جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان

فهرست کتاب

جهت‌گیری غرب به سوی مادی‌گری

جهت‌گیری غرب به سوی مادی‌گری

به هرحال آن چه نباید رخ می‌داد، تحقق یافت و غرب با تمام وجود اعم از عقیده، هدف، روح، عقل، اخلاق، اجتماع، علم، ادب، سیاست و حکومت به سوی مادی‌گری روی آورد، هرچند در ابتدا این جهت‌گیری آرام آرام بود، ولی این حرکت تدریجی، بسیار قوی، ریشه‌دار و ژرف بود. دانشمندان فلسفه و علوم طبیعی به پا خاستند و به جهان به گونه‌ای نگریستند که هیچ خالق و مدبری وجود ندارد. می‌گفتند: نیرویی ماورای طبیعت و ماده وجود ندارد. دانشمندان از دیده‌ی مکانیکی محض جهان طبیعی را تفسیر و پدیده‌ها و آثارش را علت‌جویی می‌کردند، این روش را نگاه محض علمی می‌خواندند و هرگونه پژوهش و اندیشه‌ای را که معتقد به وجود خدا و ایمان به آن بود، روشی تقلیدی می‌دانستند که از نگاه آنان براساس علم و حکمت استوار نبود. بدین سبب آن را به ریشخند می‌گرفتند و سخت مورد تمسخر قرار می‌دادند، در نتیجه تفکر و روشی که آنان برگزیده بودند و پژوهش‌ها و نگرش‌های ایشان به جایی رسید که هرچیزی را که ماورای حرکت و ماده بود نمی‌پذیرفتند و از ایمان به چیزی که از دایره‌ی حس و آزمایش خارج بود و سنجش‌پذیر، شمردنی و دارای ابعاد نبود، تن می‌زدند. پس بنابر حکم طبیعت و به طریق لزوم، ایمان به خدا و ماورای طبیعت جزء فرضیاتی قلمداد شد که عقل نمی‌توانست آن را در کند و علم از مشاهده‌ی آن ناتوان بود. ناگفته نماند که آنان تا مدت‌های بسیار مدیدی وجود خدا را انکار نکردند و علناً به دشمنی با دین نپرداختند و همگی آنان در مقابل دین قیام نکردند، ولی روش تفکری که برگزیده بودند و موضعی که در پژوهش‌ها و تحقیقات شان اتخاذ کرده بودند، این امکان را فراهم نمی‌کرد که این نوع تفکر و دینی که بر پایه‌ی ایمان به غیب استوار بود و اساس آن وحی و نبوت و دعوت و سخنش زندگی آخرت بود، با یکدیگر توافق پیدا کنند. هیچکدام از این موارد در قلمرو حس و آزمایش قرار نمی‌گرفتند و سنجش‌پذیر، شمردنی و دارای مساحت نبود، به این دلیل بود که آنان همواره در عقاید دینی دچار شک و تردید بودند.