اروپا در آستانهی خودکشی
نتیجهی این همه نوآوری و اختراع و اکتشافِ صنعتی و عدم به کارگیری صحیح آنها این شد که اروپاییان بعد از این که گرایش به درستی و علاقه به نیکی را از دست دادند، مبانی اخلاقی و فاضیل انسانی را زیرپا گذاشتند، افکار و عقایدشان دستخوش تغییر و فساد شد و ذایقهیشان از کار افتاد و بیمار شد، دانش و پیشرفت آن در غرب جز زیان و بدبختی مردم، چیز دیگری دربر نداشت؛ مانند بیمار مبتلا به وبا که غذاهای سالم در بدنش، مرض و فسادش را ازدیاد میبخشد، امکانات و اختراعات، جز قدرت و سرعت در نابودی و خودکشی، نتیجهای دیگر برایشان نداشت.
ایدن، نخست وزیر پیشین انگلستان در یکی از سخنرانیهای خود در سال ١٩٣٨ م این وضعیت را به بهترین وجه بیان کرده است:
«مردمانی که امروزه در اروپا به سر میبرند در دهههای پایانی این سده در آستانهی آن قرار دارند که به دورانِ وحشیگری باز گردند و زندگیای – از لحاظ اخلاقی – مشابه زندگی غارنشینان و زاغهنشینان داشته باشند. بسی خندهآور است که کشورها و دولتهای حاکم بر زمین میلیونها دلار خر و هزینهی حفاظت خود از وسیلهای خونریز که خود ساختهاند میکنند؛ این در حالی است که برای کنترل آن هزینه نمیکنند.
گاهی وحشتزده با خود میگویم: اگر مسافری از یکی از ستارگان آسمان به کرهی زمین آید چه خواهد دید؟ ما را در حالی خواهد دید که به فکر نابودی همدیگریم و قدرتهای کشنده را علیه یکدیگر به کار میبریم و همواره از چگونگی نابودی همدیگر و به کارگیری این ابزارهای جهنمی و خانمانسوز به همدیگر خبر میدهیم».