نگاهی به عوامل خیزش اسلام
زمام رهبری اسلامی و بتالبع رهبری جهان به دست افرادی بود که هرکدام در نوع خود از نظر ایمان و عقیده، عمل و اخلاق، تربیت و تزکیه، کمال و اعتدال و... معجزهای بزگر از معجزات محمد ص بودند.
رسول خدا ص آنان را کاملاً ساخته و در قالب اسلام ریخته بود، آنان به گونهای در آمده بودند که جز از نظر جسم در امیال و کششها و رغبتها و خواستهها هیچ شباهتی با گذشتهی خود نداشتند، اگر کسی زندگیشان را با ذره بین موشکافی میکرد، در سیرت و اخلاقشان موردی از جاهلیت که منافی با روح اسلام و شخصیت اسلامی باشد، نمییافت و اگر اسلام به صورت انسان درمیآمد، ناگزیر به شکل یکی از آنان ظهور میکرد، همانگونه که قبلاً بیان کردیم، آنان نمونههایی کامل از جمع دین و دنیا بودند، از یک سو امامانی بودند که با مردم نماز میگزاردند و از آن سو قضایانی بودند که در دعاوی مردم با عدل و علم قاوت مینمودند، امانتدارانی بودند بر اموال و داراییهای مسلمانان، فرماندههانی بودند جهت فرماندهی سپاهیان و رموز جنگ و جهاد و امرایی بودند که امور شهرها را شخصاً اداره و حدود الهی را اجار میکردند.
هریکی از آنان در یک آن متقی و پرهیزکار، مجاهد و قهرمان، قاضی فهمیده و فقیه مجتهد، امیر با اراده و سیاستمدار با تجربه بود، اطرافیان خلیفه گروهی بودند که – اگر تعبیر درست باشد – از این مدرسه یعنی مدرسهی نبوت یا مسجد نبوی فارغ التحصیل شده بودند، همه در یک قالب ریخته شده بودند و همه یک روحیه داشتند، از یک نوع تربیت برخوردار بودند، خلیفه با آنان مشورت و کنکاش میکرد و نظرگاههایشان را به کار میبست، خلیفه جز در حضور آنان هیچ تصمیم مهم و قطعی نمیگرفت، بدین ترتیب روح آنان در تمدن، سیستم حکومتی، زندگی مردم، جامعه و اخلاق شان جریان یافت، تمام تمایلات و خواستههایشان در تمدن مورد نظر بازتاب یافت و خصوصایتشان در آن بروز کرد، نه بین روح و ماده تضادی بود و نه بین دین و سیاست تنشی، نه دین و دنیا از هم جدا بود و نه بین مصالح و اصول درگیری، نه بین اهداف و اخلاق کشمکشی بود و نه طبقات مختلف با یکدیگر در ستیز بودند و نه در شهوات و خوشگذرانیها رقابت وجود داشت.