نپرداختن به دانشهای مفید و عملی (دانش تجربی)
علما و اندیشمندان این دوره به علوم طبیعی و تجربی و علوم مفید و عملی نپرداختند و آن اهتمامی را که به علوم مابعدالطبیعی و فلسفهی الهی برگرفته شده از یونانیها داشتند، به این علوم نداشتند، علوم فلسفی یونانی نیز جز شرک و بتپرستی و گمان و افسونهای لفظی و بدون حقیقت بود، خداوند مسلمانان را زا چنین مباحث و موشکافیها و تجزیه و تحلیلها پیرامون ذات و صفات الهی بینیاز کرده بود، اما مسلمانان این نعمت بزرگ را سپاس نگزاردند و قرنهای متوالی با چنین علومی سر و پنجه نرم کردند و استعدادهای خویش را در مباحثی فلسفی و کلامی که هیچ نفعی نداشت و در دنیا و آخرت هیچ نقشی نداشت ضایع نمودند و در عوض از علومی که نیروهای طبیعی را برایشان مسخر میکرد و میتوانستند در جهت مصالح اسلام آنها را به کار برند و از آن طریق سلطهی مادی و روحی اسلام را گسترش دهند، واپس ماندند. همینطور شدیداً به مباحث روح، فلسفهی اشراق[٢٢٣] و مسایل وحدة الوجود سرگرم شدند و بخش مهمی از وقت، تلاش و استعداد خویش را در راه آن صرف کردند. اما در بخش علوم طبیعی و تجربی آنچه مسلمانان به آن دست یافتند، اگرچه نسبت به دورههای گذشته پربارتر بود، اما نسبت به فتوحات وسیعشان در دیگر دوایر علمی چندان تناسبی نداشت و به خصوص نسبت به مدت زمانی طولانی که در تاریخ قدرت را به دست داشتند، آنگونه که در موضوعات دیگر شخصیتها و مغزهایی بروز نمود، در این بخش خبری نمود.
جای تردید نیست که کتابهایی در زمینهی طبیعیات، هستیشناسی و تجارب عملی از خود به جای گذاشتند و اروپا نیز در تجدید حیاتِ علمی خویش آنها را به کار بست و به این چیز اعتراف هم دارد اما با این وصف، این ذخیرهی علمی در برابر دستاوردهای فراوان علمی اروپا فقط در دو قرن هفده و هیجده بسیار ناچیز مینماید.
هرچند آثار دانشمندان اندلس و حکمای شرق افتخارآمیزند، اما در برابر تولیدات فراوان غرب در زمینهی علم، فلسفه، تجربه و آزمایش از لحاظ کمیت و کیفیت، نوآوری و ابتکار، ژرفکای علمی و مهارت فنی، چیزی نیست. اگر میخواهید دقیقاً میزان توجه شرق اسلامی را به جنبهی روحی و تناسب آن را با جنبهی عملی و تجربی درک کنید کافی است کتاب الفتوحات المکیة[٢٢٤] ابن عربی را با بزرگترین کتاب فلسفه و طبیعیات مقایسه کنید، اینجاست که تفاوت چشمگیر برایت روشن میشود که ذوق غالب شرق در چه زمینهای بوده است؟
[٢٢٣]- فلسفهی اشراق، فلسفهای است که منشأ آن فلسفهی افلاطون و حکمت نوافلاطونی حوزهی علمی اسکندریه است. احیاگر و مروج این فلسفه در اسلام، شیخ شهاب الدین سهوردی متوفای ٦٣٢ هـ به شمار میرود. اساس این طریقه وصول به حقایق از راه کشف و شهود و اشراق است. (د. ن.)
[٢٢٤]- الفتوحات المکیة از آثار ابن عربی در زمینهی عرفان است، نویسندهی این کتاب محیی الدین ابوبکر محمد بن علی حاتمی طایی اندلسی معروف به ابن عربی از عارفان مشهور اسلام است، وی به سال ٥٦٠ هـ . ق در مدرسیه چشم به جهان گشود، فقه و حدیث را در اشبیلیه و سبته فرا گرفت. سپس سفری به تونس رفت، آنگاه به کشورهای مشرق سفر کرد و دو بار به مکه و بغداد رفت، سرانجام در دمشق مقیم شد و به سال ٦٣٨ هـ .ق همانا درگذشت (د. ن.)