جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان

فهرست کتاب

جنگ‌های داخلی دینی در دولت‌های رومی

جنگ‌های داخلی دینی در دولت‌های رومی

دیری نپایید که پیرامون بنیاد آیین مسیحیت مجادلات کلامی و سفسطه‌های عقیم و بی‌سود، اندیشه‌ی امت را چنان به خود مشغول گردانید که ذکاوت و هوشیاری‌اش را از بین برد، قدرت عملش را فرو بلعید و در موارد متعددی تبدیل به جنگ‌های خونی، قتل و کشتار، شکنجه و نابودی و غارت و چپاول شد. مدارس، کلیساها و خانه‌ها و پایگاه‌های نظامی دینی رقیب یکدیگر تغییر شکل دادند و تمام شهرها در جنگ داخلی شدیدی فرو رفتند.

شدیدترین مظاهر این اختلافات دینی را می‌توان در تنش‌های موجود بین مسیحیان شام و دولت روم از یک سو و مسیحیان مصر از سوی دیگر مشاهده نمود، یا به تعبیری صحیح‌تر در بین ملکانیه و مونوفیزیت‌ها.

شعار ملکانیه باور به ترکیب طبیعت حضرت مسیح بود، مونوفیزیت‌ها نیز عقیده داشتند که حضرت مسیح دارای یک طبیعت و آن هم طبیعت الهی است که طبیعت بشری حضرت مسیح در آن چون قطره‌ای سرکه که در دریابی بیکران و مواج می‌افتد، از هم پاشیده است.

در قرن‌های ششم و هفتم تنش‌های بین دو گروه، به اوج خود رسید، گویا جنگی تمام عیار بین دو آیین رقیب در گرفته بود، و یا هم چون اختلافات یهودیان و مسیحیان بود که هر گروه دیگری را هیچ می‌انگاشت.

دکتر آلفرد. ج. بتلر می‌گوید:

«این دو قرن، زمان مبارزه‌ی بی‌امان بین مصریان و رومیان بود، آتش این مبارزه را اختلافات نژادی و دینی برمی‌افروخت، اما اختلافات دینی از شدت بیشتری برخوردار بود، زیرا در آن زمان، عامل اصلی بروز درگیری‌ها، خصومت‌هایی بود که بین ملکانیه و مونوفیزیت‌ها وجود داشت. گروه اول، چنانچه از اسمش پیداست، حرب مذهب دولت امپراتوری و پادشاه و تمام ملت بود، این گروه به باور موروثیِ مبتنی بر ترکیب طبیعت مسیح پایبند بود، در حالی که گروه دوم یعنی قبطی‌های مونوفیزیت (اهل مصر) کاملاً از این عقیده منتفر بودند و با دشت تمام با این عقیده مبارزه می‌کردند، تصور حقیقت این خشونت‌ها و پی بردن به ماهیت آن‌ها، آن هم در مورد مردمانی خردمند و مؤمن به انجیل، برای ما مشکل است»[٢٥].

هراکلیوس، امپراتور روم (٦١٠ – ٦٤١) بعد از این که در سال ٦٢٨ م بر ایرانیان غلبه یافت، جهت وحدت و یکی کردن مذاهب درگیر دولت تلاش نمود، شکل اولیه‌ی توافقنامه بدینگونه تأیید شد که مردم از بحث‌های مربوط به حضرت مسیح که دارای یک صفت است یا دو صفت، خودداری کنند، اما این که خداوند متعال خودش دارای یک اراده و فیصله است، باید به آن اذعان داشته باشند، در ابتدای سال ٦٣١ م این موضوع مورد توافق همه قرار گرفت و مذهب مونوتیلی به عنوان مذاهب رسمی دولت و هم پیمانان مسیحی‌اش اعلام شد.

هراکلیوس با توسل به ابزارهای مختلف کوشید مذهب جدید را بر اتباع مذاهب دیگر تحمیل کند، اما قبطی‌ها سرسختانه در مقابلش ایستادند و از این بدعت و تحریف اظهار برائت نمودند، و در راه عقیده‌ی دیرینه‌ی خویش با تمام وجود استقامت کردند، امپراتور باری بار دوم جهت وحدت مذاهب و ریشه‌کن کردن اختلافات شانس خویش را آزمود. این بار فقط به اعتراف مردم، مبنی بر این که خداوند متعال دارای اراده‌ی واحدی است بسنده کرد، اما بحث در مورد جنبه‌ی دیگر قضیه را که این اراده، بالفعل نافذ است یا خیر، به تعویق انداخت و مردم را نیز از بحث در این موضوع منع کرد و این قضیه را به عنوان قانونی رسمی به تمام جهان شرق آن روزگار فرستاد، اما این قانون نیز خشونت‌های موجود در مصر را نکاست و توسط قیرس ستم‌های شدیدی به مدت ده سال در مصر اعمال شد که در خلال آن، فجایع خطرناکی به وقوع پیوست، افرادی را بعد از شکنجه، دست جمعی به دریا می‌ریختند، و برخی را روی شعله‌های آتش می‌گذاشتند که از حرارت آن چربی‌های بدن‌شان آب می‌شد. زندانیان بدبخت را داخل کیسه‌های پر از ریگ قرار می‌دادند و به دریا می‌انداختند، و فجایع بی‌شمار دیگر.

[٢٥]- رک: فتح العرب لمصر، ترجمه به عربی محمد فرید ابوحدید، صص ٣٧ – ٣٨.