فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

روش آن‌حضرت ج در سفر

روش آن‌حضرت ج در سفر

آن حضرت برای حج و عمره و اغلب به قصد جهاد سفر می‌کردند. هنگام سفر، عادت داشتند که میان ازواج مطهرات قرعه‌کشی می‌کردند، قرعه به نام هرکس بیرون می‌آمد او را با خود به سفر می‌بردند [۳۴۶]. روز پنجشنبه حرکت برای سفر را می‌پسندیدند و صبح زود حرکت می‌کردند و مجاهدان اسلام را نیز در همین وقت اعزام می‌کردند [۳۴۷]. وقتی مرکب آن‌حضرت آماده و نزد ایشان آورده می‌شد، در رکاب آن قدم گذاشته (بسم الله) می‌گفتند و چون بر آن سوار می‌شدند، سه بار تکبیر می‌گفتند، سپس این آیه را تلاوت می‌کردند:

﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِينَ ١٣ وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤ [الزخرف: ۱۳-۱۴] [۳۴۸].

آنگاه این دعا را می‌خواندند:

«اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ فِي سَفَرِنَا هَذَا الْبِرَّ وَالتَّقْوَى وَمِنَ الْعَمَلِ مَا تَرْضَى، اللَّهُمَّ هَوِّنْ عَلَيْنَا سَفَرَنَا وَاطْوِمنا بُعْدَهُ، اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ، وَالْخَلِيفَةُ فِي الْأَهْلِ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ، وكابة الْـمُنْقَلَبِ وَسُوءِ الْـمَنْظَرِ فِي الْأَهْلِ وَالْـمَال». «بار الها! ما در این سفر از تو نیکی، تقوا و عمل پسندیده می‌طلبیم. خداوندا! این سفر را بر ما آسان و طی مسافت آن را سهل بگردان. پروردگارا! تو رفیق سفر هستی و جانشین ما در خانه هستی. بار الها! از آلام و مصائب سفر و بازگشت از سفر و از مناظر زشت خانه و مال به تو پناه می‌آوریم».

هنگامی که از سفر بازمی‌گشتند این کلمات را در دعای فوق اضافه می‌کردند:

«آئبون»، «تائبون»، «عابدون لربنا حامدون» در میان راه هرگاه به یک تپه و بلندی بالا می‌رفتند، تکبیر می‌گفتند و چون از آن فرود می‌آمدند، تسبیح می‌گفتند صحابۀ کرام نیز هماهنگ با آن‌حضرت تکبیر و تسبیح می‌گفتند وقتی در یک محل فرود می‌آمدند این دعا را می‌خواندند [۳۴۹]:

«يَا أَرْضُ! رَبِّي وَرَبُّكِ الله، أَعُوذُ بِالله مِنْ شَرِّكِ وَشَرِّ مَا فِيكِ، وَشَرِّ مَا خُلِقَ فِيكِ، وَمِنْ شَرِّ مَا يَدِبُّ عَلَيْكِ، وَأَعُوذُ بك مِنْ أَسَدٍ وَأَسْوَدَ، وَمِنِ الْحَيَّةِ وَالْعَقْرَبِ، وَمِنْ سَاكِنِي الْبَلَدِ، وَمِنْ وَالِدٍ وَمَا وَلَدَ» [۳۵۰]. «ای زمین! رب من و رب تو الله است. من از بدی و شر تو و بدی آنچه اندر تست و از بدی آنچه اندر تو آفریده شده و از بدی آنچه بر تو راه می‌رود به الله پناه می‌برم. بار الها! از شیر، مار، عقرب و از باشندگان این محل و از شر بنی آدم به تو پناه می‌آورم».

وقتی وارد شهر و یا محله‌ای می‌شدند، این دعا را می‌خواندند:

«اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ وَمَا أَظَلَّلن، وَرَبَّ الْأَرْضِين وَمَا أَقَلَّلن، وَرَبَّ الشَّيَاطِينِ وَمَا أَضَلَّلن، وَرَبَّ الرِّيَاحِ وَمَا ذَرَّين، أَسْأَلُكَ خَيْرَ هذه القرية وخَيْرَ أَهْلِهَا وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ أَهْلِهَا وَشَرِّ مَا فِيهَا» [۳۵۱]. «پروردگارا! ای پروردگار هفت آسمان و تمام آنچه در زیر آن است، ای پروردگار هفت زمین و تمام مخلوقاتی که روی آن هستند! ای پروردگار شیاطین و تمام کسانی که آن‌ها را گمراه می‌کنند! ای پروردگار بادها و آنچه که آن‌ها با خود می‌آورند! از تو می‌خواهم خوبی این شهر و خوبی اهل آن را و از بدی آن و بدی اهل آن به تو پناه می‌آورم».

وقتی وارد مدینه می‌شدند، نخست به مسجد رفته دو رکعت نماز می‌خواندند [۳۵۲]. سپس به خانه می‌رفتند. به تمام مسلمانان دستور داده شده بود به محض این که از سفر بازمی‌گردند به خانه نروند تا زنان با اطمینان و آسایش بتوانند خانه را مرتب کنند [۳۵۳].

[۳۴۶] بخاری باب حدیث الإفك کتاب المغازی. [۳۴۷] ابوداود کتاب الجهاد باب في أي یوم یستحب السفر وباب في الإبکار في السفر. [۳۴۸] در یک روایت از ابوداود مذکور است که بعد از سوارشدن سه بار تکبیر و سه بار تحمید می‌گفتند، آنگاه این دعا را می‌خواندند: «سُبْحَانَكَ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي، إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ». ابوداود، کتاب الجهاد، باب ما یقول الرجل إذا رکب. [۳۴۹] ابوداود کتاب الجهاد باب ما یقول الرجل إذا سافر. [۳۵۰] زادالمعاد فصل فی هدیه فی السفر. [۳۵۱] ابوداود کتاب الجهاد، باب ما یقول الرجل إذا نزل المنزل. [۳۵۲] ابوداود کتاب الجهاد باب في إعطاء البشیر. [۳۵۳] ابوداود کتاب الجهاد باب في الطروق.