الغفار أ
«الغفار» اسمی از اسماء الله میباشد که در قرآن کریم درمورد آن نص آمده است. خداوند میفرماید:
﴿رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡغَفَّٰرُ ٦٦﴾[ص: ۶۶].
«پروردگار آسمانها و زمین و همهی چیزهایی است که در میان آن دو است و بسیار با عزت و آمرزگار است».
سه اسم از کلمهی غفر مشتق شده است: اولی؛ غافر، خداوند میفرماید:
﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ﴾[غافر: ۳].
«یزدانی که بخشندهی گناه است».
دومی؛ غفور، خداوند میفرماید:
﴿وَرَبُّكَ ٱلۡغَفُورُ ذُو ٱلرَّحۡمَةِ﴾[الکهف: ۵۸].
«پرودرگار تو بس آمرزنده و صاحب رحم است».
و سومی؛ غفار، اسم غفار ۵ مرتبه در قرآن آمده است و آن عبارت است از:
۱- ﴿وَإِنِّي لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ ٨٢﴾[طه: ۸۲].
«من قطعاً میآمرزم کسی را که برگردد و ایمان بیاورد و کارهای شایسته بکند و سپس راهیابی بشود».
۲- ﴿رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡغَفَّٰرُ ٦٦﴾[ص: ۶۶].
«پروردگار آسمانها و زمین و همهی چیزهایی است که در میان آن دو است و بسیار با عزت و آمرزگار است».
۳- ﴿أَلَا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡغَفَّٰرُ ٥﴾[الزمر: ۵].
«هان! خدا بسیار مقتدر و بخشنده است».
۴- ﴿وَأَنَا۠ أَدۡعُوكُمۡ إِلَى ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡغَفَّٰرِ ٤٢﴾[غافر: ۴۲].
«در حالی که من شما را به سوی (پرستش خداوند) با عزت و با مغفرت فرا میخوانم».
۵- ﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا ١٠﴾[نوح: ۱۰].
«و بدیشان گفتهام: از پروردگار خویش طلب آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است».
غفار کسی است که زشتیهای گناهان توبه کنندگان را میبخشد و آن را تبدیل به حسنات میکند و او نسبت به توبهی بندگانش شادمان میگردد.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَيَعۡفُواْ عَنِ ٱلسَّئَِّاتِ﴾[الشوری: ۲۵].
«تنها خدا است که توبه را از بندگانش میپذیرد و گناهان را میبخشد».
غفار یعنی کسی که بسیار میبخشد و مغفرت عبارت است از پوشیدن گناهان و گذشت از آنها، و عفو کردن از طغیان ایشان و محفوظ داشتنشان از عذاب به سبب بدیهای ایشان و لباس عفو بر خطاهایشان پوشاندن. خداوند سبحان غفار است؛ یعنی بسیار پوشانندهی گناهان بندگان مؤمنش است، از تجاوزهای ایشان در میگذرد و طغیان آنها را عفو مینماید و با مغفرت خودش ایشان را از عذاب محفوظ میکند و شیرینی عفو را بدیشان میچشاند.
گناهان سه دسته هستند: گناهان جبروتی، گناهان ابلیسی و گناهان حیوانی. گناه جبروتی عبارت است از این که بنده ادعای صفاتی از صفات رب مثل عزت، عظمت، کبریاء، قدرت نافذ و یا ملک را نماید. کسی که چنین ادعایی را نماید در واقع در صفات رب ادعای شراکت نموده است. بهترین درمان برای کسی که میپندارد متکبر است این است که در وجودش بنگرد که در اصل از نطفهای ناپاک خلق گردیده است و دو بار از مجرای ادرار خارج گردیده است و درون شکمش چیزهایی متعفن و گندیده حمل میکند و دوباره به دل خاک باز میگردد و سفرهی نعمت برای کرمهای درون خاک میگردد و زمین او را میبلعد و در قیامت رسوا میگردد. برای ما کافی است که بدانیم آدمیان در میان بول و چیزهایی متعفن و همچنین خواری و استغاثه در هنگام سختی محصورند.
