بیاعتنایی به تجملات و مظاهر توخالی
قبل از رویارویی در جنگ قادسیه[١٦٥] حضرت سعد بن ابی وقاص س ربعی بن عامر را به عنوان نمایندهی خویش نزد رستم فرمانده لشکر فارس فرستاد، ربعی بن عامر بر رستم وارد شد، جایگاه رستم را با فرشها و متکاهای ابریشمی آراسته بودند و انواع و اقسام مرواریدها و یاقوتهای بزرگ و گرانبها را در معرض دید قرار داده بودند و خودش نیز تاجی بر سر نهاده بود و از دیگر وسایل گرانبها استفاده کرده بود و بر تخت طلایی نشسته بود، ربعی بن عامر با لباسهایی زبر و خشن، یک سپر و اسبی کوتاه وارد شد. سوار بر اسب، کنارههای فرش را با سمهای آن لگد کرد. سپس از اسبش فرود آمد و آن را به یکی از پشتیها بست و با سلاح زره و کلاه خودش جلو آمد، حاضران بر وی فریاد زدند: سلاحت را کنار بگذار، او در پاسخ گفت: من به میل خودم نیامدهام، به درخواست شما آمدهام، اگر به همین وضعیت راضی هستید، خوب و اگر نمیپذیرید، برمیگردم.
رستم گفت: بگذاریدش. ربعی با تکیه بر سر نیزهای که در دست داشت و اکثر فرشها را با نوک آن پاره میکرد، جلو آمد.
خطاب به وی گفتند: چه چیزی شما را به آمدن در این سرزمین وادار نمود؟
ربعی گفت: خداوند ما را فرستاده است، تا کسی را که او بخواهد از عبادت بندگان به عبادت الله و از تنگنای دنیا به فراخنای آن و از جور و ستم ادیان به عدالت اسلام درآوریم.
[١٦٥]- جنگ قادسیه در سال ١٤ هـ در زمان خلافت عمر بن خطاب س به فرماندهی سعد بن ابی وقاص رخ داد و با شکست ایرانیان و پیروزی مسلمانان پایان یافت. (د.ن.)