القهار أ
«القهار» اسمی از اسماء الله است که در قرآن کریم نص در موردش بیان گردیده و فرموده که خداوند قاهر و قهار است. خداوند میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦ﴾[الانعام: ۶۱].
«خداوند بر بندگان خود کاملاً چیره است».
﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٤﴾[الزمر: ۴].
«او خداوند یگانهی پیروزمند است».
اسم «واحد قهار» ۵ بار در قرآن کریم بیان گردیده است:
﴿ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَيۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٣٩﴾[یوسف: ۳۹].
«آیا خدایان پراکنده (و گوناگونی که انسان باید پیرو هر یک از آنها شود) بهترند یا خدای یگانهی چیره».
﴿قُلِ ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّٰرُ ١٦﴾[الرعد: ۱۶].
«بگو: خدا آفرینندهی همه چیز است و او یکتا و توانا است».
﴿وَبَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ ٤٨﴾[ابراهیم: ۴۸].
«و آنان در پیشگاه خداوند یگانهی مسلط حضور به هم میرسانند».
﴿سُبۡحَٰنَهُۥۖ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٤﴾[الزمر: ۴].
«خداوند پاک و منزه است او خداوند یگانهی پیروزمند است».
﴿لِّمَنِ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَۖ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ ١٦﴾[غافر: ۱۶].
«ملک و حکومت، امروز از آن کیست؟ از آن خداوند یکتای چیره و توانا است».
قهار کسی است که با ظهور آیاتش بر کفار آنان را مغلوب میسازد و با ظهور بیناتش بر دشمنانش، آنان را مقهور میسازد و قلب محبانش را با حلقه زدن بر درگاهش و انس گرفتن به حضرتش، مقهور و مغلوب میسازد. روح را مقهور میسازد در حالی که نور است و آن را به استخدام جسم در میآورد در حالی که جسم در تاریکی میباشد، عناصر را مغلوب میسازد و بین سرد و گرم، خشکی و رطوبت، الفت ایجاد میکند و بندگانش را با مرگ مقهور میسازد. خداوند میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ ١٨﴾[الانعام: ۱۸].
«او بر سر بندگان خود مسلط است و او حکیم بس آگاه است».
ملائکه را با فرمان دادن بر سجده بردن نسبت به آدم در حالی که از گل میباشد مغلوب خود میسازد. آدمیان را با گرسنگی و بیماریهایی که موجب میشود تا در برابر پروردگار جهانیان دست نیازمندی و درماندگی بلند کنند، مقهور خود میسازد. تمامی حقایق را مقهور خود میسازد. به گونهای که فقط خودش با عزت و بلندمرتبه باقی میماند. علیرغم مخالفت انسان با خواب آدمی را مقهور می سازد و همهی حیثیتش را از او سلب میکند. اگر خداوند با صفت قهاریت تجلی نمییافت، نفوس خاضع نمیگشتند. قاهر کسی است که بر هر ممکنالوجودی تسلط و غلبهی کامل دارد. هیچ موجودی یافت نمیشود، مگر این که زیر قهر خداوندی است؛ بلکه هیچ موجودی نیست مگر این که زیر قهر و قوت خداوند تسخیر گشته است و در زیر قبضهی قدرتش، اسیر و ناتوان است. کلمهی قهار مبالغهی کلمهی قهر است و مقتضی زیادی قهر و سلطه میباشد. قاهر کسی است که قادر است تا بندگان را از انجام کارهای خلاف آنچه حق اراده کرده است، باز دارد و تمامی مخلوقات در برابر ارادهاش مقهورند همچنان که میفرماید:
﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ﴾[الانسان: ۳۰].
«شما نمیتوانید بخواهید، مگر این که خدا بخواهد».