اما گناهان ابلیسی؛ اساس آن حسد و ریاستطلبی و خودخواهی است. درمان این بیماریها سخت است، مگر این که عنایت خدا شامل حال آنان گردد. حسادت، بیماری قلب است و از جانب کسی که مورد حسدت واقع شده، هیچ جنایتی متوجه حاسد نمیگردد و این بیماری پلیدی است که معالجهی آن سخت است. از جانب حضرت آدم ÷هیچ ضرری متوجه شیطان نشد، تا از جانب ابلیس مورد حسادت واقع گردد. علاقه به ریاستطلبی نیز چنین است...
اما گناهان حیوانی؛ منشأ اینها شهوت و غضب میباشد. گناهانی همچون دزدی، زنا و هر خواستهای که نوعی شهوت را در انسان پدید میآورد، مثلا هنگامی که آدمی گرسنه میگردد، در پی غذا میرود و هنگامی که قدرت جنسیاش شروع به فعالیت میکند در پی ازدواج میرود. گاهی اوقات شهوت بر نور عقلش مسلط گشته و او را به سوی گناهان میبرد. پس هنگامی که توبه کرد خداوند توبهاش را میپذیرد؛ زیرا او بر عواملی که آدمی را به سوی گناه میبرند، آگاه است. از ابن عباس بروایت گشته است که هنگامی که وحشی حضرت حمزه را شهید کرد، به سوی طائف رفته و از انجام کارش پشیمان گشت، نامهای برای پیامبر نوشت و گفت: آیا میتوانم توبه کنم؟ این کلام خداوند نازل شد که:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُ﴾[النساء: ۴۸].
«بیگمان خداوند (هرگز) شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هر کس که خود بخواهد، میبخشد».
وحشی گفت: شاید من داخل این مشیت نشوم، سپس این کلام خداوند نازل گردید:
﴿وَٱلَّذِينَ لَا يَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا يَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا يَزۡنُونَۚ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ يَلۡقَ أَثَامٗا ٦٨ يُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَيَخۡلُدۡ فِيهِۦ مُهَانًا ٦٩ إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ٧٠﴾[الفرقان: ۶۸-۷۰].
«و کسانیاند که با الله، معبود دیگری را به فریاد نمیخوانند و پرستش نمینمایند، و انسانی را که خداوند خونش را حرام کرده است، به قتل نمیرسانند مگر به حق، و زنا نمیکنند؛ چرا که هر کس این را انجام دهد، کیفر آن را میبیند عذاب او در قیامت مضاعف میگردد، و خوار و ذلیل، جاودانه در عذاب میماند، مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد که خداوند بدیها و گناهان ایشان را به خوبیها و نیکیها تبدیل میکند و خداوند آمرزنده و مهربان است».
در این هنگام وحشی گفت: شاید من هیچ عمل صالحی نداشته باشم، پس این کلام خداوند نازل گردید:
﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣﴾[الزمر: ۵۳].
«بگو: ای بندگانم! ای آنان که در معاصی زیادهروی هم کردهاید! از لطف و مرحمت خدا مأیوس و ناامید نگردید. قطعاً خداوند همهی گناهان را میآمرزد، چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است».
وقتی که در این آیات دقت کنیم، میبینیم که خداوند نفرموده است: کسانی که مرتکب فسق یا شرب خمر یا زنا شدهاند؛ بلکه گناهان آنها پوشیده و گفته است: ﴿ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ﴾وقتی که اقتضای کرم خداوندی این است که تو را از رسوا شدن دردنیا محفوظ گرداند، پس چگونه در آخرت تو را به عذاب میرساند. پس هنگامی که خداوند عیوب بندهاش را در دنیا میپوشد کریمتر از آن است که او را در قیامت رسوا کند.
