اسماء الحسنی

فهرست کتاب

الخالق أ

الخالق أ

«الخالق» اسمی از اسماء الله است که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ[الحشر: ۲۴].

«او خداوندی است که طراح هستی است».

﴿خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُ[الانعام: ۱۰۲].

«او آفریننده‌ی همه چیز است پس وی را باید بپرستید (و بس؛ چرا که تنها او مستحق پرستش است)».

﴿هَلۡ مِنۡ خَٰلِقٍ غَيۡرُ ٱللَّهِ[فاطر: ۳].

«آیا جز الله، آفریننده‌ای وجود دارد».

﴿وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِيمُ ٨١[یس: ۸۱].

«آری؛ چرا که او آفریدگار بس آگاه و دانا است».

﴿فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِينَ ١٤[المؤمنون: ۱۴].

«والا مقام و مبارک یزدان است که بهترین اندازه‌گیرندگان و سازندگان است».

﴿أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُ[الاعراف: ۵۴].

«بدان كه خلق و فرمانروايى خاصّ اوست».

خالق کسی است که اشیاء را مقدر می‌نماید در حالی که قبلاً در عدم و نابودی قرار داشت و با جود و کرمش آن شیء را کامل می‌کند و آن را آشکار نموده و براساس حکمت الهی آن را در رتبه‌ی خاص خود قرار می‌دهد. خالق کسی است که جهانیان را از نیست به هست آورده و آن را گسترانیده است.

خداوند خالق، کسی است که بدون مشورت کردن با کسی، آفرینش را آغاز نمود و آن را بدون وزیر پدید آورد. خالق کسی است که هیچ دوستی نداشته و هیچ تکلیفی بر او وارد نیست و با قدرتش موجودات را به منصه‌ی ظهور آورده است و هر کدام را براساس مقدار مشخص و معینی با اراده‌ی خودش آفریده است. او کسی است که مخلوقات را بدون هیچ سبب و علتی آفریده است و بدون هیچ چشم‌داشت نفع یا دفع ضرری از سوی ایشان، پدیدشان آورده است. از جعفربن سلیمان حکایت شده است که گفت: با پیرزنی نابینا که بر نفسش نوحه می‌خواند برخورد کردم، به او گفتم: چه می‌خواهی برایت تهیه کنم؟ پیرزن گفت: از این زیاده‌گویی‌ها بپرهیز به این سن رسیدم در حالی که نه به تو و نه به غیر تو محتاج نبودم، سپس ادامه داد که از زبان حضرت ابراهیم خلیل ÷در قرآن خواندم که فرمود:

﴿ٱلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهۡدِينِ ٧٨ وَٱلَّذِي هُوَ يُطۡعِمُنِي وَيَسۡقِينِ ٧٩ وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ٨٠[الشعراء: ۷۸-۸۰].

«(پروردگار جهانیانی) که مرا آفریده است و هم او مرا راهنمایی می‌سازد، آن کسی است که او مرا می‌خوراند و می‌نوشاند و هنگامی که بیمار شوم او است که مرا شفا می‌دهد».

(توضیح دکتر خرم‌دل در تفسیر نور ذیل این آیات: انسان مؤمن به پزشک مراجعه می‌کند و دارو می‌خورد و درمان می‌یابد. ولی هیچ‌کدام را شفادهنده نمی‌داند، بلکه معتقد است که اگر خدا خواست دوا و درمان مؤثر واقع می‌شوند. نان و آب وسیله‌ی سیر کردن هستند ولی سیرکننده خداست).

ای فرزندم! بدان که هر آنچه از نیستی رو به هستی می‌کند، در درجه‌ی اول نیازمند تقدیر خداوندی است، بعد از آن، ایجاد براساس تقدیر در درجه‌ی دوم است و در درجه‌ی سوم نیازمند تصویر بعد از ایجاد است و خداوند تبارک و تعالی از حیث این که تقدیرکننده است خالق می‌باشد و از حیث این که مخترع است باری است و از حیث این که صورت اختراع شده‌ها را به بهترین شیوه تصویر می‌کند، مصور و موجد است. این اسم جلیل (خالق) عنوان ربوبیت است و الله أبا این نام رب همه‌ی اشیاء و مالک آنهاست و خلق بر این اساس باید او را تسبیح و حمد نمایند و جهانیان تنها او را عبادت کنند و هیچ‌کس را در عبادتش شریک نسازند. خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦[الذریات: ۵۶].

