آمادگی روحی
جهان اسلام هرگز رسالتش را بامظاهر تمدنی که اروپا بر جهان عرضه داشته است و با فراگرفتن زبانها و آداب زندگی آنها به انجام نخواهد رساند؛ بلکه جهان اسلام رسالتش را با روح و قدرت معنوی به انجام خواهند رساند؛ پدیدهای که هر روز فقر و محرومیت اروپا از آن رو به افزایش است.
جهان اسلام با ایمان، نادیدهگرفتن زندگی، اجتناب از شهوات، شوق شهادت، اشتیاق به بهشت، روی برتافتن از کالای دنیا و تحمل شکنجهها در راه خدا با صبر و احتساب، میتواند به پیروزی رسد:
﴿وَلَا تَهِنُواْ فِي ٱبۡتِغَآءِ ٱلۡقَوۡمِۖ إِن تَكُونُواْ تَأۡلَمُونَ فَإِنَّهُمۡ يَأۡلَمُونَ كَمَا تَأۡلَمُونَۖ وَتَرۡجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا يَرۡجُونَ﴾ [النساء: ١٠٤].
«در جستجوی قوم سستی نکنید، اگر از جنگ و جراحات درد میکشید آنان هم مثل شما درد میکشند و رنج میبرند، ولی فرق شما با آنان این است که شما جیزی از خدا امید دارد که آنان امید ندارند».
قدرت انسان مؤمن و راز پیروزی او در ایمان و امید به اجر الهی نهفته است. اگر جهان اسلام جز به آن نیاندیشد که اروپا در مورد دنیای نقد میاندیشد و دل نبندد جز به آن کالای دنیا که اروپا بدان دل بسته و چشم ندوزد جز به آن امور حسی و مادی که اروپا بدان باور دارد و به چیز دیگری ایمان ندارد، در این صورت شکی نیست که اروپا با قدرت مادیای که دارد بر جهان اسلام که از نظر قدرت مادی و بدنی از اروپا به مراتب عقبمانده است، سزاوارتر و برازندهتر به پیروزی و رهبری است.
بر جهان اسلام تاریخی گذشت که مسلمانان نسبت به قدرت معنوی توجه نکردند و بقایای این قدرت را نیز تقویت ننمودند، تا این که به مرور آثار آن در قلبهایشان خشکید. زمانی که جهان اسلام با صحنههای تکان دهنده دچار گردید، صحنههایی که نیاز به ایمان، صبر، استقامت، تحمل مشکلات و مصیبتها داشت و مسلمانان تا حدی لرزه بر اندام شدند و جهان اسلام به قدرت پنهان معنوی در وجود مسلمانان روی آورد، آن قدرت چون آبنمایی بود که انسان تشنه آن را آب میپندارد و چون به آن نزدیک میشود چیزی را نمییابد. آنگاه بود که جهان اسلام به جنایت بزرگی که با نادیدهگرفتن و ضایعنودن قدرت روحی مرتکب شده بود، پی برد. در تیر دانش هرچه جستوجو کرد چیزی نیافت که جای آن قدرت معنوی را بگیرد و وی را از آن بینیاز کند.
جهان اسلام در میدانِ نبردهای سخت و سرنوشتسازی قدم گذاشت؛ چه میپنداشت مسلمانان برمیآشوبند، برای دفاع از اسلام و نجات سرزمینهای مقدسشان به پا میخیزند و به خاطر اسلام و حریم آن خشمگین میشوند، کشورهای اسلامی یکپارچه شعلهور میشوند و از غیرت و حماسه به جوش میآیند، اما با کمال تأسف انتظار میرفت، تحقق نیافت و فجایع دردناک در جهان اسلام تأثیر مطلوبی بر جای نگذاشت و مسلمانان طبق معمول، در لذتها و شهوات سرگرم بودند؛ گویی چیزی نشده است و رویداد مهمی به وقوع نپیوسته است. اینجا بود که پی برد غیرت دینی در جهان اسلام سست گردیده است و آتش جهاد به خاموشی گراییده است، آن وقت بود که جهانیان به ضعف و زبونی جهان اسلام پی بردند.
در شرایط کنونی وظیفهی مهم رهبران جهان اسلام سازمانها و دولتهای اسلامی، کاشتن ایمان در قلوب مسلمانان، برافروختن عواطف ایمانی، گسترش دعوت به سوی خدا و رسول و ایمان به آخرت با همان روش نخستین دعوت اسلامی است. در این مسیر از هیچ تلاشی نباید دریغ ورزند، باید از کلیهی ابزارهای جدید و قدیم راههای نشر و تعلیم، مانند دید و بازدید دعوتگران دینی از شهرها و روستاها، ترتیب درسها وسخنرانیها، انتشار کتابها و مقالات، بازخوانی کتابهای سیره، اخبار صحابه، غزوات پیامبر و فتوحات اسلامی، شرح حال شهیدان و قهرمانان اسلام، بررسی مسایل جهاد و فضایل شهیدان و همینطور از رسانههای گروهی مانند صدا و سیما، روزنامهها و تمام تجهیزات جدید استفاده شود.
قرآن و سنت پیامبر اسلام ص دو نیرو عظیمی هستند که میتوانند در جهان اسلام آتش حماسه و ایمان را برافروزند و در هر شرایطی علیه دوران جاهلی انقلابی بزرگ به راه اندازند و از امت زبون و خوار، امتی بیدار، سلحشور، برافروخته و سراپا خشم و غضب علیه نظامهای ظالم پدید آورند.