از یک نفر صحابی پرسیده شد که آیا توصیف قیامت را از پیامبر شنیدهای؟ گفت: از پیامبر ص شنیدم که میفرمودند: «خداوند ﻷبه مؤمن نزدیک شده و سایهی حمایتش را بر سر مؤمن میگسترد و او را از مردم میپوشاند، آنگاه به او میفرماید: آیا میدانی فلان گناه را مرتکب شدی؟ آیا میدانی فلان گناه را انجام دادی؟ به گونهای که مؤمن به گناهانش اعتراف کرده و میپندارد که هلاک میشود، سپس خداوند میفرماید: گناهان را در دنیا پوشیدم و امروز نیز آنها را بر تو میبخشایم، سپس میفرماید: کتاب خوبیها و حسناتش را بیاورید». اما با کفار و منافقان به گونهای دیگر برخورد میگردد.
در خبر است که به شخصی دستور داده شد تا به سوی آتش جهنم برود، هنگامی که یک سوم مسیر را طی کرد برگشت و نظری انداخت. سپس به راهش ادامه داد و هنگامی که نصف مسیر را پیمود، باز هم برگشت و نظری انداخت و هنگامی که دو سوم مسیر را پیمود، باز هم برگشت و نگاهی انداخت. خداوند متعال امر فرمود که، او را بازگردانید، سپس از او پرسید: چرا برمیگشتی و نگاهی میانداختی؟ آن شخص گفت: پروردگارا! هنگامی که به یک سوم مسیر رسیدم، این کلام به یادم آمد که:
﴿وَرَبُّكَ ٱلۡغَفُورُ ذُو ٱلرَّحۡمَةِ﴾[الکهف: ۵۸].
«پرودرگار تو بس آمرزنده و صاحب رحم است».
گفتم که شاید مرا ببخشایی هنگامی که به نصف راه رسیدم این کلامت به یادم آمد:
﴿وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[آل عمران: ۱۳۵].
«و به جز خدا کیست که گناهان را بیامرزد؟».
با خود گفتم: شاید که مرا ببخشایی و هنگامی که به دو سوم راه رسیدم، این کلامت را به خاطر آوردم که:
﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِ﴾[الزمر: ۵۳].
«(از قول خدا به مردمان) بگو: ای بندگانم! ای آنان که در معاصی زیادهروی هم کردهاید! از لطف و مرحمت خدا مأیوس و ناامید نگردید».
پس امیدواری و طمعم نسبت به عفوت بیشتر گشت، سپس خداوند میفرماید: برو که تو را بخشیدم. خدا میفرماید:
﴿وَمَن يَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ يَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ يَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ يَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ١١٠﴾[النساء: ۱۱۰].
«هر کس که کار بدی بکند یا بر خود ستم کند، سپس (دست دعا به سوی خدا بردارد و) از خدا آمرزش بطلبد، خدا را آمرزندهی مهربان خواهد یافت» [۱۵].
این آیه میرساند که اگر شخصی در طول عمرش، دچار لغزشها شده و زندگیاش را در کارهای خلاف تباه کند و در جوانی به بطالت و کارهای بیهوده مشغول بوده باشد سپس قبل از مرگش پشیمان شده باشد، خداوند گناهان او را میبخشاید؛ زیرا در این کلام خداوندی کلمهی (ثم) آمده است که اقتضای کاری را به تأخیر انداختن دارد، مثل این که بگوید: کسی که در زمان حال توبه نکند، اما در آخر عمر توبه کند.
