الحکم أ
«الحکم» اسمی از اسماء الله میباشد که هم در قرآن و هم در حدیث پیامبرصاز آن نام برده شده است. قرآن میفرماید:
﴿فَٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ يَحۡكُمَ ٱللَّهُ بَيۡنَنَاۚ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ ٨٧﴾[الاعراف: ۸۷].
«منتظر باشید تا خداوند میان ما داوری کند، و او بهترین داوران است».
﴿وَإِنَّ وَعۡدَكَ ٱلۡحَقُّ وَأَنتَ أَحۡكَمُ ٱلۡحَٰكِمِينَ ٤٥﴾[هود: ۴۵].
«و وعدهی تو راست است و تو داورترین داوران و دادگرترین دادگرانی».
﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَ ١٢٤﴾[النحل: ۱۲۴].
«و بیگمان خداوند میان آنان دربارهی آنچه در آن اختلاف ورزیدهاند، روز قیامت داوری خواهد کرد».
اینها دارای تنبیه و بیدارباش برای بندگان میباشد تا تذکر دهد که خداوند بهترین داوران و داورترین داوران است و هیچکس نمیتواند در حکمش دخالتی کند و هیچکس در حکمیتش شریک او نیست. خداوند به مردمان همچنان که به پیامبرانش نیز دستور داده، امر کرده که در میان مردم براساس عدالت داوری نمایند و دنبال هوی و هوس خود نروند؛ زیرا به درستی خداوند آگاه برنحوهی داوری ایشان است. خداوند میفرماید:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥﴾[النساء: ۶۵].
«اما، نه! به پروردگارت سوگند! که آنان مؤمن به شمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند».
﴿إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥١﴾[النور: ۵۱].
«مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیغمبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کند، سخنشان تنها این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و رستگاران واقعی ایشاناند».
خداوند حکم ﻷفقط او داوری است که حکمش قابل اجرا بوده، هیچکس نمیتواند قضاوتش را رد کند و هیچکس نمیتواند در مورد حکمش او را مورد بازخواست قرار دهد، هیچ شکی را وعدهاش وجود ندارد، کارهایش عیب و نقصی ندارد. قلبها با رضایت و قناعت تسلیم حکم او میشوند و نفوس فرمانبرداری و اطاعتش مینمایند. فقط خداوند است که میان حق و باطل جدایی میافکند و نیکوکار را از بدکار جدا میکند و هر نفسی را هر آنچه عمل کرده جزا میدهد و او به هر طریقی بخواهد میان مخلوقاتش جدایی میافکند. خداوند میفرماید:
﴿أَلَا لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَهُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِينَ ٦٢﴾[الانعام: ۶۲].
«هان! فرمان و داوری از آن خدا است و بس و او سریعترین حسابگران است»
خداوند ﻷ هر حقیقتی را براساس آنچه هست، مورد حکم قرار میدهد. درازل حکم کرده و کارها را تقدیر نموده است و برای هر چیزی سببی قرار داده است و مسببات را به اسباب ربط داده است. و بندگان در برابر احکامش چند دستهاند: کسانی که به آخر کار نظر میاندازند، بهتر از این کسانی هستند که به مورد قبلی نظر میافکنند و بهتر از ایشان کسانی هستند که به زمانی که در آن زندگی میکنند، نظر میافکنند و به آن چه در آن وقت واجب است قیام میکنند و بهتر از ایشان کسانی هستند که به کلی در مشاهدهی حاکم مستغرقاند و در ذکر و یاد به اوامر او روزگار سپری میکنند. ای محبوب! بدان که از راز قدر و سخن در مورد آن منع شدهایم؛ زیرا که عقلها به حقیقت آن دست نمییابند؛ زیرا که خداوند ثبت دو مطلب را به اتمام رسانیده است: اول؛ کتاب احکام تقدیری و آن را از ما پوشانیده است. دوم: احکام شرعی آن را بر ما آشکار گردانیده و ما را بدان مکلف نموده و بیان نموده است که سعادت در گروه اجرای