«من پری‌ها و انسان‌ها را جز برای پرستش خود نیافریده‌ام».

پس آفریده‌ها براساس آنچه که برای عبادت خلق شده‌اند، باید این کرامت را ضایع نگردانند؛ کرامتی که آن را رب و خالق و مالک ایشان بر آنان عطا نموده. خداوند می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ٢١[البقرة: ۲۱].

«ای مردم! خدای خود را بپرستید، آن که شما را و کسانی را آفریده است که پیش از شمابوده‌اند تا راه پرهیزگاری گیرید».

خداوند سبحان مردمان را ارشاد می‌فرماید که خداوند مستحق عبادت است؛ زیرا او بوده که بر آدمیان منت نهاده و نعمت ایجاد و حیات را [در حالی که در زمان‌های گذشته هیچ اثر و نامی از ایشان نبوده] به ایشان ارزانی داشته است. خداوند می‌فرماید:

﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ١٠٢[الانعام: ۱۰۲].

«آن (متصف به صفات کمال است) خدا و پروردگار شما است، جز او خدایی نیست و او آفریننده‌ی همه چیز است، پس وی را بپرستید (و بس، چرا که تنها او مستحق پرستش است) و او حافظ و مدبر همه چیز است».

پروردگار خالق و آگاه ما هیچ‌چیز را نیافریده است مگر این که براساس حکمت مشخصی است که فهم ما از دریافتش ناتوان است و رازی عجیب در آن نهفته است که ادراکمان در آن متحیر است. خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَآءَ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا لَٰعِبِينَ ١٦[الانبیاء: ۱۶].

«ما که آسمان و زمین و آنچه در میان آن‌ها است برای بازی و شوخی نیافریده‌ایم».

﴿وَمَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَآءَ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا بَٰطِلٗاۚ ذَٰلِكَ ظَنُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ ٱلنَّارِ ٢٧[ص: ۲۷].

«ما آسمان‌ها و زمین و چیزهایی که در بین آن دو تا است، بیهوده نیافریده‌ایم. این گمان کافران است وای بر کافران! به آتش دوزخ دچار می‌آیند».

خلق دلیل بر وجود خالق است. قرآن با استدلال به مخلوقات دلایلی بر وجود خالق بیان می‌کند آن هم به طریقی سهل و آسان که ضعیف‌ترین مردمان از لحاظ ادراک و سست فهم‌ترین آن‌ها، آن را درک می‌کند. آنجا که خداوند می‌فرماید:

﴿خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖۚ يَخۡلُقُكُمۡ فِي بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ فِي ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٦[الزمر: ۶].

«خداوند شما را از یک تن (به نام آدم) بیافرید، سپس از جنس او همسرش را (به نام حواء) خلق کرد، و برای شما هشت جفت چهار پا گسیل داشت. او شما را در شکم‌های مادرانتان، در میان تاریکی‌های سه‌گانه آفرینش‌های جوراجور و پیاپی می‌بخشد، کسی که چنین می‌کند، الله است که پروردگار شما است و حکومت و مملکت از آن اوست، پس چگونه (با وجود این همه موجبات و دواعی عبادت، از حق منحرف می‌گردید، و از پرستش خدا به پرستش چیزهای دیگر) برگردانده می‌شوید؟».

آفریدن، صادق‌ترین دلیل برقدرت مطلقه و اراده‌ی تام خداوندی است. جز قادر مرید که هر چه فرماید، اجرا گردد کس دیگری توان آفرینش ندارد. قرآن روش خاصی در استدلال به آفرینش برای بیان قدرت و اراده‌ی خداوندی بیان می‌کند، راهی که در استدلال بر وجود چیزی می‌پیماید؛ مثلاً خداوند اراده می‌کند که قدرتش را برای حضرت زکریا ÷اثبات نماید، لذا فرزندی بدیشان عطا می‌کند در حالی که خودش پیر گشته و همسرش عقیم است. خداوند می‌فرماید:

﴿قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٞ وَقَدۡ خَلَقۡتُكَ مِن قَبۡلُ وَلَمۡ تَكُ شَيۡ‍ٔٗا ٩[مریم: ۹].

