به همآمیختگی وسایل و اهداف
اروپاییان خود را از دین و امور دینی بیبهره کردند؛ هیچ وسیلهی بازدارندهی دینی و اخلاقی از گناه و فساد در بین آنان باقی نمانده است. راهنما و ارشادگری خدایی که آنها را به خوبی و مسیر درست رهنمون شود نیز وجود ندارد. پس هدف آفرینش منشأ و سرنوشت و مأوای خویش را فراموش کردند و گفتند:
﴿إِنۡ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنۡيَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِينَ ٢٩﴾ [الأنعام: ٢٩].
«بیش از این زندگانی دنیای، [امری] وجود ندارد و ما [پس از مرگ] برانگیخته نخواهیم شد».
طبعاً چنین پنداشتند که غیر از لذت، خوشگذرانی، بهرهمندی مادی و فساد و تبهکاری در جهان چیزی وجود ندراد و جهان مانند مملکتی بیصاحب و سرپرست است که حکمرانی برآن، سودجویی از امکانات و ثروتهای نهفته در آن، مقصد است و هدف دیگری در کار نیست. پس این قدرت و علم و دانش را در جهت به دستآرودنِ لذتها، حکمرانی و غلبه بر مردم و شکست رقیبان به کار بردند و در نورآوریِ فرآوردههای صنعتی که بدان وسیله به خواستهها و آرزوهایشان برسند و دیگران را تابع خود بکنند با یکدیگر به رقابت پرداختند.
اروپاییان پیوسته این چنین فکر میکردند، تا این که وسایل را با اهداف و آرمانها یکی پنداشتند و معتقد شدند که وسایل همان اهدافاند و شیفتهی مخترعات و اکتشافات شدند، بدین تصور که آنها ذاتاً هدفاند. بنابراین، سرگرم و مشغول آنها شدند؛ همانطور که بچههای کوچک سرگرم بازی و عروسک اسباببازی میشوند، اروپاییان معتقد شدند که تمدن یعنی آسایش و رفاه، ولی بعدها که پیشرفت کردند تغییر عقیده دادند و معتقد شدند که تمدن یعنی سرعت.
در این زمینه استاد جود میگوید:
«دیسراییلی (Disraeli) میگوید: جامعهی عصر او معتقد است تمدن یعنی آسایش و رفاه، ولی ما معتقدیم که تمدن یعنی سرعت، پس در این عصر، سرعت، خدای جوانان ماست و آسایش، آرامش، صا، امنیت و دستگیری از دیگران را معبد سرعت قربانی میکنند»[٣١٢].
[٣١٢]- Guide to modern Wickedness p.٢٤١