پیامبر مبعوث نشد تا باطل را با باطل بزداید
پیامبر مبعوث تا باطلی را با باطلی دیگر بزداید و یا تجاوزی را جایگزین تجاوزی دیگر کند، چیزی را در جایی حرام گرداند و در جایی دیگر حلال، انانیت امتی را با انانیت امتی دیگر توجه قرار دهد و مردم را از زیر سلطهی ایران و روم به سلطهی عدنان و قحطان[١٥٧] درآورد، مبعوث نشد؛ بلکه به سوی تمام انسانیت فرستاده شد تا همه را مژده دهد و بترساند، به دستور خدا همه را به سوی او بخواند و برای همه چراغی فروزان باشد، خداوند او را فرستاد تا بندگان خدا را از عبادت مخلوق به عبادت خالق فرا خواند و از جور ادیان به عدالت اسلام و از تنگی دنیا به فراخی دنیا و آخرت بکشاند، آنان را به کارهای معروف فرمان دهد و از منکرات بازدارد، چیزهای پاکیزه را برایشان حلال و چیزهای پلید را حرام کند و تمام زنجیرها و طوقهای گریبانگیر آنان را بردارد.
هرگز مرود خطابش امت و سرزمین خاصی نبود، بلکه روان انسانی و وجدان بشری مورد خطابش بود، امت عربی با توجه به انحطاط و بدبختیای که در آن به سر میبرد، سزاوارتر بود که وظیفهی اصلاحی و جهاد سترگ خویش را با آن آغاز کند، امّ القری و شبه جزیرهی عربستان به خاطر موقعیت جغرافیایی و استقلال سیاسی خویش، بهترین مرکز برای رسالتش بود و امت عرب تیز با توجه به خصوصیات روحی و ویژگیهای ادبی که داشتند، بهترین محل برای دعوت و مهمترین عنصر دعوتگری برای رسالتش بود.
[١٥٧]- عدنان و قحطان نیای اصلی تمام قبایل عرب به شمار میروند، عدنانیها شامل آن دسته از قبایل عرب هستند که از سلالهی حضرت اسماعیل محسوب میشوند، قحطان نیز به آن دسته از عربها گفته میشود که از تبار یعرب بن یشجب بن قحطان بودند و بیشتر در یمن و نواحی آن ساکن بودند، از لحاظ تاریخی به عربهای عدنانی، عربهای مستعربه و به عربهای قحطان، عربهای عاربه اطلاق میشود (د.ن.)