هیچ موجودی جز خداوند را نمیبینی، مگر این که دربرابر عزت خداوند مغلوب و شکست خورده است و در میادین صمدیت خداوند خوار و ذلیل است. خداوند ﻷبر هر چیزی پیروزمند و چیره است و قدرتش را بر تمامی مخلوقات گسترده است. هیچ جباری نمیتواند از دستش رهایی یافته و نسبت به خداوند سرکشی و طغیان نماید و هیچ متکبری توانایی خلع رداء کبریائی خداوند را ندارد؛ بلکه خداوند سبحان پیشانی بندگانش را در دست دارد و هر کس که از درگاهش تمرد و نافرمانی کند پشتش را شکسته، خوار و ذلیش میگرداند و هر کس که از در مخالفت با خداوند در آید، او را عبرتی برای جهانیان و اهل آخرت قرار میدهد. خداوند قدرتش را بر تمامی عناصر گسترش داده و همه گوش به فرمان خداوندند و در برابر حکمتش خاضع گشته و هر آنچه ترسیم فرماید، اجرا میکنند. آسمانها را بدون ستون برافراشته، آنان نیز فرمانبرداریاش میکنند و هر آن گونه که خداوند آن را برپا داشته همان گونه ایستادهاند. ستارگان را در فضای آسمان پخش گردانیده، آنان نیز شناورند و هرکدام را در مدار خویش به چرخش واداشته است. بادها را امر به وزیدن کرده آنان نیز جاری گردیدهاند. درختان را از مکانهای رویش به روئیدن واداشته، خورشید و ماه، روز و شب، کشتی که در دریا به امر خداوند حرکت میکند رودخانههایی که ماهیها در آن زندگی میکنند، همه مسخر فرمان خداوند میباشند. همهی این کائنات در برابر سلطهاش خاضع بوده، در برابر ارادهاش، اقرار کننده به قدرتش میباشند و مغلوب ارادهی او هستند. راست گفته است خداوند هنگامی که میفرماید:
﴿وَلِلَّهِۤ يَسۡجُدُۤ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ مِن دَآبَّةٖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ ٤٩ يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ۩ ٥٠﴾[النحل: ۴۹-۵۰].
«آنچه در آسمانها و آنچه در زمین جنبنده وجود دارد، خدای را سجده میبرند و کرنش میکنند و فرشتگان نیز خدای را سجده میبرند و تکبر نمیورزند. فرشتگان از پروردگار خود که حاکم بر آنان است، میترسند و آنچه بدانان دستور داده شود انجام میدهند».
کائنات براساس آنچه خداوند قهار امر فرموده برپا گشته است و هر آنچه را برایش مسخر کرده، متحقق گشته است و تمامی کائنات براساس آنچه خداوند امر نموده، تسلیم گشته و مغلوب امرش شده است؛ زیرا خداوند آنها را برای نفع رساندن به آدمی آفریده است و اگر اراده و اختیار به آنان عطا میشد، برخلاف مصالح انسان کارکرده و حاجات او را برآورده نمیکردند. اما کار انسان عجیب است؛ زیرا خداوند قهار با قهر خویش در امورش دخالت کرده و سبب حیاتش شده است که اگر یک چشم بر هم زدن انسان را بر نفس خودش وکیل میگمارد نابود میگشت. تپشهای قلبش، جریان خون دررگها، حرکات معده و روده و هورمونهایی که از غدهها ترشح میشود و دیگر اسراری که در آن جسم وجود دارد و خداوند خالق حکیم آن را بنا کرده است، همهاش حرکاتی قهری است که خداوند حکیم علیم آن را در اختیار انسان قرار نداده است که اگر آن را به اختیار انسان قرار میداد، هلاک میگشت. چگونه این اعضا به تحرک در میآمدند در حالی که در اختیار ارادهی انسان میبودند و خواب آنها را در میربود و ارادهاش تعطیل میگشت. همهی عناصر براساس وظایفی که خداوند بر ایشان قرار داده است به وظایفشان قیام میکنند. جمادات در برابر تحقق آنچه برایش خلق گشتهاند، انجام وظیفه میکنند. همچنین گیاهان نیز براساس وظایف محوله به کار مشغولاند و حیوانات تسلیم فرمان صادر شده بر ایشان هستند و هیچکدام جز انسان که برای عبادت خلق گشته است، مخالفت نمیکنند و بیشتر مردم کفران میکنند. راست گفته است خداوند متعال:
﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَيۡنَ أَن يَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُۖ إِنَّهُۥ كَانَ ظَلُومٗا جَهُولٗا ٧٢﴾[الاحزاب: ۷۲].
