بهرهی بنده از اسم الباسط
منظورم آراسته گشتن به اسم باسط است: خداوند باسط کریم با رحمت واسعهاش بر قلبها تجلی میکند و قلبها تشنهی او میشوند و غذای قلوب را که عبارت از علوم و معارف است، بسط میدهد و غذای بدن را حاوی مواد مفید میگرداند. هر گاه خداوند با اسم باسط بر تو تجلی یابد، زبانت مونسی خوب برای دوستانت میگردد، و دستهایت عطا و بخشش مینمایند و صورتت لبخندزنان و با تبسم میگردد. هر انسانی که با او همنشین گردد، غمها از دلش بیرون میروند و هر گاه برای کسی دعا کنی خداوند غمها را از او دور میکند، گویی که تو باغی پر از میوهای که هرکس در جوارت بنشیند از سایهات لذت برده و از شکوفههای معطر و میوههایت کام دل برمیگیرد. هرگاه خداوند بر تو اکرام نموده و با خوشرویی با فقرا دیدار نمایی و به یاری ضعفاء بشتابی، در این هنگام بهرهی فراوانی از اسم باسط را به چنگ آوردهای و بهترین بسط برای تو این است که با خوشرویی و سرور به دیدار پدر و مادر، استادان، نزدیکان و همسایههایت بروی تا قلبها و نفوس را بسط دهی. هرگاه که سینهات دچار قبض شد، از خداوند طلب آمرزش و مغفرت نما و با همتی عالی و با حضور معنا در قلب بگو: یا باسط!.
آنگاه هنوز از جایت برنخواستهای که خداوند به فضل و رحمتش آن حالت قبض را از تو دور میگرداند. بزرگترین بسط برای قلبها این است که دوست، جمال بنماید و قلب تشنهی محبت الله گردد. لازم است که ظاهر بنده و اعمالش بر مقتضای علم آراسته گردد و درونش را با مراقبت و محبت و انس به خداوند آباد گرداند (که آبادانی دل فقط در انس به خداوند است) تا ظاهر و باطنش زیبا گردد. ظاهر با کسب علم و باطنش با محبت و امید و خوف از خدا و مراقبت و انس به خداوند زیبا میگردد؛ زیرا اعمال ظاهری لباس تن آدمی است و احوال باطنی نشان و علامت ویژهی اوست. خداوند سبحان میان جمال ظاهری و جمال باطنی را جمع گردانیده و میفرماید:
﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكُمۡ لِبَاسٗا يُوَٰرِي سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِيشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ﴾[الاعراف: ۲۶].
«ای آدمیزادگان! ما لباسی برای شما درست کردهایم که عورات شما را میپوشاند، و لباس زینتی را (برایتان ساختهایم که خود را بدان میآرایید، اما باید بدانید که) لباس تقوا و ترس از خدا، بهترین لباس است».
خداوند رحمان انبیاء و اولیائش را با صفاتی بسط داده است؛ از جمله پیامبر صدر برخورد با اصحاب و خانواده و با غریب و آشنا دارای خصوصیاتی بود که از جملهی آنهاست؛ سعهی صدر، گشادهرویی، خوشاخلاقی، سلام بر هر کسی که دیدارش میکرد. هر کس کارش داشت با او میایستاد و با کوچک و بزرگ شوخیهای به جا و خوب مینمود، دعوت را اجابت میکرد با همگان به گونهای محبت مینمود که هر کس میپنداشت او از همه بیشتر مورد محبت پیامبر است خداوند برخورد خوب دوستانش با مردم را سرمشق دیگران قرار داده است و میفرماید:
﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَ﴾[آل عمران: ۱۵۹].
«از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان نرمش نمودی و اگر درشتخوی و سنگدل بودی، از پیرامون تو پراکنده میشدند».
