خلأیی که امپراتوری عثمانی بر جای گذاشت
با وجود کاستیهایی که برای بیان واقعیت و ادای امانت تاریخی از دولت عثمانی بیان شد، شکی نیست که دولت مزبور دژ محکمی برای اسلام و قلعهای بزرگ و وسیع برای ملتهای عرب مسلمان واقع در خاورمیانه، اعم از حجاز و فلسطین و غیره بود که از دخالت نیروهای بیگانهی غربی در این سرزمینها و این که به تاخت و تاز بپردازند و به مقدسات اهانت کنند، جلوگیری میکرد. تا دوران سلطان عبدالحمید خان[٢٤١]، علی رغم آنچه از وی گفته شد و نسبت به او شایعه پراکنی شد، این وضعیت ادامه داشت.
تمام کوششهای مسیحی و توطئههای یهودی ضد اسلام در زمان سلطان عبدالحمید نافرجام ماند؛ تا این که جنگ جهانی اول ١٩١٨ – ١٩١٤ م آغاز شد. متفقین موفق شدند عربها را به اردوی خویش درآورند و آنها را علیه ترکان بشورانند، نهایتاً اندیشهی قومیت عربی بروز کرد و کشورهای عربی از امپراتوری عثمانی فاصله گرفتند و به شکل امارتهای کوچک و بزرگ درآمدند، مدتی را تحت حمایت دیگران گذراندند و سرانجام به استقلال رسیدند. دیگر دستی قدرتمند نبود که از آنان حمایت کند و قدرتی جهانی وجود نداشت که دیگران از وی حساب ببرند. اینجا بود که اسراییل با تکیه برقدرت و حمایت کشورهای اروپایی، در قلب جهان عرب قد علم نمود و اخیراً در ژوئن سال ١٩٦٧ م توانست کرانهی غربی و شبه جزیرهی سینا را به تصرف خویش درآورد و قدس شریف را برای اولین بار در تاریخ غصب کند. جهان غرب که توانایی هیچ تحرکی را نداشت، این ضرب المثل قدیم عربی را با خود زمزمه میکرد: «إِنَّمَا أُكِلْتُ يَومَ أُكِلَ الثَّوْرُ الأَبْيَضُ»[٢٤٢].
«روزی که گاو سفید خورده شد، از آن روز به بعد من نیز خورده شدم».
پایان امپراتوری عثمانی به خصوص در شرق، بزرگترین پیروزی برای اروپای صلیبی و یهود جهانی بود و خلأیی را بر جای گذاشت که هرگز پر نشد.
[٢٤١]- آخرین سلطان عثمانیان، پس از خلع براردش، مراد خان به تخت نشست. در ایران با ناصرالدین شاه و مظفر الدین شاه قاجار معاصر بود. در سال ١٩٠٩ م حزب جوانان ترک انقلاب کرد و غلبه یافت و حکومت مشروطه در عثمانی اعلام کرد، سلطان عبدالحمید معزول و در سالونیک تبعید شد. شهر سالونیک در سال ١٣٣٠ هـ . ق به دست یونانیان افتاد. عبدالحمید به اروپا گریخت و همانجا درگذشت. (د. ن.)
[٢٤٢]- منظور امپراتوری عثمانی است. سخنی منقول از حضرت علی س که به قتل حضرت عثمان س اشاره دارد. رک: میدانی، مجمع الأمثال، ص ٢٥.