امروز مشکل جهان اسلام دلخوششدن و آرامگرفتن به زندگی دنیا و استراحت در کنار اوضاع فاسد و نابسامان است، نه فسادی وی را نگران میکند و نه انحراف و منکرات وی را برمیانگیزد و جز خوراک و پوشاک به چیزی دیگر نمیاندیشد.
اگر راه کتاب و سنت به دلها باز شود، با تأثیری که میگذارند تنشی بین ایمان و نفاق، یقین و شک، منافع زودگذر و زندگی آخرت، استراحت جسم و شادی قلب، زندگی بطالت و مرگ با شهادت به وجود خواهد آمد؛ تنشی که هر پیامبری در زمان خویش به وجود آورد و یقیناً جهان نیز بدون ایجاد چنین تنشی اصلاح نمیشود، آنگاه است که در هر گوشهای از جهان اسلام و بلکه در هر شهر و خانوادهی مسلمان، چنین افرادی قیام خواهند کرد که قرآن در مورد آنها میفرماید:
﴿فِتۡيَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدٗى ١٣ وَرَبَطۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ إِذۡ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَن نَّدۡعُوَاْ مِن دُونِهِۦٓ إِلَٰهٗاۖ لَّقَدۡ قُلۡنَآ إِذٗا شَطَطًا ١٤﴾ [الکهف: ١٣- ١٤].
«آنان جوانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند و ما بر هدایتشان افزودیم. ما به دلهایشان قدرت و شهامتی ددیم، آنگاه که به پا خاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است. ما هرگز غیر از او معبودی را نخواهیم پرستید. اگر چنین بگوییم در این صورت سخنی گزاف و دور از حق گفتهایم».
اینجاست که یاد بلال،[٣٣٩] عمار،[٣٤٠] خباب،[٣٤١] خُبیب،[٣٤٢] صهیب،[٣٤٣] مصعب بن عمیر،[٣٤٤] عثمان بن مغطون[٣٤٥] و انس بن نضر[٣٤٦] زنده میشود و بوی بهشت و نسیم قرن اول وزیدن میگیرد و برای اسلام جهانی جدید که با جهان قدیم هیچ شباهتی ندارد، پدید میآید.
[٣٣٩]- بلال بن رباح حبشی، موذن، خازن و از یاران نزدیک پیامبر ص، در همان سالهای نخستِ قبل از هجرت، اسلام را پذیرفت و از مشرکان شکنجهها دید. وی به سال ١٨ یا ٢٠ هـ . ق در دمشق درگذشت. (د. ن.)
[٣٤٠]- عمار بن یاسر از یاران نزدیک پیامبر بود که در جوانی در مکه مسلمان شد و پدر و مادرش را زیر شکنجهی مشرکان از دست داد. وی در جنگ صفین در کنار نیروهای علی بن ابی طالب به شهادت رسید. (د. ن.)
[٣٤١]- خباب بن ارت، از پیشکسوتان اسلام بود. وی در راه اسلام شکنجههای بسیار دید، در جنگهای بدر، احد، خندق و دیگر جنگها حضور داشت. وی به سال ٣٧ هـ رد کوفه درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد. (د. ن.)
[٣٤٢]- خُبَیب بن عدی انصاری، در سالهای نخست هجرت به اسلام درآمد و در جنگ بدر حضور یافت. پس از آن وی به همراه دستهای به فرماندهی عاصم بن ثابت انصاری در مأموریتی شرکت کرد و اسیر شد و در مکه به دار آویخته شد. (د. ن.)
[٣٤٣]- ابویحیی صعیب بن سنان بن مالک، صحابی پیامبر واز تیراندازان معروف عرب، وی به سال ٣٦ قبل از هجرت در موصل به دنیا آمد.در همان آغاز اسلام را پذیرفت و به حبشه نیز هجرت کرد و در جنگها شرکت کرد و در زندگی راه زهد و پارسایی در پیش گرفت. وی به سال ٣٢ هـ . ق چشم از جهان فرو بست. (د. ن.)
[٣٤٤]- ابوعبدالله مُصعَب بن عُمَیر قریشی، در آغاز بعثت اسلام را پذیرفت. خانوادهاش که اطلاع یافتند مدتی او را زندانی کردند، سرانجام به حبشه هجرت کرد، مدتی بعد از بازگشت و پیش از پیامبر ص به مدینه جرت کرد تا به تازه مسلمانان مدینه قرآن بیاموزد و با آنان نماز بگزارد. شماری زیادی از مردم مدینه به وسیلهی او مسلمان شدند، معصب در جنگ احمد به شهادت رسید. (د. ن.)
[٣٤٥]- عثمان بن مغطون قریشی، در همان آغاز بعثت مسلمان شد و پس از چندی به حبشه هجرت کرد و آنگاه به مکه بازگشت. پس از مدتی به مدینه هجرت کرد و در جنگها شرکت کرد، او در عبادت و روزهگرفتن بسیار کوشا و پایدار بود. وی به سال ٢١ هجری در مدینه درگذشت. (د. ن.)
[٣٤٦]- انس بن نضر انصاری، در روزهای آغازین هجرت مسلمان شد. در جنگ بدر نتوانست شرکت کند. برای شرکت در جنگ احد شور و هیجان بسیاری داشت. در این جنگ رشادتها کرد و زخمهای بسیار برداشت و سرانجام جام شهادت نوشید. (د. ن.)