خداوند سبحان اینان را به برخورد خوب با مردمان بسط داده است تا سالک بدیشان اقتدا نماید و هر سرگشته و حیرانی به وسیلهی اینان هدایت یابد و هر بیمار (دلی) بدین وسیله شفا یابد و به وسیلهی نور هدایت و نصیحت ایشان از ظلمات به سوی نور رهسپار گردد. سالکان راه خدا به وسیلهی این اولیاء هر گاه که سکوت نمایند، نفع میبرند و هر گاه که سخن گویند کسب خیر مینمایند. هر گاه که حرکت و سکون ایشان به خاطر خدا و به کمک او و براساس امر خداوند باشد، قلبهای انسانهای صادق مجذوب ایشان میگردد و آن نوری که جلوی پای مردم را روشن مینماید نور علم و معرفت است. علما سه دستهاند: اول؛ گروهی که با آن علم هم به خویش منفعت میرسانند و هم به مردم، اینان از وارثان پیامبرانند. دوم؛ عالمی که به خویش نفع رسانده ولی به دیگران نفعی نمیرساند، اینان منفعتشان فقط شامل حال خودشان میشود. سوم علمایی که نه به خود منفعتی میرسانند و نه به دیگران و این گروه علمشان وبال گردنشان میگردد و اگر آن علم را بسط دهند، موجب فتنه و بدبختی مردم میشود. باطن علمای گروه اول که وارثان پیامبرانند پوشیده است؛ بر تو لازم است که با تلاش و یاری خدا آنان را بیابی تا درون تو نیز بسط یابد و باید که آن جذبه و شوق را که خداوند در درونت قرار داده حفظ نمایی. آن علما با بسط دادن علمشان به سالکان راه منفعت رسانده، موجب هدایت گمراهان میگردند و هر که طالب ارشاد باشد، راهیاب میگردد، سرگشتگان به این علما اقتدا میکنند و هر ایستادهای در تلاش برای رسیدن به آنهاست و چون از دیگران روی گردانند بدین عالمان روی نمایند. و هر ناقصی به وسیلهی ایشان کامل میشود و هر ضعیفی قوی میگردد این علما به راستی جانشینان پیامبراناند و آنان صاحبان بصیرت و یقیناند؛ زیرا آنان میان بصر و بصیرت را جمع گردانیدهاند. خداوند میفرماید:
﴿وَجَعَلۡنَا مِنۡهُمۡ أَئِمَّةٗ يَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا لَمَّا صَبَرُواْۖ وَكَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا يُوقِنُونَ ٢٤﴾[السجدة: ۲۴].
«و از میان بنیاسرائیل پیشوایانی را پیدار کردیم، که به فرمان ما (و برابر قوانین ما، مردمان را) راهنمایی مینمودند، بدانگاه که بنیاسرائیل شکیبایی ورزیدند و به آیات ما ایمان کامل پیدا کردند».
اینان با دو چیز به پیشوایی دین رسیدند: صبر و یقین.
فرزندم! نباید ترس از خدا تو را به سوی ناامیدی از رحمتش سوق دهد و نباید امیدواری به رحمتش تو را به خروج از اطاعت خداوندی بکشاند؛ زیرا ناامیدی از رحمت خدا کفر است و خروج از طاعت خدا موجب دوری از رحمت است. سلامت و سعادت فقط هنگامی به سراغت میآید که این نظم را رعایت نمایی.. اگر چیزی به تو عطا کرد جمالش را بنگر و اگر چیزی را از تو دریغ داشت جلالش را بنگر؛ زیرا که او با هر جلوهای که ظهور نماید معانی کمالش را به تو مینمایاند [۱۷].
عبدالباسط: او کسی است که خداوند آفرینشش را بسط داده است و از جان خود برای مردمان سرمایهگذاری میکند و هر آنچه از مالش دوست دارند به آنان ارزانی میدارد و نسبت به امر خداوند انبساط خاطر دارد و چون خداوند با اسم باسطش بر او تجلی نموده، مخالف شرع خداوندی حرکت نمیکند.
دعا: خداوندا! با شهودت بر قلبها و با جود و کرمت بر بدنها آنان را بسط میدهی. خداوندا! با نور اسم باسطت بر ما تجلی نما به گونهای که آثارش بر جوارح ما پدیدار گردد و هر کس که ما را ببیند سینهاش گشادگی یافته و بسط یابد و هر کس با ما مواجه گردد، سرور و خوشی او را فرا گیرد. پروردگارا! زبانمان را بسط ده تا با بندگانت با لطف و مهربانی سخن گوییم و دستهایمان را بسط ده تا میان آنان بخشش نماییم و قلب ما را آن چنان شیفته و مجذوب خود گردان تا اگر چیزی از آن از ما جدا گردد، جمیع دنیا را به سرور آورده و قلبها را گشاده گرداند. به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.
وصلیالله علی سیدنا محمد وعلی آله وصحبه وسلم
[۱۷] من رسالة یا بنی للسید محمد عید الشافعی /.