آن احکام شرعی است. اگربندهی مطیع و فرمانبرداری هستی، بدان که این اطاعت براساس قدر خداوند و توفیق و هدایت اوست و برای پرهیز از غرور، آن را به نفس خودت ربط مده و اگر شخصی گناهکار هستی متوجه باش که فطرتت را مستعد چنان کاری نمودهای و به نفست ظلم کرده و دچار غفلت شدهای و به سرعت بیدار شو و رو به سوی توبه نما و به اجرای احکام شرعی بپرداز و بدان که همهی اینها به تقدیر ازلی خداوند حکیم خبیر است. هر گاه دچار گناهی شدی متوجه باش که تو دچار بیماری شدهای، و هر چه سریعتر به معالجهی خودت برس. نسخهی آن از چهار دارو تشکیل گردیده است: ۱- درهم کوبیدن گناه ۲- پشیمانی از گذشته ۳- تصمیم جدی بر بازنگشتن به سوی آن گناه ۴- در صورت امکان در حق هر کس مرتکب ظلمی شدهای، آن را جبران نمایی. بدان که استدلال کردن به قدر فایدهای ندارد. اما شخص عارف از قدر خدا به قدر او میگریزد آن چنان که شخصی بیمار از جایی که هوایش آلوده است، به جایی میرود که هوایش پاک و تمیز است. اگر معصیت براساس قضای خداوندی است آن معصیت مرضی کشنده است که باید از آن به قضای دیگری از خداوند یعنی اصلاح و توبه روی آوری. هر گاه بنده به قضای خداوند راضی شود و به میزان عمر و روزی خودش راضی گردد، قلبش اطمینان یافته و برای دست یافتن به چیزی که از آن او نیست حرص و ولع به خرج نمیدهد. هم و غم کسب رزق از قلبش خارج می شود زیرا رزق و روزی همچون سایهای همیشه همراه اوست. هر گاه نور اسم حکم بر قلبت تابیدن گرفت و دانستی که خداوند احکام را از قبل ثبت و ضبط کرده است آن وقت شخصی با وقار و متانت میگردی. اگر همهی مردم جزع و بیطاقتی از خود نشان دهند، تو بیطاقت نمیشوی. هر چند نادانان اندوهگین شوند، اما تو دچار غم و اندوه نمیشوی؛ زیرا قلم قدری خداوندی برداشته شده و نوشتهها خشک گشتهاند. حکم کسی است که میان مردم حکم میکند و آنان را از فساد باز میدارد، زیرا خداوند شریعتها را فرو فرستاده و بدانها میان مردم حکم میکند و مانع از پدیدار شدن دشمنی میان مردم میشود و پیامبران را ارسال کرده تا این شریعتها را اجرا نمایند. هر گاه این شریعتها اجرا گردند و مردم نسب به این احکام خاضع و مطیع باشند، مفاسد و شرارتها از میان میروند و کارها اصلاح گشته و بر نظم و روال خاص خود قرار میگیرند و مردم تنها در برابر حکم خداوند خاضع میشوند و در پناه حکم خداوندی که بهترین داوران است سعادتمند گشته، حقوقشان محفوظ و مصون میگردد. از ریخته شدن خون مردم به ناحق جلوگیری میشود و هر آنچه از محرمات است، مقدس شمرده شده و آبرو و اموال مردم در سلامت قرار میگیرد. دستها و زبانها از ارتکاب بدی بازداشته میشوند و مردم در پناه احکام خداوند حکیم همچون برادران همدیگرند.
حاکم است که میان مردم قضاوت میکند و حق هرصاحب حقی را بدو باز پس میگرداند. خداوند ﻷمیان مردم در دنیا قضاوت میکند و به صورت شفاف و صریح حق هر صاحب حقی را در کتابش وضع فرموده است و به مردم امر کرده است که هرگاه میان مردم به داوری پرداختند، براساس عدالت داوری کنند و امانت را به صاحبان آنها بسپارند. خداوند حقوق مجاهدان را در انفال و غنایم مشخص کرده است. حق هر وارثی را از ترکهی شخص فوت شده بیان کرده حقوق پدر و مادر بر گردن فرزندان، حقوق زن و شوهر نسبت به هم، حقوق همسایگان به نسبت یکدیگر، حقوق حکام و مردم، همه را تعیین نموده است. خداوند تبارک و تعالی به پیامبرش امر کرده است که احکامش را اجرا نماید میفرماید:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِتَحۡكُمَ بَيۡنَ ٱلنَّاسِ بِمَآ أَرَىٰكَ ٱللَّهُ﴾[النساء: ۱۰].
