جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان

فهرست کتاب

سرایت ملی‌گرایی به سرزمین‌های اسلامی

سرایت ملی‌گرایی به سرزمین‌های اسلامی

آنچه مایه‌ی تأسف و نگرانی است، این که این درگیری‌های قومی به برخی سرزمین‌های اسلامی که می‌بایست رهبری دعوت جهان اسلام را متولی شوند، پیام‌آور امنیت و آرامش باشند و در مقابل ملی‌گرایی و میهن‌پرستی موضع‌گیری کنند، رسوخ کرده و حکمفرما شده است. این امر به سبب سست‌شدن و کم‌رنگ شدن مسایل دینی در این سرزمین‌ها بوده است. با اثرپذیری از فرهنگ اروپایی و تمدن غربی است که در ترکیه گرایش به تورانیسم «توران زمین» و فراخوان به زنده‌کردن نادانی‌های گذشته و رسوم و فرهنگ آن و نگریستن به دین اسلام به عنوانِ دینی که با تلاش عرب‌ها انتشار یافت، و شریعت اسلام، فرهنگ و زبان آن با نگاهی شبیه به آنچه در آلمان نسبت به ادیان الهی که توسط پیامبران غیر آریایی آورده شد و نسبت به رسوم و فرهنگ سامی‌ها وجود داشت، به وجود آمد. برخی نواندیشان در ترکیه‌ی جدید معتقد شدند که دین اسلام یک دین عارضی و بیگانه است که شایسته و دردبخور ملت ترک نیست، بلکه آنچه سزاوار ملت ترک است، این که به دین اولیه‌ی خود، بت‌پرستی، دینی که پدران‌شان پیش از دین اسلام داشتند، باز گردند.

بانوی دانشمند خالده ادیب هانم از ضیاء کوک آلپ که از بنیانگذاران بزرگ تعلیم و تربیت در ترکیه‌ی جدید است چنین سخن می‌گوید:

«ضیاء کوک آلپ می‌خواست ترکیه‌ای جدید که ارتباطی بین ترکان عثمانی و تورانیان گذشته باشد، به وجود بیاورد و با اطلاعات و آگاهی‌هایی که از لابلای تشکلات سیاسی و کشورداری دوران ترکان قبل از اسلام جمع‌آوری کرده بود، اصلاحاتی مدنی به وجود بیاورد. ضیاء اعتقاد داشت که اسلامی که عرب‌ها آن را به وجود آوردند در شأن و منزلت ما نیست و اگر نخواهیم به دورانِ جاهلی خویش بازگردیم راه چاره‌ای جز اصلاح مذهبی که با طبیعت و سرشت ما سازگار باشد نداریم»[٢٩٢].

بدون تردید این گرایش و تمایل در میان ترکان و ایرانیان نیز در عصر حاضر پدید آمده است.

مرحوم شکیب ارسلان علاوه بر تسلط زیادی که بر اوضاع و احوال عرب‌ها دارد، به دلیل ساکن بودنش در ترکیه و عضویت مجلس ملی، در مورد ترکان و آنچه بدانان مربوط می‌شود دانشمندی قابل اعتماد است، می‌گوید:

«اینجا (در ترکیه) گروه دومی وجود دارد که برخلاف گروه اول که در تمام آرای خود بر قومیت ترکان عثمانی تأکید دارند، ادعای تورانی‌بودن می‌کنند. از مشهورترین چهره‌های این گروه ضیاء کوک آلپ، احمد آغایف و یوسف آقشورا – که این دو نفر اخیر از روسیه آمده‌اند، جلال ساهر، یحیی کمال، حمدالله صبحی رئیس، تورک بوردی، محمد امین بگ، شاعر مردمی، و بسیاری از ادیبان و اندیشمندان و جمع کثیری از دانشجویان و نسل جدید هستند، اینان مدعی‌اند که ترکان از با سابقه‌ترین و اصیل‌ترین و پیشروترین مردمان در تمدن هستند و در اصل با قوم مغول یکی هستند وب اید که به اصل واحد خود باز گردند که آن را جامعه‌ی تورانی می‌نامند، آنان در نسبت دادن خود تنها به ترکان سیبری، ترکستان، چین، ایران، قفقاز، آناتولی و روم ایلی بسنده نکردند، بلکه طبق اصل آنان این پیوند تا مغولان چین و مجارستانی‌ها و فنلاندی‌های اروپا و به هرجایی که به تبار تورانی نسبت داشت، گسترش یافت. ولی اینان برخلاف آنچه که قدما گفته‌اند می‌گویند: آن‌ها اولاً ترک‌اند و ثانیاً مسلمان‌اند، شعارشان بی‌دینی و بی‌بند و باری و زیر پاگذاردن جامعه‌ی اسلامی است، مگر این که جامعه‌ی اسلامی در خدمت انتشار ملی‌گرایی تورانی قرار بگیرد که در این صورت واسطه و وسیله خواهد بود نه هدف و غیات. بسیاری از هواداران این گروه در مورد تورانی بودن افراط و مبالغه‌گویی کرده‌اند تا جایی که گفته‌اند: ما ترک هستیم و کعبه‌ی ما توران است.

