ناتوانی رهبانیت از کنترل مادیت افسار گسیخته
مبادا کسی چنین تصور کند که این رهبانیت مفرط توانست شرارت مادیت را تعدیر کند و از افسار گسیختی آن در وحشیگری و شهوترانی جلوگیری کند؛ چون عموماً چنین تحولی ممکن نیست صورت بگیرد و فطرت انسان آن را نمیپذیرد و تاریخ نیز آن را تکذیب میکند، بلکه آنچه میتواند اعتدال ایجاد کند و مادیتِ سرکش را فرو نشاند و از آن یک زندگی معتدل به وجود آورد،
نظامی است روحی، دینی، اخلاقی و حکیمانه که با فطرت سلیم انسانی همگام است، این نظام نیز عبارت از دینی است که در صدد برنمیآید فطرت انسان را به کلی نابود کند؛ چون فطرت نابودشدنی نیست، بلکه آن را به گونهای مفید توجیه میکند و از شر به سوی خیر متمایل میکند. اسلام چنین عمل کرد و پیامبر اکرم ص نیز چنین کاری انجام داد. وی شجاعت عربها در رقابتهای قبیلهای و کشتارها و انتقامجوییها و کینهتوزیهای قدیمی را به جهاد در راه خدا و اعلای کلمة الله تبدیل کرد. تبذیر و سخاوت عربها را به انفاق در راه خدا تغییر داد و آنها را به جای پرداختن به جاهلیت به طرف دین برگرداند و هرچیز را با چیز دیگری جایگزین کرد. به نفس نیز حق داد که به نشاط و سرگرمی و شادکامی بپردازد، یکی از دانشمندان اسلام میگوید: نفس انسان وقتی چیزی را رها میکند که چیز دیگری جای آن را بگیرد؛ زیرا نفس انسان برای عمل آفریده شده نه برای ترک عمل[٢٦٥]. جای تردید نیست که بعثت انبیا برای تکمیل فطرت بشر و تثبیت آن بوده است؛ نه برای تبدیل و تغییر آن[٢٦٦].
هنگامی که رسول خدا ص وارد مدینه شد مردم دارای دو رزو مهم بودند، در این دو روز مشغول شادکامی و خوشگذرانی میشدند. رسول خدا ص فرمود:
آن دو روز چه روزهایی هستند؟
گفتند: ما در آن دو روز در جاهلیت لهو و لعب میکردیم.
رسول الله فرمود: خداوند به جای آن دو، چیزی بهتری را برای شما برگزیده است: روز عید قربان و عید فطر[٢٦٧]. از حضرت عایشه ل نقل شده است که فرمود:
«حضرت ابوبکر وارد منزل من شد. نزد من دو کنیز انصاری بودند که مشغول خواندن اشعار جنگ بُعاث بودند، ولی آوازهخوان نبودند. حضرت ابوبکر س فرمود:
ایا در منزل رسول خدا ص اشعار شیطانی میخوانید؟ آن روز، روز عید بود.
رسول خدا ص فرمود:
ای ابوبکر! هر ملتی عیدی دارد و امروز عید ماست. در روایتی نقل شده است که حضرت فرمود: آن دو را بگذار که امروز عید است»[٢٦٨].
مسیحیت روم بدون جهت به تغییر فطرت و نابودی آن کوشید و نظامی به ارمغان آورد که فطرت انسان آن را نمیپذیرفت، و بر نفس تکالیفی گماشت که طاقتفرسا بود، در آغاز امر نفوس مردمان به عنوان واکنش نشاندادن به مادیت سرکش، با دلی ناخواسته آن را پذیرفتند، اما دیری نگذشت که خود را از چنگ آن نظام نجات دادند و شدیداً علیه آن شوریدند. نصرانیت با وجود غلوش در رهبانیت و زهد و رویاروییاش با فطرت و واقعیت، نتوانست اخلاق و عادات فاسد مردم را اصلاح نماید و تمدن در حال سقوط را از افتادن باز دارد. از این رو بود که حرکت فساد و اباحیت و حرکت غلو در زهد و رهبانیت، شانه به شانه حرکت میکردند. صحیح آن است که رهبانیت در بیابانها و خلوتکدهها منزوی بود و در زندگی عملی هیچ نقشی نداشت و عکس آن حرکت اباحیت و بیبندوباری در شهرها و مراکز به کثرت وجود داشت.
[٢٦٥]- از گفتار شیخ الاسلام حافظ ابن تیمیه / (م ٧٢٨ هـ) در کتاب اقتضاء الصراط المستقیم و مخالفة أصحاب الجحیم، ص ١٤٣.
[٢٦٦]- رک: ابن تیمیه، النبوات.
[٢٦٧]- به روایت ابوداود با سندش از طریق انس، همچنین احمد و نسایی.
[٢٦٨]- حدیث متفق علیه است.