جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان

فهرست کتاب

جاه‌طلبی‌های دولت‌های بزرگ

جاه‌طلبی‌های دولت‌های بزرگ

دولت‌های بزرگ بسط و گسترش سلطه‌ی خویش را در گسترده‌ی پهناوری از جهان و به اهتزاز درآوردن پرچم‌هایشان را بر سرزمین‌های وسیعی حتی اگر صحراها و بیابان‌های خالی بیش نباشند، از لازمه‌ی نژادپرستی‌شان می‌دانند، تا در قاره‌های مختلف مستعمرات و ثروت‌های هنگفتی داشته باشند؛ هرچند این مستعمرات جهت نگهداری و پاسداری، هزینه‌های هنگفت و ارتش‌های زیادی بطلبد و در عین حال سود و منفعتی آنچنانی عایدشان نکند، تمام این اندیشه‌ی توسعه‌طلبانه را نظام ملی‌گرایی بر آنان تحمیل می‌کند و هیچ هدف اخلاقی و نتیجه‌ی ادبی جز شرف و بزرگی قومی ندارند[٣٠٣].

استاد جود عزّت و افتخار ملی را چنین شرح می‌دهد:

«عزّت قومی و ملی یعنی این که آن ملت دارای چنان توانی باشد که هروقت احساس نیاز رکد هوس‌ها و خواسته‌های خود را بر دیگران تحمیل کند. برای قباحت آنچجه ایده‌آلِ کاملِ امت یا افتخار ملی می‌نامند، همین بس که با فضایل اخلاقی و صفات نیکو در تضاد است. بنابراین، اگر مردم کشوری، در گفتار راستگو و به وعده‌ها پایبند باشند و با متسضعفان به عنوان انسان برخورد و رفتار کنند، از این نگاه سطح عزت آنان در پایین‌ترین درجه خواهد بود. شرافت و بزرگی – همانطور که مستر بلدون گفته است – عبارت است از چنان قدرت و توانی که ملت بدان وسیله به بزرگی، عزت و افتخار برسد و چشم‌ها بدان خیره شوند و اذهان بدان مشغول شوند. روشن است این توانایی که مردم بدان، به این درجه از مجد و عزت می‌رسند منوط به داشتنِ بمب‌های آتشین، شعله‌های فروزان و عشق و اشتیاق میهن‌پرستانه‌ی جوانانی خواهد بود که خواستار افکندن این بمب‌ها بر دیگر شهرها هستند. بنابراین، عزت و افتخاری که با آن یک ملت ستایش می‌شود، با ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی و ستایش برانگیز افراد در تضاد است. ولی من معتقدم که هر قومی به هر میزان از این شرف برخوردار باشد، باید بی‌تمدن و آموزش نیافته (وحشی) به شمار آید؛ زیرا شرفی که انسان یا قومی با حیله و فریب و ستم بدان دست یابد، شرف نیست»[٣٠٤].

در قسمتی دیگر می‌افزاید:

«کبر و خودپسندی – بیش از حرص و آز – طبقه‌ی حاکم دولت بریتانیا را واداشته تا نقشه‌های خطرناک جنگی بکشند، این نقشه‌ها با شعار صلحخ و دوستی که به ریا سر می‌دهند، همخوانی و سازگاری ندارد، فردی را در نظر بگیرید که از زمامداران و حاکمان بریتانیایی می‌خوهد مختصری از ثروت و مستعمرات و سرزمین‌هایی ار که اندازه و حدود مشخصی ندارد و بیابان‌ها و زمین‌های بی‌آب و علفی بیش نیست فرو گذارند، خواهی دید که قهرمانان محافظه‌کار، از خشم و نفرت، زمین و زمان را به هم می‌زنند و روزنامه‌های میانه‌روِ انگلیسی نیز از خشم درهم می‌لولند. با این وصف این محافظه‌کاران نه تنها حریص و آزمندند، بلکه مستکبر و معاند نیز هستند»[٣٠٥].

[٣٠٣]- از مثال‌های بارز آن دخالت امریکا در جنگ ویتنام است که هزینه‌های هنگفت جانی و مالی به همراه داشت.

[٣٠٤]- Guide To Modern Wickedness p.١٥٣

[٣٠٥]- Guide To Modern Wickedness p.١٨٠