«ما امانت (اختیار و اراده) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم و از پذیرش امانت خودداری کردند و از آن ترسیدند، و حال این که انسان زیر بار آن رفت. (برخی از) آنان واقعاً ستمگر و نادانند».
هر موجودی از موجودات امانت را ادا کرد و در آن خیانت نکرد مگر انسان که دچار ظلم و جهل شد. اگر انسان در معنی اسم قهار تدبر کند و یقین یابد که خداوند قادر است که بر او غلبه یابد و او را در دنیا و آخرت خوار و ذلیل کند، آنگاه گوش به فرمان و تسلیم آگاهانهی دستورات خداوند میشد؛ اما شیطان با استفاده از غفلت و جهل آدمی، او را از راه حق بازداشته و دیدگانش را در برابر رشد کور گردانده است.
اقتضای رحمت خداوندی این است که او را با بیان اخبار افراد و امتهای که مخالف امر خداوند بودهاند و دچار عذاب گشتهاند، بیدار گرداند تا این درسها، موعظه و تذکری برای او باشد. خداوند از قوم نوح، عاد، ثمود، لوط، اصحاب مدین و فرعون و قارون بحث میکند و همچنین در مورد کسانی دیگر غیر از اینها که به نفس خود به واسطهی معصیت خداوند ظلم کرده و دچار عذاب دردناک خداوند گشتهاند گفتگو نموده است و به ایشان دستوراتی ساده بیان فرموده و این که از توحید خارج نشوند و از راهش تبعیت نمایند؛ راهی که آدمی را به سعادت میرساند. پس هنگامی که این آدمیان فرمانبردار خداوند نبودند، خدا نیز قوای طبیعت از جمله آب، هوا، گاز و مغناطیس را بر آنان مسلط گردانیده، تا آنان را له و پوچ و محو گرداند و زمین را از ناپاکیها و پلیدیهای هوسهایشان پاک گرداند و عذابی خوار کننده را در آخرت برایشان آماده کرده است. قوم نوح را با گشودن درهای آسمان و ریزش آب تند و فراوان هلاک کرد و از زمین چشمهساران زیادی برجوشاند و آبها در هم آمیختند برای اجرای فرمانی که (از جانب خدا صادر و) مقدر شده بود. و قوم عاد را با هوا هنگامی که تندباد بیخیر و برکتی (که مرگ و نابودی ایشان را به همراه داشت) به سوی ایشان وزان کرد به گونهای که به هر چیزی که برخورد مینمود بر جایش نمیگذاشت، مگر همچون استخوانهای پوسیده و پودر شده هلاک گردانید و قوم ثمود را با مغناطیس هنگامی که بر آنان یک صدای سهمناک فرستاد و ایشان همگی به صورت گیاه خشکی درآمدند که صاحب چهارپایان در آغل جمعآوری میکنند هلاک گردانید. برای هلاک قوم لوط زمین را بر اثر بخارات آب گرم درون زمین به جنبش درآورده و آتشفشانها گدازههای خود را پرتاب کردند و آن مکان را زیر و رو کرد و آنجا را با گلهای متحجر و پیاپی سنگباران کرد. زمین، قارون و خانوادهاش را در خود فرو برد در حالی که هیچکس نبود که او را یاری دهد و کمک نماید. فرعون و قومش را با امواج متلاطم آب دریا در کام مرگ فرو برد. خداوند قهار دارای قوانینی است که به وسیلهی آن هر بزرگی را در هم میشکند و هر جبار مستبدی را در برابر حکمش خاضع و مطیع میگرداند. اگر به امتهایی که به قدرت خود مغرور گشته و در راه ظلم قدم نهاده و در سرکشی زیادهروی کرده و همان گناهان وبال گردنشان شده، آنگاه خداوند قهار آنان را منهدم و متلاشی نموده بنگری مظاهر اسم قهار خداوند برایت تجلی مییابد. خداوند میفرماید:
﴿فَكَأَيِّن مِّن قَرۡيَةٍ أَهۡلَكۡنَٰهَا وَهِيَ ظَالِمَةٞ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئۡرٖ مُّعَطَّلَةٖ وَقَصۡرٖ مَّشِيدٍ ٤٥﴾[الحج: ۴۵].
