ویژگیها و خصوصیات ملت ترک
ملت مسلمان ترک تحت رهبری عثمانیان در آن زمان دارای خصوصیاتی منحصر به فرد بودند که آنها را جهت رهبری مسلمانان از دیگران متمایز گردانیده بود:
ملتی بودند کوشا، حماسی و بلندپرواز و دارای روحیهی جهاد که به سبب سازدهزیستی و فطرت سالمی که داشتند از امراض اخلاقی و اجتماعیِ اغلب ملتهای مسلمان شرقی مصون بودند، دارای تواناییهای نظامی بودند، به گونهای که میتوانستند سیطرهی مادی و روحی اسلام را گسترش دهند و دشمنی و خصومت ملتهای دیگر ار دفع کنند و رهبری جهان را به عهده گیرند، عثمانیان در ابتدای حکومتشان قبل از هرچیز به استفاده از تجهیزات جنگی به خصوص سلاحهای گرم پرداختند و توپاندازها را بیشتر مورد توجه قرار دادند، تازهترین اختراعات جنگی را به دست آوردند، به فنون نظامی و تنظیم لشکر و ارتش چنان اهمیت دادند که در این موضوع بدون هیچگونه اختلاف نظری، الگوی کامل اروپاییان گردیدند. در سه قارهی اروپا، آسیا و افریقا حکومت میکردند، کشورهای شرق اسلامی رااز فارس تا مراکش به تصرف درآوردند، آسیای صغیر را نیز به زانو درآوردند و در اروپا نفوذ کردند تا آنجا که به دیوارهای وین رسیدند، فرمانروای بلامنازع دریای مدیترانه بودند، آنان مدیترانه را تبدیل به دریاچهای عثمانی کرده بودن که هیچ بیگانهای در آن حضور نداشت.
نمایندهی کنسولگری بطرس کبیر در باب عالی عثمانی نامهای به قیصر نوشت به این مضمون: سلطان دریای سیاه را مانند منزل شخصی خویش میداند که هیچ بیگانهای در آن حق تردد ندارد.
ناوگانی خیلی بزرگ فراهم آوردند که هرگز اروپا نمیتوانست با آن مقابله کند، برای مقابله با این ناوگان، پاپ، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال و مالطه (در سال ٩٤٥ هـ / ١٤٥٧ م) به پا خاستند؛ اما هیچ نتیجهای نگرفتند.
در دوران سلیمان قانونی بزرگ، امپراتوری عثمانی بر خشکی و دریا گسترده بود و قدرت سیاسی و روحانی را در اختیار داشت، مرزهای دولت عثمانی در زمان سلیمان از شمال به تونس، از جنوب به نیل و اقیانوس هند، از شرق به سلسله کوههای قفقاز و از غرب به کوههای اطلس میرسید که مساحتی بالغ بر ٤٠٠ هزار میل مربع بود، ناوگان عثمانی متشکل از ٢٠٠٠ کشتی جنگی بود و سواحل شرقی دریای سفید، دریای آدریاتیک، دریای مرمر، دریای اژه، دریای سیاه، دریای احمر و فارس در سیطرهی آن بود.
خلاصه تمام شهرهای[٢٢٩] مشهور قدیم غیر از روم در حوزهی حکومت عثمانی درآمده بود.
سرتاسر اروپا از حکومت عثمانی لرزه بر اندام بود، فرمانروایان بزرگشان در معاهدهی شاهان عثمانی درمیآمدند، هرگاه ترکها به سرزمینی میرفتند مردم آن منطقه به احترامشان ناقوسهای کلیسا را به صدا درنمیآوردند، هنگامی که خبر درگذشت محمد فاتح را به پاپ ناقوسهای کلیسا را به صدا درنمیآوردند، هنگامی که خبر درگذشت محمد فاتح را به پاپ رساندند، دستور داد تا مدت سه روز مردم نماز شکر بخوانند و جشنی بزرگ برپا کنند.
برای رهبری جهان در بهترین موقعیت قرار داشتند؛ در شبه جزیرهی بالکان ساکن بودند و از آنجا بر آسیا و اروپا اشراف داشتند، پایتختشان واقع در بین دو دریای سیاه و سفید و متصل به دو خشکی آسیا و اروپا بود، برای بزرگترین دولتی که بر آسیا و افریقا حکومت داشت این موقعیت بهترین پایتخت بود، به همین دلیل ناپلئون گفته بود: اگر تمام دنیا به صورت یک دولت میبود، قسطنطنیه بهترین مکان برای پایتخت آن بود.
در آیندهی نزدیک، اروپا بزرگترین خطر و سوژهی مهم به نظر میآمد که عوامل ترقی و پیشرفت در وجودش موج میزد. ترکها را اگر خداوند توفیق میداد، میتوانستند در میدان فکر و علم از اروپاییان مسیحی سبقت گیرند و رهبری جهان را به دست گیرند و آن را به سوی حق و هدایت سوق دهند، قبل از این که اروپا به این زمامداری برسد و جهان را به سوی نابودی و آتش کاشند.
[٢٢٩]- رک: بیهم، محمد جمیل، فلسفهی تاریخ عثمانی، ص ٢٨٠ – ٢٨١.