اشتباه انقلابیون و عدم تحقیقشان
انقلابیون روشنفکر در زمینهی خردورزی و مطالعه، صبور و باپشتکار نبودند و آن قدر فروتن و متین و خردمند و کوشا نبودند که بتوانند دین را از زمامداران انحصار طلب و قدرتطلب آن بازشناسند و تعهد و مسؤولیتی که ناشی از دین است و خشکاندیشی، جهالت، خودرأیی و الگوپردازیای که به زمامداران کلیسا باز میگشت، تفاوت قایل شوند، بدین سبب دین را همچون هستهی خرما به دور نیاندازند، اما شتابزدگی، عداوت و دشمنی با روحانیون دینی فرصت مطالعه در امور دینی و تحقیق در شأن و منزلت آن را مانند اکثر انقلابیون در عصرها و شهرهای مختلف از دستشان گرفت.
اشتباه دیگر مخالفان کلیسا این بود که آنان در جستن و خواستن آن قدر صداقت نداشتند و آن قدر خیرخواه ود و امت خویش و آن قدر فراخاندیش نبودند که به دین اسلام بنگرند؛ دینی که ملتهای هم عصر آنان از آن پیروی میکردند و میتوانست آنان را از این بحران برهاند:
﴿يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ﴾ [الأعراف: ١٥٧].
«آنان را به کار نیک دستور میدهد و از کار زشت باز میدارد و پاکیزهها را برایشان حلال میکند و ناپاکیها را برآنان حرام میسازد».
ولی تعصب جاهلی و موانعی که با جنگهای صلیبی بین مسیحیان در غرب و مسلمانان در شرق به وجود آمده بود و همینطور تبلیغات کاهنان و مردان کلیسا بر ضد اسلام و صاحب رسالت آن علیه الصلوة والسلام، و عدم تحمل ساختیها و تحقیقات و کمبود اشتیاق به نجات اخروی و نپرداختن به زندگی بعد از مرگ و نیز کمبود فعالیتهای مسلمانان در تبلیغات اسلامی و نشر اسلام در اروپا، همهی اینها عواملی بود که مانع پیوستن اروپاییان به دین اسلام و تمسک به آن شد؛ آن هم در شرایطی که نیازشان به اسلام مانند نیاز انسان مارگزیده به پادزهر بود.