اینان برای چنگیز مدیحه‌سرایی می‌کنند، به جهانگشایی مغول افتخار می‌کنند و چیزی از کارهای مغول (جور و ستم) را انکار نمی‌کنند و برای نوسالان و کودکان سرودهایی در وصف رویدادهای چنگیزی تنظیم می‌کنند تا کارهای وی را مایه‌ی شگفت وانمود کنند و به واسطه‌ی کار آنان استعدادهای وجودی کودکان را ارتقا دهند»[٢٩٣].

در جایی دیگر می‌گوید:

«از آنجایی که این عصر، عصر ملیت‌هاست و پیروی و متابعت مردمان مختلف از اروپاییان در این عصر قابل انکار نیست، بر کسی پوشیده نیست که ملی‌گرایی در ایران بیش از پیش رشد نموده است و این شبیه همان چیزی است که برای ترکان اتفاق افتاده، بسیاری از مردم ایران در جستجوی دین قدیمی ایران هستند، درست نظیر آنچه در میان ترکان پدید آمد، ترکان نیز به جستجوی آیین‌های گذشتگان‌شان و گرگ سفیدی که می‌پرستیدند افتادند و حتی در برخی از کتاب‌های جدیدشان این گرگ را به تصویر کشیدند.

مرحوم موسی کاظم شیخ الاسلام – که خود آن را برای من بازگو کرده است – به این دسته گفته است: عرب‌ها عبادات و پرستش‌های آنچنانی داشتند که بدن از شنیدن آن‌ها به لرزه می‌افتد، ولی آنان آن پرستش‌ها را با اسلام ریشه‌کن کردند و به این که خداوند در حق آنان لطف و احسان کرده و آنان از آن گرداب (گرداب بت‌پرستی) رهانیده و از آن فرومایگی و خواری به این درجه‌ی والا و عالی رسانیده، افتخار می‌کنند؛ اما شما، آیا می‌خواهید ایمان به خداوند باری تعالی را فراموش کنید و پرستش گرگ سفید را یادآور شوید؟! واقعاً متأسفم. آنچه در نزد ترکان به وجود آمد، در میان خویش پرداختند، یکی از این ادیان، دین کیومرئی است، دین بزرگداشت نور و رهایی و پرهیز از تاریکی، آتش‌پرستی در این دین ریشه دارد. یکی دیگر فرقه‌ی زرتشت است که به یگانگی و توحید خداوند فرا می‌خواند؛ و زرتشت می‌گوید:

«همانا او (خدا) آفریینده‌ی روشنی (نور) و تاریکی است و خیر و شر از به هم‌آمخیتن این دو (نور و تاریکی) حاصل می‌شود و اگر آن دو به هم نمی‌آمیختند، جهان امکان وجود نمی‌یافت...»

و پاره‌ای دیگر از اینگونه اعتقادات و آدابی که گذشتگان ایرانیان داشته‌اند؛ ثنویت (اعتقاد به دو خدا)، زرتشتی، مانوی، مزدکی که به کفر و انکار هستی دعوت می‌کرد»[٢٩٤].

[٢٩٢]- مباحث خالدة ادیب هانم، دانشگاه ملی دهلی.

[٢٩٣]- از پانوشت‌های امیر شکیب ارسلان بر کتاب حاضر العالم الاسلامی، جزء اول، صص ١٥٨ – ١٥٩.

[٢٩٤]- پانوشت‌های حاضر العالم الاسلامی، جلد ١، ص ١٦٤ – ١٦٥.