسان و جن و ملائکه و حیوان و پرنده، همه را می‌شنود و بر همه علم دارد. هر آنچه را می‌گویند می‌شنود. هیچ‌گاه به گونه‌ای نیست که مشغول کلام یکی شده و از دیگری باز ماند همه را در یک زمان می‌شنود. خداوند سمیع علیم هر صوتی را هرچند کوتاه باشد و هر فریادی را هر چند بلند باشد می‌شنود. سمیع صیغه‌ی مبالغه است که بر کثرت دلالت دارد و این در مورد خداوند یعنی این که هر چند تعداد سخن‌گویان زیاد باشند، اما خداوند همه را می‌شنود و هیچ کدام را فراموش نمی‌کند در صورتی که دیگران چنین نیستند همچنان که توضیح دادیم. این کلمه در قرآن ۲۹ بار به همراه اسم علیم و ۷ بار به همراه اسم بصیر آمده است تا نشان دهد که دریافت کلام همراه با آگاهی از خود گوینده است و این شنیدن همراه است با دیدن گوینده. همچنان که خداوند وقتی از نجوی که کلامی پوشیده است خبر می‌دهد، می‌خواهد بفهماند که بر هر آنچه در آسمان و زمین است، آگاه و مطلع می‌باشد لذا می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۖ مَا يَكُونُ مِن نَّجۡوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمۡ وَلَا خَمۡسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمۡ وَلَآ أَدۡنَىٰ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمۡ أَيۡنَ مَا كَانُواْۖ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ ٧[المجادلة: ۷].

«مگر ندیده‌ای که خداوند می‌داند چیزی را که در آسمان‌ها و چیزی را که در زمین است؟ هیچ سه نفری نیست که با همدیگر رازگویی کنند، مگراین که خدا چهارمین ایشان است، و نه پنج نفری مگر این که او ششمین ایشان است، و نه کمتر از این و نه بیشتر از این، مگر این که خدا با ایشان است در هر کجا که باشند (و رازشان را می‌داند) بعداً خدا در روز قیامت آنان را از چیزهایی که کرده‌اند آگاه می‌سازد؛ چرا که خدا از هر چیزی با خبر و آگاه است».

گاهی خداوند در بعضی از مواضع در قرآن کریم از سمع به علیم تعبیر نموده است؛ مثلاً می‌فرماید:

﴿وَإِن تَجۡهَرۡ بِٱلۡقَوۡلِ فَإِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ وَأَخۡفَى ٧[طه: ۷].

«(ای پیغمبر!) اگر آشکارا سخن بگویی، همانا او نهانی و نهان‌تر را می‌داند».

﴿إِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلۡجَهۡرَ وَمَا يَخۡفَىٰ ٧[الاعلی: ۷].

«قطعاً او آشکار و نهان را می‌داند».

و به درستی خداوند خبر می‌دهد که شکایت شکایت‌کننده و مجادله‌ی مجادله کننده را می‌شنود می‌فرماید:

﴿قَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّتِي تُجَٰدِلُكَ فِي زَوۡجِهَا وَتَشۡتَكِيٓ إِلَى ٱللَّهِ وَٱللَّهُ يَسۡمَعُ تَحَاوُرَكُمَآۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعُۢ بَصِيرٌ ١[المجادلة: ۱].

«خداوند گفتار آن زنی را می‌پذیرد که درباره‌ی شوهرش با تو بحث و مجادله می‌کند و به خدا شکایت می‌برد. خدا قطعاً گفتگوی شما دو نفر را می‌شنود؛ چرا که خدا شنوا و بینا است».

هم‌چنین خداوند از سخنان زشتی که کفار میان مردم القاء می‌کنند خبر می‌دهد و می‌فرماید:

﴿لَّقَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِيرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِيَآءُۘ سَنَكۡتُبُ مَا قَالُواْ[آل عمران: ۱۸۱].

«بی‌گمان خداوند سخن کسانی را شنید که گفتند: خدا فقیر است و ما بی‌نیازیم! آنچه را که گفتند (برایشان) خواهیم نوشت».

هم‌چنین به موسی و هارون فرمود:

﴿إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ ٤٦[طه: ۴۶].

«من با شما هستم (و حرف‌هایشان را) می‌شنوم و (اعمالشان را) می‌بینم».

﴿قَالَ كَلَّاۖ فَٱذۡهَبَا بِ‍َٔايَٰتِنَآۖ إِنَّا مَعَكُم مُّسۡتَمِعُونَ ١٥[الشعراء: ۱۵].

«دو نفری با معجزات ما بروید ما با شما هستیم (و شما را در پناه خود می‌داریم، و کاملاً مطالبی را که در میان شما و ایشان می‌گذرد) می‌شنویم».

خلاصه‌ی آنچه گفته شد این است که خداوند سمیعهمه چیز را می‌شنود هر چند که به صورت پوشیده بیان گردد او آهسته راه رفتن مورچه را درک می‌کند. و حمد و ثنای کسانی که او را سپاس و ستایش می‌کنند، می‌شنود و جزای ایشان را می‌دهد، خداوند دعای کسانی را که خدا را به فریاد می‌طلبند، شنیده و به آن پاسخ می‌دهد. هر آنچه بر دل‌ها بگذرد و یا به ذهنی خطور نماید و مناجات درون را می‌شنود. خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ ٤٦[طه: ۴۶].

«من با شما هستم (و حرف‌هایشان را) می‌شنوم و (اعمالشان را) می‌بینم».

﴿أَمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ[الزخرف: ۸۰].

«آیا گمان می‌برند که ما اسرار پنهانی و سخنان در گوشی آنان را نمی‌شنویم؟ آری، (ما آگاه از راز و رمز ایشان و شنوای نجوای آنانیم)».

سمع صفتی الهی است که حقایق شنیدنی‌ها کاملاً به وسیله‌ی آن ظاهر و کشف می‌شود. گاهی اوقات شنیدن به معنی قبول و اجابت به کار می‌رود همچنان که پیامبر ص می‌فرماید: پروردگارا! به تو پناه می‌آورم از کلامی که شنیده نشود؛ یعنی دعایی که مورد قبول واقع نشود همان‌گونه که نمازگزار می‌گوید: «سمع الله لمن حمده» عده‌ای گفته‌اند: معنایش این است که: خداوند حمد و ستایش کسی که او را حمد نماید، قبول می‌کند. خداوند سبحان دارای هفت صفت قائم بالذات است و آن عبارت است از: اراده، قدرت، علم، حیات، سمع، بصر و کلام. این صفات قدیمی‌اند همراه با قدامت ذات و اثر آن‌ها در هنگام خلق و ایجاد ظاهر می‌گردد؛ مثلا بصر، ازلی و قدیم و ثابت است و هیچ جنبش و نقصان و یا زیاده‌ای بدان روی نمی‌کند و یا ظلمت مانع دیدنش نمی‌شود و نور بر او غلبه نمی‌کند؛ زیرا خدا خالق ظلمت و نور است سمع و بصر و دیگر صفات را نمی‌توان جزءجزء کرد ذات یکی است و صفات تمامی از آن اوست. خداوند می‌فرماید:

﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّكَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ١٨٠ وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِينَ ١٨١ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٨٢[الصافات: ۱۸۰-۱۸۲].

«پاک و منزه است خداوندگار تو از توصیف‌هایی که (مشرکان درباره‌ی خدا به هم می‌بافند و سر هم) می‌کنند، خداوندگار عزت و قدرت. درود بر پیغمبران! ستایش، یزدان را سزاست که خداوندگار جهانیان است».