وضعیت کشاورزان در ایران
مالیاتهای جدید و متنوع بر دوش تودهی مردم سخت سنگینی میکرد، به همین دلیل بسیاری از کشاورزان از کشاورزیشان دست کشیده بودند و بسیاری به خاطر فرار از مالیات و فرار از خدمت سربازی برای دولتی که به هیچ وجه مودر علاقهشان نبود و هدفی که اصلاً به آن عشق نمیورزیدند، به صومعهها پناه برده بودند، بیکاری و جنایات و شغلهای کاذب به کثرت رایج شده بود.
«کشاورزان در بدبختی و فلاکت سختی به سر میبردند؛ آنان جزیی از زمین و وابسته به آن بودند؛ بسا اوقات بدون دستمزد آنها کار گرفته میشد و به هرکاری نیز مجبور میشدند. امیان مارسیلینوس میگوید: کشاورزانِ بیچاره پشت سر سپاهیان پیاده حرکت میکردند؛ گویا برگی ابدی نصیب آنها بود. هیچگاه توقع دریافت مزد و حقوق و یا پاداش و تشویق را نداشتند[١٣٧]. رابطهی کشاورزان با صاحبان اراضی مانند رابطهی غلامان با آقایانشان بود»[١٣٨].
[١٣٧]- منبع پیشین، ص ٣٢٤.
[١٣٨]- منبع پیشین، ص ٤٢٤.