گفته شده که شخصی دعا میکرد که: «خداوندا! سستی کردم، خداوندا! سستی کردم». هاتفی او را بانگ زد: «سستی نکردی، کسی سستی کرد که مرد ولی توبه نکرد». چه کسی میتواند عمرش را تضمین کند؟ به درستی خداوند غفار بندگانی را که در گناهان دچار زیادهروی شدهاند به وسعت آمرزش و مغفرتش بشارت داده است و آنان را از مأیوس گشتن از رحمت خداوندی هر چند که میزان گناهانشان بسیار باشد و هر چند مرتکب گناهان کبیره و فواحش شده باشند منع کرده است و آنان را مژده داده که تمامی گناهان چه پوشیدهها و چه آشکارها، چه گناهان بزرگ و یا کوچک همه را میبخشد. کسانی که مایل به مغفرت و بخشش خداوند بوده و آنانی که آرزومند بازگشت به سوی پروردگارشان میباشد و تسلیم فرمانش میگردند و خواهان نابودی گناهانشان و پاک شدن نجاستهایشان هستند، باید که توبهی نصوحانه کرده و با تصمیمگیری و عزمی قوی دیگر هیچگاه به سوی گناه نروند. پیامبر اسلام، محمد مصطفی صمیفرماید: «ایمان به آرزو کردن نیست؛ بلکه ایمان آن چیزی است که در قلب قرار میگیرد و عمل صالح آن را تأیید میکند، گروهی به آرزوی (مغفرت) دل خوش داشته و هیچ کار حسنه و خوبی انجام نمیدهند تا زمانی که از دنیا خارج میشوند و سپس میگویند: ما نسبت به خداوند حسن ظن داشتیم، دروغ میگویند اگر حسن ظن داشتند میبایستی حسن اعمال هم میداشتند و کارهای نیک میکردند». مغفرت خداوند وسیع است و تمامی گناهان را میپوشد و همهی خطاها را در بر میگیرد به شرط اینکه شخص به درهی شرک سقوط نکرده باشد. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا ٤٨﴾[النساء: ۴۸].
«بیگمان خداوند (هرگز) شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هر کس که خود بخواهد، میبخشد و هر که برای خدا شریکی قائل گردد، گناه بزرگی را مرتکب شده است».
ایمان، مؤمنان را دائماً به بازگشت به سوی پروردگارشان فرا میخواند و آنان را فرا میخواند تا از گناهانشان توبه نمایند و با این توبه صفا را به قلبهایشان باز گردانند و پاکی را به روحشان ارمغان دهند و نور و روشنی را هدیهی قلبهایشان نمایند، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ ٢٠١﴾[الاعراف: ۲۰۱].
«پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسهای از شیطان میشوند به یاد (عداوت و نیرنگ شیطان، و عقاب و ثواب یزدان) میافتند، و بینا میگردند».
﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ١٣٥﴾[آل عمران: ۱۳۵].
«و کسانی که چون دچار گناه (کبیرهای) شدند، یا (با انجام گناه صغیرهای) بر خویشتن ستم کردند، به یاد خدا میافتند و آمرزش گناهان را خواستار میشوند و به جز خدا کیست که گناهان را بیامرزد؟ و با علم و آگاهی بر (زشتی کار و نهی و وعید خدا از آن) چیزی که انجام دادهاند، پافشاری نمیکنند».
این گروه براساس توحید خداوند و شناختی که از او دارند، فضائلشان بر رذائل برتری مییابد و کارهای خیر ایشان بر کارهای شر پیروزی و غلبه مینماید و کفهی حسناتشان سنگین گشته و گناهانشان از بین میرود، آن چنان که خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِ﴾[هود: ۱۱۴].
«بیگمان نیکیها، بدیها را از میان میبرد».
همچنان که مصطفی صمیفرماید: «به دنبال هر گناهی، حسنهای بیاورید آن را محو میکند». پس هنگامی که گناه محو گشت و اثر آن از نفس از بین رفت، این غفران است.
[۱۵] این داستان برای تشویق گفته شده است و همانطور که می دانید باب توبه در این دنیا باز است و تمامی این آیات برای کسی است که در این دنیا توبه نماید زیرا بعد از مرگ دیگر توبه ای در کار نیست. (مصحح)