رهبری بینظیر جهان
چه تحول عظیمی با بعثت رسول خدا ص در تاریخ عرب به وقوع پیوست! این تحول در سورهی اسراء و داستان معراج با کلامی صریح و بلیغ و اسلوبی واضح و روشن بیان شده است[٣٥٤]. چه نعمت بزرگی را خداوند متعال به عربها عنایت فرمود!
آنان را از جزیرهای که آن با یکدیگر درگیر بودند، به سوی جهانی وسیع که رهبریاش را به دست گرفتند، و از زندگی محدود قبیلهای که در آن به تنگ آمده بودند به سوی انسانیت گسترده که توجیه وارشاد آن را عهدهدار بودند، منتقل گردانید.
عربها به جایی رسیدند که به فضل و برکت این تحول عظیم که ناگهان عربها و جهان را در نورید، با شجاعت و صراحت تمام خطاب به امپراتوری بزرگ ایران و ارکان دولت ایرانی گفتند: «الله ابتعثنا لنخرج من شاء من عبادة العباد إلى عبادة الله وحده، ومن ضيق الدنيا إلى سعتها، ومن جور الأديان إلى عدل الإسلام».
«خداوند ما را مبعوث گردانید، تا با کسی را که بخواهد از عبادت بندگان به سوی عبادت خدای یگانه و از تنگنای دنیا به فراخنای آن و از ظلم ادیان به عدالت اسلام درآورد».
آری، آنان نسخت خودشان از تنگنای دنیا به فراخنای آن درآمدند و سپس جهانیان را از تنگنای دنیا به فراخنای آن درآوردند.
آیا تنگتر از زندگی قبیلهای و نژادی و فراختر از زندگی گستردهی بشری، زندگی دیگری وجود دارد؟
آیا حیاتی که در آن فقط به مادیات ناپایدار و حیات فانی اندیشیده میشود و از حیات ایمانی آن تنگنای مبارزاتِ سلطهجویی، تنگنای رقابت برکالای اندک و سلطهی ناپایدار و زندگی ذلتبار آن به سوی جهانی جدید از قدرت روحی، اخلاقی، علمی و سیاسی درآمدند.
در این دنیای جدید، رود دنواب خروشان، نیل با برکت، فرات شیرین، سند دراز، برکههایی کوچک و جویبارهای ناچیز، بیش نیستند.
کوههای آلپ و البرز، عقاب لبنان و قلههای هیمالیا، بیش از تههایی کوچک و بندهایی حقیر، نیستند.
همینطور کشورهای بزرگی مانند هند، چین و ترکستان در این دنیای جدید، بیش از مناطقی کوچک و روستاهایی فشرده و نقاطی مجهول نیستند و اساساً تمام کرهی زمین از دید کسی که از قلهی این سروری به آن بنگرد، بیش از نقشهای کوچک و رنگی که پرندهی در حال چرخش در آسمان به آن بنگرد، نیست. همینطور جوامع بزرگ، ساکنان با فرهنگ و تمدن آن و آدابشان چون خانوادههایی کوچک در جمع امتی بزگر هستند، جهان بزرگ جدید براساس عقیدهی واحد، ایمان عمیق و ارتباط قوی روحانی برپا گردید. این جهان وسیعترین جهانی بود که تاریخ تا به حال آن را شناخته است، ملتهای تشکیلدهندهی این جهان، قویترین خانواده در تاریخ بوده است، خانوادهای که فرهنگهای مختلف و استعدادهای گوناگون در آن ذوب گردید و نهایتاً تمدنی واحد که تمدن اسلامی باشد و همواره در وجود نابغههای بیشمار اسلام و آثار گرانمایهی اسلامی چه علمی و چه عملی مرتباً ظهور نموده است، به وجود آمد.