«فرمود: (مطلب) همین‌گونه است پروردگار تو گفته است: این کار برای من، تو را که قبلاً هیچ نبودی هستی بخشیده‌ام آسان است».

سنت خداوندی بر این قرار است که موجودات را ابتدا کوچک، ضعیف و زنده بیافریند، سپس دوران‌های مختلف را طی کنند و به نهایت رشد برسند و سپس بمیرند. خداوند در تبیین این سنت می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعۡفٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ ضَعۡفٖ قُوَّةٗ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٖ ضَعۡفٗا وَشَيۡبَةٗۚ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡقَدِيرُ ٥٤[الروم: ۵۴].

«خداوند همان کسی است که شما را از ضعف آفریده است و سپس بعد از این ضعف و ناتوانی قوت و قدرت بخشیده است و آنگاه ضعف و پیری را جایگزین این قوت و قدرت ساخته است. آخر خداوند هر چه را بخواهد می‌آفریند و او بس آگاه و توانا است».

خداوند خالق این جهان را به تنهایی و با قدرت تمام آفرید در حالی که یاری کننده و پشتیبانی نداشت و هیچ احتیاجی به مرشد و مشورت کننده نداشت. خداوند می‌فرماید:

﴿مَّآ أَشۡهَدتُّهُمۡ خَلۡقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَا خَلۡقَ أَنفُسِهِمۡ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ ٱلۡمُضِلِّينَ عَضُدٗا ٥١[الکهف: ۵۱].

«من (ابلیس و فرزندانش) را به هنگام آفرینش آسمان‌ها و زمین، و خودشان را هم به هنگام آفرینش خودشان حاضر نکرده‌ام، و گمراه کنندگان را دستیار و مددکار خود نساخته‌ام».

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ ٢٢[سبأ: ۲۲].

«بگو: کسانی را به فریاد بخوانید که به جز خدا (معبود خود) می‌پندارید. آن‌ها در آسمان‌ها و زمین به اندازه‌ی ذره‌ای چیزی و قدرتی ندارند، و در آسمان‌ها و زمین کمترین حق مشارکت نداشته، و خداوند در میانشان یاور و پشتیبانی ندارد».

آنچه از آیات بیان گردید هر صاحب عقلی را قانع می‌کند که این جهان دارای خالقی حکیم و آگاه است که هر آنچه را می‌آفریند، بدان اطلاع کافی دارد و هیچ چیز کوچکی نیز در آسمان‌ها و زمین بر او پوشیده نمی‌ماند. این خالق حکیم، جهان را با تمامی آنچه که چشم‌ها آن را مشاهده می‌کند و دست‌ها لمس می‌نماید، آفریده است. خداوند سبحان غیر از آن آفریده‌هاست و آفریده‌ها نیز غیر از خداوندند. چنان که می‌فرماید:

﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ[الشوری: ۱۱].

«هیچ چیزی همانند خدا نیست».

﴿وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥ[آل عمران: ۳۰].

«و خداوند شما را از (نافرمانی) خودش برحذر می‌دارد».

پس این اسم جلیل (خالق) از سینه‌ی دیوانگان در این روزگار که می‌پندارند پروردگارشان همین جهان است و بین خالق و مخلوق فرقی نیست و خالق و مخلوقی وجود ندارد؛ یعنی مخلوق عین خالق است و خالق عین مخلوق است، این توهم را می‌زداید. خداوند از آنچه بدو نسبت می‌دهند پاک و منزه و بلندمرتبه است؛ زیرا هر آنچه را که ادعا می‌کنند کفر محض است و پناه بر خدا از کفرگویی!.

