انحطاط اخلاقی در جمهوری روم
سیل انحطاط اخلاقی و حیوانیگری در اواخر [سلطهی] جمهوری روم، رومیان را فرا گرفته بود و دریای خودپرستی و خوشگذرانی را سخت خروشان کرده بود؛ به طوری که رومیان تا چانه در آن غرق شدند، ساختارهای اخلاقی مثل رقص و آواز که رومیان به آنها شهرت داشتند؛ در آن به جریان افتادند و بنای اجتماعی آنها به لرزه درآمد و در آستانهی انهدام قرار گرفت.
درابر امریکایی با قلم شیوایش این بیبند و باری را به تصویر کشیده و میگوید:
«هنگامی که دولت روم از نظر قدرت جنگی و نفوذ سیاسی به اوج رسید و در تمدن به برترین درجه دست یافت، به فساد اخلاقی و انحطاط در دین و فرهنگ به پایینترین درجه سقوط کرد. رومیان در زندگی خویش به بدترین شکل دچار غرور و خودپسندی شدند و شدیداً دنبال هوی و هوس رفتند؛ زیرا اساسنامهی آنان این بود که زندگی فرصتی است برای خوشگذرانی و باید از نعمتها و لذتها حد اکثر استفاده را کرد، زهد و روزهی آنها که گاهی انجام میدادند، جز به عنوان رژیم غذایی که اشتهای آنها را برای غذا زیاد کند، نبود. اعتدال و میانهروی آنها نیز صرفاً جهت طولانیشدن لذتهایشان بود. سفرههای آنان با ظرفهای طلا و نقرهی جواهرنشان، خودنمایی میکرد و خدمتگذاران در لباسهای زیبا برای آنها خدمت میکردند، کنیزان دلربا، جوان و بسیار زیبایی رومی و زنان زیبا و عریان و یا پوشیده که از عفت بویی نبرده بودند، برای آنان عشوهگری میکردند، در خوشگذرانیهای آنان حتی کبوتران عشوهگر همنقش داشتند، میدانهای بازی و سرگرمی گسترش مییافت و پهلوانان در آنها با همردیفان خود و یا با حیوانات کشتی میگرفتند، تا این که یکی از آنان به زمین میافتاد و در خون خویش میغلتید و اینگونه قهرمانان و فاتحان تصور میکردند، اگر چیزی قابل پرستش باشد، صرفاً قدرت است؛ زیرا آنان با همین قدرت ثروتهای ملت را که صاحبانشان با عرق پیشانی و با زحمت بازو به دست آورده بودند، میگرفتند. زمانی که با قدرت و نیروی خویش در میدان کارزار بر انسان غلبه مییافتند، این امکان برایشان پیش میآمد که املاک و اموال آنها را مصادره کنند و زمینهای وسیعی را به خود اختصاص دهند.
رأس حکومت روم خود رمزی از این قدرت بیکران بود، نظام مدنی روم بیانگر عظمت پادشاه بود، با وجود این وی نمادی بیش نبود؛ درست مانند آنچه در زمان انحطاط تمدن یونان دیده میشود»[٢٥٩].
[٢٥٩]- History of the Conflict berween Religion and Scince, London ١٩٢٧. p.٣١٢