در تاریخ رهبری، رهبری این جهان جدید از نظر لیاقت و شایستگی، بهترین و قویترین و بزرگترین رهبری بود، زمانی که عربها در راه رساندن دعوت اسلامی، خالصانه حرکت نمودند و در این مسیر فنا شدند، خداوند متعال آنان را به این رهبری برگزید. مردم دنیا چنان نسبت به آنان محبت ورزیدند و به گونهای از آنان تقلید نمودند که در جهان بینظیر است، تمام زبانها در برابر زبانشان، فرهنگها در برابر فرهنگشان و تمدنشان سر تسلمی فرود آوردند، در جهان متمدن آن روز از کَران تا کَرانش زبان عربها زبان علم و نویسندگی بود، زبانی مقدس و محبوبی که مردمان بر زبانهای مادریشان آن را ترجیح میدادند، بزرگترین و بهترین تألیفاتشان را به این زبان مینگاشتند و چون صاحبان آن و بلکه بهتر آن را یاد میگرفتند. در این زبان چنان ادیبان و نویسندگان به میدان علم و ادب میآمدند که بزرگان جهان عرب به عظمتشان اعتراف و ادیبان و نقادان جهان عرب، به فضل و امامتشان اقرار مینمودند.
آری، تمدنِ عربها تنها تمدن نمونهای بود که مردمان از آن به بزرگی یاد میکردند و به تقلیدش افتخار مینمودند، علمای دین این تمدن را بر سایر تمدنها ترجیح میدادند و تمدنهای منافی با آن را به نام جاهلیت و عجمیت یاد میکردند و از تقلید شاعران و آثار آنان مردم را برحذر میداشتند.
این رهبری کامل و فراگیر مدتهای طولانی ادامه داشت و مردم به فکر هیچ نوع انقلاب و شورش جهت رهایی از آن نبودند، نظیر آنچه در امتهای مغلوب در تاریخ وجود دارد؛ زیرا رابطهی مردم با این رهبری، رابطهای امتی مغلوب با غالب، محکوم با حکم و غلام با آقای خشن، نبود. بلکه رابطهی دیندار با دیندار و رابطهی مؤمن با مؤمن بود. نهایت از این که رابطهی تابع و متبوع بود؛ متبوعی که قبل از وی به شناخت حق و ایمان، دعوت و از خودگذشتگی دست یافته بود. بنابراین، دلیلی برای انقلاب، انزجار و ناسپاسی از خیر نبود، بلکه شایسته بود مردمان به فضل آنان اعتراف کنند و بر زبان، صیغههای شکر و دعا را برانند و چنین دعا کنند:
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠﴾ [الحشر: ١٠].
«پروردگارا! ما و برادرانمان را که ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز و کینهای نسبت به مؤمنان در دلهایمان جای مده، پروردگارا! تو دارای رأفت و رحمت فراونی هستی».
و چنین نیز شد. ملتهای فتحشده چنان بودند که عربها را نجات دهندهی خویش از جاهلیت و بتپرستی، دعوتدهنده به سوی دارالسلام، راهنما به سوی بهشت و معلم و استاد در ادب، میدانستند.
این بود رهبری جهانی، رهبریای که با بعثت محمد فراهم گردید و در سورهای اسراء اعلام گردیده است، این قیادتی است که عربها باید شدیداً آن را مورد توجه قرار دهند و از تمام موهبتهایی که خداوند به آنان عنایت کرده است در این مسیر دریغ نورزند و نسل اندر نلس این رهبری را سفارش کنند.
از نظر عقل، دین و غیرت، هرگز برای آنن جایز نیست که در هیچ زمانی از این رهبری شانه خالی کنند، این رهبری جایگزین هر رهبری دیگری و بلکه افزون از آن است و هیچ رهبری نمیتواند جای این رهبری را پر نماید، این رهبری است که تمام انواع رهبریها را دربر گرفته و در این رهبری بیشتر تسلط بر قلبها و ارواح است تا اجسام و اشباح. راهرسین به این رهبری برای عربها ساده و آسان است؛ چون، همان راهی است که در دورهی نخست آن را تجربه نمودند و عبارت است از: اخلاص در راه دعوتِ اسلامی، فداکاری در این مسیر و اساس قراردادن و به عهدهگرفتن مسؤولیت آن و ترجیحدادن آیین زندگی اسلام بر تمام آیینهای زندگی.
