رسالت و ایمان به رستاخیز
در مورد رسالت عربها نسبت به پیامبر تصویری خیالی داشتند، پیامبر را در ذاتی قدسی نمود یافته میدانستند که نه میخورد، نه میآشامد، نه ازدواج میکند، نه فرزند از وی به وجود میآید و نه در بازارها حرکت میکند. عقلهای تنگ و قاصرشان قادر به درک حشر بعد از مرگ و زندگی بازپسین بعد از زندگی دنیا که در آن حساب و ثواب و عقاب وجود داشته باشد، نبود.
به تعبیر قرآن میگفتند: ﴿مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنۡيَا نَمُوتُ وَنَحۡيَا وَمَا يُهۡلِكُنَآ إِلَّا ٱلدَّهۡرُ﴾ [الجاثیة: ٢٤][٩٧].
همینطور میگفتند: ﴿أَءِذَا كُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِيدٗا ٤٩﴾ [الإسراء: ٤٩][٩٨].
صاعد میگوید: عموم عربها منکر معاد بودند و قایل به روز جزا نبودند، چنین میپنداشتند که جهان هرچند آفریدهای نوپدید است، نه خراب میشود و نه از بین میرود. البته برخی هم معاد را باور داشتند و بر این باور بودند که اگر شترشان بر سر قبرشان نحر شود، روز قیامت سواره حشر میشوند و اگر نحر نشود پیاده محشور میشوند[٩٩].
[٩٧]- «آن زندگی جز زندگانی این جهان ما نیست. میمیریم و زنده میشویم و جز زمانه ما را هلاک نمیکند».
[٩٨]- «ایا چون استخوانهایی [چند] و پوسیده شدیم، آیا به آفرینش نوین برانگیخته خواهیم شد؟».
[٩٩]- کتاب الأصنام، ص ٤٤.