«چه بسیار شهرها و آبادیهایی که به سبب ستمگری (ساکنانشان) فرو تپیده و بر هم ریخته است، و چاههایی که بیاستفاده رها گشته است و کاخهای برافراشته و استواری که بیصاحب و متروک مانده است».
﴿وَكَمۡ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡيَةِۢ بَطِرَتۡ مَعِيشَتَهَاۖ فَتِلۡكَ مَسَٰكِنُهُمۡ لَمۡ تُسۡكَن مِّنۢ بَعۡدِهِمۡ إِلَّا قَلِيلٗاۖ وَكُنَّا نَحۡنُ ٱلۡوَٰرِثِينَ ٥٨﴾[القصص: ۵۸].
«چه مردمان زیادی را نابود ساختهایم که در زندگی خود مست و مغرور شدهاند و طغیان و سرکشی پیشه ساختهاند، این خانههای ایشان است که بعد از آنان جز مدت اندکی منزل و مأوی نگشته است و ما خودمان مالک و صاحب شدهایم».
خداوند سبحان خوبان و بدان، بلکه همهی صاحبان روح را با مرگ مقهور میسازد هر چند در هر کجا باشند و حتی در برجهای مستحکم قرار گرفته باشند. چه راست گفت خداوند هنگامی که میفرماید:
﴿فَلَوۡلَآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلۡحُلۡقُومَ ٨٣ وَأَنتُمۡ حِينَئِذٖ تَنظُرُونَ ٨٤ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنكُمۡ وَلَٰكِن لَّا تُبۡصِرُونَ ٨٥ فَلَوۡلَآ إِن كُنتُمۡ غَيۡرَ مَدِينِينَ ٨٦ تَرۡجِعُونَهَآ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٨٧﴾[الوقعة: ۸۳-۸۷].
«پس چرا هنگامی که جان به گلوگاه میرسد (توانایی بازگردان آن را ندارید؟!) و شما در این حال مینگرید. ما به او نزدیکترین از شما، و لیکن شما نمیبینید. اگر شما مطیع فرمان (یزدان) نمیباشید اگر راست میگویید روح را بازگردانید».
خداوند قهار با برانگیختن دوبارهی بندگان آنان را مقهور قدرت خود میکند در این هنگام است که اشرار و کسانی که دچار بدی شدهاند اگر راهی مییافتند از آن صحنه میگریختند و حتی دوست میداشتند که خاک میشدند، اما هیهات که راه گریزی نیست، زیرا که خداوند عذاب دردناک و خوارکننده را به سبب آنچه آنان در زندگی دنیا مرتکب شدهاند بر ایشان آماده کرده است. خداوند میفرماید:
﴿يَوۡمَ يَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ يَدَاهُ وَيَقُولُ ٱلۡكَافِرُ يَٰلَيۡتَنِي كُنتُ تُرَٰبَۢا ٤٠﴾[النبأ: ۴۰].
«روزی که انسان همهی کارهایی را که کرده است میبیند، و انسان کافر فریاد برمیآورد: کاش من خاک میبودم».