بدین ترتیب بدون در نظرداشتنِ تسلط بر ملتها و منصب رهبری، ملتهای اسلامی در گوشه و کنار جهان به رهبریشان اعتراف خواهند کرد و در محبت و تعظیم و تقلیدشان خود را به کشتن خواهند داد و آنگاه است که درهای جدید و میادین تازهای در شرق و غربِ زمین که در برابر فاتحان و استعمارگران غرب سرسختی نمودند، در مقابل آنان گشوه خواهد شد و ملتهای جدیدی به اسلام خواهند گروید، ملتهایی جوان در استعداد و انرژی و منابع، ملتهایی که به ایمان جدید، دین جدید، روح جدید و رسالت جدید دست یابند، میتوانند با اروپا در تمدن و علومش مقابله نمایند.
ای عربها! تا کی نیروهای عظیم خویش را که جهان قدیم را با آنها فتح نمودید، در میادین تنگ و محدود صرف میکنید؟
این سیلِ خروشان که دیروز تمدنها و حکومتها را از پای درآورد، تا کی در این وادی تنگ محصور میشود و امواجش یکدیگر را میبلعد؟
این جهان وسیع بشری را دریابید؛ جهانی که خداوند شما را جهت رهبری و هدایت آن برگزید، در تاریخ امت شما و تاریخ کل جهان و در سرنوشت شما و سرنوشت کل جهان بعثت محمدی آغاز این دوران جدید بود. بار دیگر دعوت اسلامی را به آغوش بگیرید و در راه آن از جان خویش بگذرید و در این مسیر به جهادی بیامان روی آورید:
﴿وَجَٰهِدُواْ فِي ٱللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِۦۚ هُوَ ٱجۡتَبَىٰكُمۡ وَمَا جَعَلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلدِّينِ مِنۡ حَرَجٖۚ مِّلَّةَ أَبِيكُمۡ إِبۡرَٰهِيمَۚ هُوَ سَمَّىٰكُمُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ مِن قَبۡلُ وَفِي هَٰذَا لِيَكُونَ ٱلرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيۡكُمۡ وَتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِۚ فَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱعۡتَصِمُواْ بِٱللَّهِ هُوَ مَوۡلَىٰكُمۡۖ فَنِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِيرُ ٧٨﴾ [الحج:٧٨].
«در راه خدا جهاد و تلاش کنید آنگونه که شایستهی جهاد در راه اوست. خداوند شما را برگزیده است و در دین، کارهای دشوار و سنگین را بر دوش شما نگذاشته است، آیین پردتان، ابراهیم است. خداوند شما را قبلاً [در کتابهای پیشین] و در این [آخریت کتاب] مسلمانان نامیده است. تا پیامبر گواه بر شما باشد و شما هم گواه بر مردمان باشید. پس نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و به [ریسمانِ] خداوند متعال چنگ زنید که سرپرست و یاور شما اوست. و چه سرور و یاوری نیک و چه مددکار و کمککنندهی خوبی است!»[٣٥٥].
عبدالحکیم عثمانی / مقیم زاهدان
شب شنبه ٧ / محرم الحرام ١٤٢٣ هـ . ق
[٣٥٤]- در سورهی اسراء اعلان شده است که محمد ص نبی قبلتین، امام مشرق و مغرب، وارث انبیای گذشته و امام نسلهای آینده است.
[٣٥٥]- بازنگری، ویرایش و حذف و اضافات در ١٩ محرم ١٣٨٩ هـ . ق (٧ آوریل ١٩٦٩ م) در قطار رائی بریلی – لکهنو انجام پذیرفت. والحمد لله أولاً وآخراً.