گرایشهای سیاسی زمامداران حکومتی
بسیاری از رال حکومتی، حتی خلفا، الگوهای کاملی در دین و اخلاق نبودند، بلکه در وجود برخی از آنان هنوز رگهها و تمایلات جاهلی وجود داشت. اینجا بود که روح و طبیعت آنان در حیات عمومی و اجتماعی مرم سرایت نمود و در اخلاق و عادات و گرایشهایشان الگوی مردم شدند، کنترل دین و اخلاق زایل شد، محاسبه و نظارت برچیده شد و حرکت امر به معروف و نهی از منکر قدرتش را از دست داد؛ زیرا نه به قدرتی تکیه داشت و نه هم از جانب حکومت مورد حمایت بود، صرفاً افرادی داوطلب که نه قدرتی داشتند و نه اجرای عقاب و کیفر در دستشان بود، این مهم را انجام میدادند.
جاهلیت در سرزمین اسلام نفس راحتی کشید و قد علم کرد، تعداد بیشماری از مردم به عیاشی و خوشگذرانی و لهو و لعب روی آوردند و در شهوتها و لذتها شدیداً فرو رفتند، نگاهی گذرا به کتاب الأغانی[٢٢٠] و کتاب الحیوان[٢٢١] از جاحظ، نشان میدهد که چه اشتیاق شدیدی به هلو و لعب وجود داشته و مردم چگونه بر لذتها و خوشگذرانیها هجوم میبردهاند، و چه حرص و آزی بر زندگی دنیا در بسیاری از طبقات وجود داشته است.
با این سیرت و اخلاق پست و با فرورفتن در امور لغو و بیهوده هیچ امتی نمیتواند رسالتش را انجام دهد و در دنیا جانشین انبیاء † باشد؛ مردم را به خدا و آخرت متذکر شود و آنان را به تقوا و دین تشویق کند و در اخلاق خویش الگوی دیگران باشد، لزوماً چنین امتی نمیتواند از زندگی و آزادی مدت زمانی طولانی بهرهمند گردد[٢٢٢].
﴿سُنَّةَ ٱللَّهِ فِي ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِيلٗا ٦٢﴾ [الأحزاب: ٦٢].
«این سنت الهی است که در مورد پیشینیان جاری بوده است و در سنت خدا دگرگونی نخواهی یافت».
[٢٢٠]- الأغانی کتابی است در باب سرودها و تصانیف خنیاگران خلفا، خصوصاً مغنیان دورهی هارون الرشید و اشعاری که به آواز میخواندند و ترجمهی احوال خنیاگران و شاعران، تألیف ابوالفرج اصفهانی (٢٨٤ – ٣٥٦ هـ . ق / ٨٩٧ – ٩٦٧ م) نویسنده و ادیب سدهی چهارم. وی در ادبیات عرب شاگرد ابن درید، ابن الانباری و محمد بن جریر طبری بود. جز الأغانی آثار دیگری نیز از وی برجای مانده است. (د. ن.)
[٢٢١]- از آثار ادبی معروف سدهی دوم و سوم هجری، تألیف ابوعثمان عمرو بن بحر معروف به جاحظ (٢٦٠ – ٢٥٥ هـ . ق) وی در بصره میزیست و با بسیاری از نویسندگان و مترجمان فارسی و سریانی آمیزش داشت. وی به بغداد بسیار سفر میکرد، جاحظ از لحاظ شکل بدقیافه و بدصورت بود، ولی بسیار خوشخط و نیکوسخن بود. وی ریاست فرقهی معروف جاحظیه از فرقههای معتزله را داشت، جاحظ سرانجام به سال ٢٥٥ هـ . ق در بصره چشم از جهان فرو بست. (د. ن.)
[٢٢٢]- مبالغهآمیز و نادرست خواهد بود که بگوییم: جامعهی اسلامی از تمام ویژگیهای روحی، اخلاقی، حقوقی و شعایر اسلامی و تاریخی خویش تهی گشته و همانند سایر جوامع بشری معاصر شده باشد، بلکه واقعیت این است که جامعهی مزبور همچنان به خصوصیات اسلامی خویش پایبند بود، این خصوصیات را از اسلام به ارث برده بود، خلفای راشدین آنها را ژرف و ریشهدار کرده بودند و علمای ربّانی و مبلغین امر به معروف و نهی از منکر که هیچ مکان و زمانی از وجود آنان خالی نبوده، مورد توجه قرار دادند. این ویژگیها نسل به نسل انتقال یافته بود، جامعهی اسلامی قطعاً از تمام جوامع معصر این زمان برتر بوده است؛ زیرا اکثر حدود الهی تعطیل نبوده و بیشتر احکام اسلامی نافذ بوده است، جامعهی اسلامی در معرض انحراف قرار داشت نه تحریف؛ برعکس جوامع دیگر مانند مسیحیت، مجوسیت و غیره که دستخوش تحریف و نسخ و مسخ قرار گرفند.