جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان

فهرست کتاب

زن در جامعه‌ی جاهلی

زن در جامعه‌ی جاهلی

زن در جامعه‌ی جاهلی در معرض هرگونه ظلم و ستم قرار داشت، حقش حیف و میل و اموالش پایمال می‌شد؛ از ارث محروم بود و بعد از طلاق و یا فوت شوهر حق ازدواج نداشت[١١٠]. و همانند سایر کالاها و حیوانات به ارث دیگران درمی‌آمد[١١١].

عبدالله بن عباس  س می‌فرماید: اگر کسی پدر یا برادرش از دنیا می‌رفت، زنش در اختیار او قرار می‌گرفت؛ دوست داشت آن را نگه دارد تا مهریه‌اش را به او ببخشد یا همچنان ادامه‌ی حیات دهد تا این که بمیرد و اموالش به او برسد.

عطاء بن ابی رباح می‌گوید: در جاهلیت وقتی کسی می‌مرد و زنی را به جای می‌گذاشت، خانواده‌ی متوفا زن را به خاطر بچه‌ی کوچکی که از میت باقی مانده بود، نگه می‌داشتند.

سُدی می‌گوید: در جاهلیت وقتی که پدر، برادر و یا پسر کسی می‌مرد و زنی به جای می‌گذاشت، هرکس از وارثان زن زودتر روی زن مزبور چادر می‌انداخت، زن از آنِ او بود؛ او اختیار داشت با مهریه‌ی شوهر قبلی با وی ا زدواج نماید و یا به عقد کسی درآورد و مهریه‌اش را خودش بگیرد. اگر زن به نحوی خودش را به خانواده‌اش می‌رساند، از آن خودش بود و کسی بر وی تسلط نداشت [١١٢]. در جاهلیت حقوق زن پایمال می‌شد؛ مرد از حقوقی برخوردار بود، اما زن حقی نداشت، مهریه‌ای که به وی داده می‌شد از او پس گرفته می‌شد و به خاطر اضرار و تعدی بر حقش نگه داشته می‌شد[١١٣].

از طرف شوهر مورد بی‌مهری و اعراض قرار می‌گرفت و بسا اوقات به صورت معلق نگه داشته می‌شد[١١٤].

بعضی از غذاها ویژه‌ی مردان بود و بر زنان حرام بود[١١٥]. یک مرد می‌توانست بدون هیچ محدودیتی با چندین زن ازدواج نماید[١١٦].

تنفر از دختران به درجه‌ی زنده به گور کردن آن‌ها رسیده بود.

هیم بن عدی چنانچه میدانی از او نقل کرده است، می‌گوید: زنده به گورکردن دختران عملی رایج در بین تمام قبایل عرب بود، حداقل ز هر ده نفر یکی حتماً چنین عملی را انجام می‌داد.

زمانی که اسلام آمد، عرب‌ها در مورد زنده به گورکردن دختران انگیزه‌های متفاوتی داشتند؛ برخی به خاطر غیرت و ترس از ننگی که شاید از ناحیه‌ی دختران به آن‌ها برسد، این عمل را انجام می‌دادند. برخی هم به خاطر شکل و صورت دختران مثلاً تیره رنگ بودن، یا سیاه بودن، یا لکه‌های سفید روی پوست داشتن (برص) و یا فلج بودن، این عمل را انجام می‌دادند، چون آن‌ها این صفات را به فال بد می‌گرفتند.

برخی هم به خاطر ترس از فقر و نابودی دست به این کار می‌زدند، این عده را فقیران و تنگدستان قبایل عرب تشکیل می‌دادند، برخی از سران و اشراف عرب فرزندان آنان را می‌خریدند[١١٧]. صعصعة بن ناجیه می‌گوید: هنگامی که که اسلام آمد، من سیصد دختر را سربها دادم و از زنده به گورشدن نجات دادم[١١٨].

بعضی هم نذر می‌کردند هروقت تعداد فرزندان‌شان به ده تا رسید، یکی را قربانی کنند، کاری که عبدالمطلب هم انجام داد، برخی هم دختران را به خدا نسبت می‌دادند و می‌گفتند: ملائکه دختران خدا هستند (العیاذ بالله). دختران را هم به خدا ملحق می‌کردند، آخر خدا به دختران سزاوارتر است!

بسا اوقات، دختران را با سنگدلی بی‌نظیری زنده به گور می‌کردند. چه بسا کشتن نوزاد دختر به خاطر سفر یا مشغولیتی که پدر داشت، به تأخیر می‌افتاد و زمانی وی را زنده به خاک می‌سپرد که بزرگ شده بود و همه چیز را درک می‌کرد، از این قبیل موارد حکایت‌های تلخ و گریه آور نقل کرده‌اند، بعضی دخران را از قله‌ی کوه پرت می‌کردند[١١٩].

[١١٠]- سوره‌ی بقره، آیه‌ی ٢٣٢.

[١١١]- سوره‌ی نساء، آیه‌ی ١٩.

[١١٢]- تفسیر طبری، ج ٤، ص ٣٠٨.

[١١٣]- سوره‌ی بقره، آیه‌ی ٢٣١.

[١١٤]- سوره‌ی نساء آیه‌ی ١٣٩.

[١١٥]- سوره‌ی انعام، آیه‌ی ١٤٠.

[١١٦]- سوره‌ی نساء، آیه‌ی ٣.

[١١٧]- برای آگاهی بیشتر رک: آلوسی، بلوغ الأرب فی أحوال العرب.

[١١٨]- الأغانی.

[١١٩]- منبع پیشین.