فساد در مراکز دینی
رهبانیت و نظام دینی منفی جز عامل لطمه زدن و مبارزه با فطرت نبود. بنابراین، فطرت بر اثر آیین جدید و صلابت روحی آن و عوامل مختلف دیگر مقهور باقی ماند، اما دیری نپایید که فطرت و سرشت انسان بر رهبانیت غالب گردید و ضعف و انحراف در مراکز دینی چنان نفوذ نمود که این مراکز در فساد اخلاقی و فجور با مراکز دنیایی به رقابت پرداخت و از آنها سبقت گرفت.
بدین جهت بود که حکومت، محافل دینی را که برای الفت و برادری بین مسیحیان و تجلیل از شهیدان و اولیا بزرگوار میگردید، اما به اماکنی جهت تنآسایی و فسق و فساد گردیده بود، ممنوع گردانید و روحانیان مذهبی به ارتکاب گناهان کبیره و منکرات متهم شدند.
راهب جروم (Jarum) میگوید:
«زندگی روحانیون و عیاشی آنها از خوشگذرانی و بولهوسی امراء و ثروتمندان سبقت گرفته بود، اخلاق پاپها رو به انحطاط بزرگی نهاده بود، حرص و دنیاطلبی چشم آنان را پر کرده و آنها را از حدود خود متجاوز ساخته بود، به طوری که کار پاپها به جایی رسید که مقامهای روحانیت و وظایف [خویش] را مانند کالا میفروختند و گاهی به طور علنی در معرض مزایده قرار میدادند و زمین بهشت را با وثیقه و سند و با بلیطهای غفران، به اجاره میدادند، نقض قانون را مجاز میدانستند، مدرکهای نجات و مجوزهای حلالبودن محرمات و ممنوعات را مانند اوراق نقد به مردم میدادند، رشوه و رباخواری میکردند، اموال بیحساب و کتاب را به صورت اسراف سرسامآوری مصرف میکردند، به طوری که پاپ اینوسان هشتم تاجشن راگرو گذاشته بود و نیز از پاپ لو دهم نقل میکنند که وی آنچه را که از پاپ سابق از مال به جا مانده بود، و درآمده و سهم خودش و تمام ثروت جانشین آیندهاش را گرفت و مصرف نمود. حتی روایت کردهاند که تمام فرانسه برای خرج و ارضای شهوات پاپها کافی نبود»[٢٧٠].
[٢٧٠]- Conflict of Religion and Science. P.٢٣٠