«ما کتاب (قرآن را که مشتمل بر حق و بیانگر هر آن چیزی است که حق است) به حق بر تو نازل کردیم تا میان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است داوری کنی».
این قرآن کتاب محکمی است که خداوند در موردش میفرماید:
﴿كِتَٰبٌ أُحۡكِمَتۡ ءَايَٰتُهُۥ﴾[هود: ۱].
«(این قرآن) کتاب بزرگواری است که آیههای آن (توسط خدا) منظم و محکم گردیده است (و لذا تناقض و خل و نسخی بدان راه ندارد)».
یعنی محکم و استوار است. خداوند آن را برای اعجاز و هدایت و ارشاد و اقامهی حجت نازل فرموده است و خود دلیل است بر این که از جانب خداوند حکیم حمید نازل گشته است. به زودی خداوند در آخرت میان مردمان داوری میکند و به هر شخص هر آنچه را استحقاق دارد، ارزانی میدارد به کسانی که به فرمانبرداری بیچون و چرا از دستورات خداوند پرداختهاند، بهشت و نعمتهای آن را ارزانی میدارد و برای مشرکانی که ظن بدی نسبت به خداوند داشتند آتش جهنم و عذاب آن را خواهد چشاند. خداوند ﻷهر آنچه را آفریده در استوارترین شیوه و مطابق مصالح آن آفریده است و به هر مخلوقی هر آنچه که بهترین خلقت و استوارترین ساخت است را عطا کرده است. هر چیزی را براساس نظمی خاص مییابی. همان خداوندی که چیزها را میآفریند و سپس آنها را هماهنگ میکند و میآراید. خداوندی که اندازهگیری میکند و هر چیزی را آن گونه که شایسته و بایسته است میآفریند و آنگاه آن را به کاری رهنمود مینماید که باید بکند و انسان را از نظر جسم و روح در بهترین شکل و زیباترین سیما آفرید. خداوند میفرماید:
﴿ٱلَّذِي خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ طِبَاقٗاۖ مَّا تَرَىٰ فِي خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖۖ فَٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ هَلۡ تَرَىٰ مِن فُطُورٖ ٣ ثُمَّ ٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ كَرَّتَيۡنِ يَنقَلِبۡ إِلَيۡكَ ٱلۡبَصَرُ خَاسِئٗا وَهُوَ حَسِيرٞ ٤﴾[الملک: ۳-۴].
«آن که هفت آسمان را بالای یکدیگر و هماهنگ آفریده است. اصلاً در آفرینش و آفریدههای خداوند مهربان خلل و تضاد و عدم تناسب نمیبینی. پس بار دیگر بنگر آیا هیچگونه خلل و رخنهای میبینی؟ باز هم بارها و بارها بنگر و ورانداز کن. دیده سرانجام فروهشته و حیران، و درمانده و ناتوان، به سویت باز میگردد».
خداوند ﻷهر چیزی را در جای مناسب خودش قرار داده است؛ در موضع که به صلاح آن است و جز آن نمیباید باشد و حکمتش را براساس میزان خاصی قرار داده است. اگر تمامی دانشمندان و پزشکان دنیا گرد هم آیند و بکوشند که چیزی را در جای بهتر از آن که خداوند حکیم علیم قرار داده، قرار دهند تلاششان بیهوده و بیجا است و شکست خورده و درمانده و زیانبار میگردند. در وجود خودت بیاندیش آیا میتوانی جایی بهتر از آنچه خداوند احسن الخالقین هر کدام از اعضاء را در آن قرار داده برایش بیابی. اصلاً امکان ندارد که مظاهرحکمت خداوند را شمارش نمود، کافی است کمی سر بچرخانی تا زیباییهای شگفتانگیزی در هر آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده مشاهده کنی. خداوند حکم برهمهی ظواهر و پوشیدههای آن چیز آگاهی دارد. و هر حکمی در مورد آن بنماید آن حکم بهترین و دقیقترین حکم است. خداوند میفرماید:
﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ ١٤﴾[الملک: ۱۴].