دوستان! بدانید که بعضی از اسماء الله معنای حقیقی آن‌ها مربوط به خداست و برای بندگان به صورت مجازی کاربرد دارد و اکثر معانی اسماء و صفات به این طریق است و بعضی از آن‌ها در حقیقت برای بنده کاربرد دارد و برای حق به صورت مجازی و تأویل به کار می‌رود. آن خداوندی که خالق است، اوست که اشیاء را بر وفق علم خویش تقدیر کرده و براساس نظام حکیمانه‌ای آن را بروز می‌دهد. و از اسمائی که در حقیقت برای بنده کاربرد دارد و به صورت مجازی برای خداوند سبحان به کار می‌رود، اسم صبور، شکور و وکیل است. صبر صفتی ثابت برای بنده است. شکرگزاری صفتی زیبا از جانب بنده در برابر منعم و عطا کننده‌ی نعمت‌ها می‌باشد و اما وکیل عبارت از این است که شیء را در اختیار تو قرار داده است و خود مستقیماً در آن شرکت نمی‌جوید. گویی که تو مالک اصلی آن چیز هستی و او از جانب تو نائب است و این در حقیقت به صورت مجازی برای بنده کاربرد دارد؛ زیرا اصل همه‌ی اشیاء از جانب خداوند است. خداوند می‌فرماید:

﴿قُلۡ كُلّٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ[النساء: ۷۸].

«بگو: همه (آنچه از خوبی و بدی به شما می‌رسد) از سوی خداست».

﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ ٩٦[الصافات: ۹۶].

«خداوند هم شما را آفریده است، و هم (بت‌هایی) را که می‌سازید».

اسم خالق از اسم‌هائی است که مخلوق در آن پیش‌قدم نشده است. خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ ٩٦[الصافات: ۹۶].

«خداوند هم شما را آفریده است، و هم (بت‌هایی) را که می‌سازید».

پس هر عملی که از هر کسی سر می‌زند حال آن مخلوق، ملائکه یا انسان یا جن یا هر چیز دیگری که باشد، آن‌ها همه مخلوق خداوند است. خداوند می‌فرماید:

﴿قُلۡ كُلّٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ[النساء: ۷۸].

«بگو: همه (آنچه از خوبی و بدی به شما می‌رسد) از سوی خدا است».

پس کسی که معتقد باشد که غیر از خداوند، آفریننده‌ی دیگری وجود دارد مرتکب کفر شده است. بنده و هر آنچه در دست اوست همه از آن خداوند است و اوست که با حکمت و بصیر بوده و از هر چه مرتکب شود سؤال به عمل نمی‌آید. پس هر آنچه حقیقتاً در جهان وجود دارد و آنچه بدو متعلق می‌گردد از برکت فضل و بزرگواری خداوند است و موجودی همچون درخت دارای میوه‌ای است که خورده می‌شود و دارای چوبی است که هیزم آتش می‌گردد، پس چوب حق اعتراض ندارد که چرا مرا به صورت چوب آفریدی؟ و غیر من را میوه گردانیدی. و به ندرت خداوند از نور اسم خالق بر بعضی از بندگان مخلص خودش عطا می‌کند و به او کلمه‌ی «کن» می‌بخشد که این کار محدود بوده و انجامش بر دست آن‌ها، دلالت بر توانایی خداوند عظیم داد؛ مثلا در حق حضرت عیسی÷چنین چیزی عطا گشته است آنجا که می‌فرماید:

﴿أَنِّيٓ أَخۡلُقُ لَكُم مِّنَ ٱلطِّينِ كَهَيۡ‍َٔةِ ٱلطَّيۡرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَكۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأۡكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمۡ[آل عمران: ۴۹].

«من از گل چیزی را به شکل پرنده می‌سازم، سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا پرنده‌ای (زنده) می‌گردد؛ و کور مادرزاد و مبتلای به بیماری پیسی را شفا می‌دهم و مردگان را به فرمان خدا زنده می‌کنم و از آنچه می‌خورید و از آنچه در خانه‌های خود ذخیره می‌کنید به شما خبر می‌دهم».

به ندرت و کم از این عطاها شامل حال اولیاء می‌گردد از باب این که ایشان وارثان هستند آن گونه که پیامبر صمی‌فرماید: «علماء وارثان انبیاء هستند».