جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان

فهرست کتاب

پیامبر به مثابه‌ی روح و روان جامعه

پیامبر به مثابه‌ی روح و روان جامعه

قبل از این جامعه‌ی بشری، نشاط، مردانگی و بخشایندگی را در زندگی و در تمام امور ایجابی و سلبی خویش از دست داده بود، جامعه‌ای خسته و توأم با خفقان بود، بدون نشاط و دلگرمی طبق خواست امرا به میدان جنگ کشانده می‌شد، و هنوز جنگ را تمام نکره و به هدف نرسیده بود که صلح بر وی تحمیل می‌شد. در این جامعه مردان بی‌اراده و عاطفه و وجدان به فداکاری و ایثار تحمل مشکلات دست و پنجه نرم کردن با سختی‌ها، واداشته می‌شدند؛ نه آنان رهبران‌شان را دوست داشتند و نه رهبران آن‌ها را. مجبور بودند از کسانی فرمان ببرند که قلباً آن‌ها را دوست ندارند و جان و مال‌شان را فدای کسانی کنند که قلباً از آنان متنفرند.

شعله‌ی آتش دل‌ها به خاموشی گراییده بود و احساسات و عواطف مرده بودند، مردم، نفاق، ریا و مکاری را پیشه‌ی خویش کرده بودند و نهایتاً به ذلت و تحمل ظلم و خواری خو گرفته بودند.

عاطفه‌ی قوی یعنی عشق که اغلب در طول تاریخ موجب بروز عجایب روزگار و آثار ماندگار می‌شد، قرن‌ها بود که سرگردان و از کار افتاده بود و کسی نبود که آن را به کار بندد و محصولی از آن به دست آورد، این بود که در لابلای رنگ‌های زیبا و مظاهر فانی و فریبنده که در گذشته و حال مورد توجه شعرا بوده است، ضایع و تباه شده بود.

در این جامعه‌ی ستمدیده و سرگردان رسول خدا  ص به پا خاست، قید و بند آن را گشود و سپس به مثابه‌ی روح و روان و چشم و قلب آن جامعه تلقی شد. او انسانی بود که خداوند والاترین صفات جمال و کمال و نهایی‌ترین مفاهیم حسن و احسان را به وی عنایت فرموده بود، هرکس ناگهانی او را می‌دید از هیبتش لرزه بر اندام می‌شد و چون دمی با او آرام گرفت، از محبتش سیر نمی‌شد. توصیف‌کننده‌اش چنین می‌گوید: قبل از او و بعد از او هرگز مانند او را ندیده‌ام، چون عشق راستین به سوی او روان شد، درست همانگونه که آب به سوی سراشیبی روان می‌شود، دل‌ها و روان‌ها به سوی او، چون آهن به سوی مغناطیس جذب گردید، گویا این قلب‌ها و روح‌ها از قبل در انتظارش بودند، رجال امتش به گونه‌ای به وی عشق می‌ورزیدند و به گونه‌ای از وی اطاعت می‌کردند که نظیرش در تاریخ عشّاق و دلدادگان نگذشته است.

از محبت‌های نادر و خودگذشتگی در راه اطاعت از او و ترجیح وی بر جان، اهل، مال و فرزند مواردی پدید آمده است که نه در گذشته چنین شده است ونه در آینده خواهد شد.