«مگر کسی که (مردمان را) میآفریند (حال و وضع ایشان را) نمیداند، و حال این که او دقیق و باریکبین بس آگاهی است؟!».
و با حالت تصدیق بدین احکام خداوندی گوش فرا دهد:
﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَيۡسِرِۖ قُلۡ فِيهِمَآ إِثۡمٞ كَبِيرٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ وَإِثۡمُهُمَآ أَكۡبَرُ مِن نَّفۡعِهِمَا﴾[البقرة: ۲۱۹].
«دربارهی باده و قمار از تو سوال میکنند. بگو: در آنها گناه بزرگی است و منافعی هم برای مردم در بردارند، ولی گناه آنها بیش از نفع آنها است».
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلۡيَتَٰمَىٰ ظُلۡمًا إِنَّمَا يَأۡكُلُونَ فِي بُطُونِهِمۡ نَارٗاۖ وَسَيَصۡلَوۡنَ سَعِيرٗا ١٠﴾[النساء: ۱۰].
«بیگمان کسانی که اموال یتیمان را به ناحق و ستمگرانه میخورند، انگار آتش در شکمهای خود (میریزند و) میخورند و با آتش خواهند سوخت».
هرگاه اسم حکیم مقارن اسم عزیز باشد، دلالت میکند بر این که خداوند حاکم و سلطان و متصرف مطلقی است که هیچ حد و مرزی برای تصرف او در کارها وجود ندارد. خداوند میفرماید:
﴿وَعَلَّمَ ءَادَمَ ٱلۡأَسۡمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمۡ عَلَى ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ فَقَالَ أَنۢبُِٔونِي بِأَسۡمَآءِ هَٰٓؤُلَآءِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٣١ قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ لَا عِلۡمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمۡتَنَآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ ٣٢﴾[البقرة: ۳۱-۳۲].
«سپس به آدم نامهای (اشیاء و خواص) همه را آموخت سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست میگویید اسامی اینها را برشمارید. فرشتگان گفتند: منزهی تو، ما چیزی جز آنچه به ما آموختهای نمیدانیم. تو دانا و حکیمی».
حکم گاهی به معنی حاکم است و این یکی از معانی حکیم است. میان حاکم و حکم از جهت موضوع حکم تفاوت وجود دارد. حاکم حکم میکند هر چند که محکوم از آن ناخوشایند باشد اما حکم میان دو دشمن براساس رضایت خاطر آنان حکمیت میکند. مؤمنان براساس رضایت مشکلاتشان را به خداوند رجوع میدهند و هر آنچه را میانشان اختلاف است، به کتاب خدا و سنت رسول ارجاع میدهند و بدانچه آن دو به آن حکم نمایند راضیاند؛ زیرا آن حکمی است که بر خدا پوشیده نیست. خداوند میفرماید:
﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ﴾[الشوری: ۱۰].
«در هر چیزیکه اختلاف داشته باشید، داوری آن به خدا واگذار میگردد».
﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا ٥٩ أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا ٦٠﴾[النساء: ۵۹-۶۰].
«و اگر در چیزی اختلاف داشتید آن را به خدا (با عرضهی به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به سنت نبوی) برگردانید. اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و خوش فرجامتر است (ای پیغمبر!) آیا تعجب نمیکنی از کسانی که میگویند که آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند (ولی با وجود تصدیق کتابهای آسمانی، به هنگام اختلاف) میخواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند و حال آنکه بدیشان فرمان داده شده است که به طاغوت ایمان نداشته باشند و اهریمن میخواهد که ایشان را بسی گمراه کند».