فاصلهی عمیق طبقاتی در جامعهی ایران
سرمایه و توانگری از آنِ افراد معدودی بود؛ در مقابل فقر و بدبختی نصیب اکثر شهروندان ایرانی بود.
نویسندهی کتاب ایران در عهد ساسانیان از پربارترین دوران ایران و از عادلترین پادشاه آن یعنی خسرو انوشیروان میگوید:
«اصلاحاتی که خسرو در نظام مالی مملکت ایجاد کرد، در راستای مصالح مالی دولت بود نه ملت، بلکه تودهی مردم مثل گذشته همچنان در بدبختی و فقر به سر میبردند.
تبعیضات نسبی در بین طبقات جامعه فاصلههای زیاد و بدبختی مردم طبقات پایین به قدری رنجآور بود که فلاسفهی یونانی را سراسیمه کرد و آنان را واداشت که به انتقاد از جامعه بپردازد. آنان اظهار مینمودند:
در جامعهی ایران، قدرتمندان، ضعیفان را پایمال و با ظلم و سنگدلی تمام با آنان برخورد میکنند»[١٣٥].
پستهای دولتی به بعضی خاندانها ونسلها ثروتمند و با نفوذ در دستگاه حکومتی اختصاص یافته بود.
(Robert Briffault) از نظام طبقاتی موجود در دولت روم میگوید:
«معمولاً اگر دولت یا مؤسسهای اجتماعی به زوال و فروپاشی دچار شود، مسؤولان امر جز این که آن دولت یا مؤسسه را از حرکت و تحول باز دارند، چارهی دیگری ندارند، دولت روم نیز در دوران انحطاط خویش تابع نظام جائرانهی طبقاتی بود. در این جامعه هیچکس حق نداشت حرفهی خویش را تغییر دهد، پسر ناگزیر باید حرفهی پدرش را در پیش میگرفت»[١٣٦].
[١٣٥]- ایران در عهد ساسانیان، صص ٥٨٩، ٥٩٠.
[١٣٦]- the Making of hummanity . p. ١٦٠