بزرگمنشی و به خود بالیدن
گویا این ایمان به خدا آنان را سربلند و گردن فراز گردانیده بود، دیگر هرگز در برابر غیر خدا گردنشان خم نخواهد شد، نه در برابر جباری از جباران، نه در برابر کشیشی از کشیشان و نه در برابر زمامداری دینی یا دنیوی.
ایمان چشم و دلشان را از عظمت و شکوه خدا سرشار کرده بود، مظاهر شکوه و جلال و زرق و برق و دنیا و چهرههای مخلوق چندان ارزشی برایشان نداشت. هنگامی که به پادشاهان و درباریانشان و رفاه و آسایش و ساز و برگشان مینگریستند، گویا مجسمهها و عروسکهایی را میدیدند که لباس آدمی پوشانده شدهاند.
ابوموسی س میفرماید: نزد نجاشی رفتیم، وی بر کرسیاش نشسته بود و عمرو بن عاص در سمت راست و عمّاره در سمت چپش نشسته بود، کشیشها در دو صف در مقابلش نشسته بودند. عمرو و عماره قبلاً به او گفته بودند: اینها تو را سجده نمیکنند، وقتی ما آمدیم، کشیشها و حاضران از ما خواستند پادشاه را سجده کنیم، حضرت جعفر در جوابشان فرمود: ما جز خدا کسی را سجده نمیکنیم[١٦٤].
[١٦٤]- البدایه و النهایه، ج ٣.