حکومت باجگیر یا حکومت رهگشا
روایت شده است که عمر بن عبدالعزیز، خلیفهی مسلمانان به عامل خود چنین فرمود: «وای بر تو! حضرت محمد ص برای هدایت و راهنمایی مردم برانگیخته شده نه برای جمعآوری باج و مالیات»[٣١١].
این جملهی عمر بن العزیز، چهرهی حقیقی حکومت دینی را که طبق روش پیامبر بنیان گذارده شده و بر آثار و خطمشی سایر پیامبران در حرکت است، نمایان میکند، توجه و اهتمام این حکومت به دین، اصلاح اخلاق ملت، منافع و مضرات اخروی، بیشتر است تا توجه به امور باجگیری، خراج و انواع درآمدها. این نوع حکومت به تمام مسایل سیاسی و اقتصادی ریوکرد دینی دارد و اصول دین و اخلاق را بر منافع و مصالح مادی برتری میدهد، پس خوردن شراب، زنا و هر نوع هرزهکاری و شهوترانی و هر معاملهی فاسدی که عفت جامعه را تهدید کند و به زیان جامعه و نفع شخصی باشد ممنوع کرده است، گرچه قماربازی و ربا برای عدهای سودآورد است و در عین حال ممانعت از آنها در ظاهر به حکومت خسارت مالی فاحشی میرساند، ولی حکومت دینی اینگونه کارهای را به زیان جامعه تشخیص میدهد و از آن ممانعت میکند و راهکارهای اصلاح و مراقبت اخلاقی یعنی تزکیه و تهذیب نفس را ارائه میکند؛ هرچند عملیکردن این امور هزینهی هنگفت و پشتوانهی زیادی میطلبد، نتیجهای که از این نوع حکومتها به دست میآید اگر در سرزمین نافذ شوند، چنان است که قرآن خود بیان نموده و مهاجرین نخستین را از آن خبر داده است. آنجا که میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۗ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ ٤١﴾ [الحج: ٤١].
«کسانی هستند که هرگاه در زمین ایشان را قدرت بخشیم، نماز را برپا میدارند و زکات را میپردازند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند. و سرانجام همهی کارها به خدا باز میگردد».
اما حکومتهای مادی که برای باجگیری نه برای راهنمایی و برای سودبردن نه برای سود و منفعترسانی تشکیل شدهاند، طبیعی و بدیهی است که هدف این نوع حکومتها جمعآوری مالیات، محصولات و غلات است و چه بسا این اهداف پوچ به قیمت اخلاق، فضایل و نظام خانوادگی تمام شود و به این نحو بسیاری از کارهای زشت و ناپسند و غیر اخلاقی مباح میشوند؛ مثلاً به خاطر سودجویی، شهوترانی را مباح میکنند و بسیاری از جنایات و جرایم اخلاقی را با تغییر نام برای دستآوردن مصالح و منافع خویش تجویز و برخی دیگر را که در تضاد با منافع خویش میبینند، محدود میکنند.
حکومتهای مالیاتی تنها به جایزشمردن و رواج شراب خواری و مصرف مشروبات الکلی بسنده نمیکنند، بلکه خود متصدی خرید و فروش و تجارت آن میشوند و هرکس اعتراض کند شدیداً مورد بازخواست و مجازات قرار میگیرد. گاهی اوقات برخی از کشورها را مجبور به خرید مواد مخدر (تریاک، هرویین، دخانیات و غیره که خود صادرکنندهی آنند) میکنند. چنانچه برخی از دولتهای اروپایی در چین چنین رفتار کردند.
بدیهی است که این نوع ملتهای محکوم، از لحاظ دین و اخلاق دچار تباهی میشوند و از نظر روحی و قلبی شکست میخورند، مردمان این کشورها صرفاً به سبب معاشرت و رفت و آمد با کشورهای حاکم از نظر اخلاقی به پایینترین درجه تنزل میکنند. تمام بیماریهای اخلاقی رایج در کشورهای اروپایی که دستاورد تمدن مادیشان است در این کشورهای محکوم، سرایت میکند. این چیزی است که خود بدان اقرار و از آن شکوه دارند.
حکومهای اروپایی، ناهنجاریها، تباهیها و هرزگیهای تمدن غربی را با خود به همراه دارند. از این دولتها چگونه انتظار و چشمداشت شکوفایی اخلاق و اعمال پسندیده چشم نمیخورد و در اصل این امور برای آنها فاقد اهمیت هستند و در قبال آن احساس مسؤولیت نمیکنند و جزو امور اعتقادی و ارزشی آنان نیست، استعداد و سطح اخلاقی مردم پیشرفت خواهد کرد؟! چرا که از کوزه همان تراود که در اوست.
نتیجه میگیریم که همیشه راه و روش پادشاهان و جهانگشایان جدای از سیره و روش پیامبران، هدایتگران و مصلحان بوده و این حقیقتی است که قرآن از زبان پادشاه سبا بازگو میکند؛ حقیقتی است که همیشه تازه است و زمان و مکان در آن تغییر ایجاد نمیکند:
﴿إِنَّ ٱلۡمُلُوكَ إِذَا دَخَلُواْ قَرۡيَةً أَفۡسَدُوهَا وَجَعَلُوٓاْ أَعِزَّةَ أَهۡلِهَآ أَذِلَّةٗ﴾ [النمل: ٣٤].
«پادشاهان هنگامی که وارد منطقه و آبادی شوند، آن را به تباهی و ویرانی میکشانند و عزیزا اهل آنجا را خوار و پست میکنند».
[٣١١]- ويحك إن محمداً بعث هادياً ولم يبعث جابياً.