فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

محبت الهی

محبت الهی

در دنیا دو نوع پیامبر مبعوث شده‌اند. یکی آن‌هایی که در معرض دیدشان جلال و عظمت باری تعالی جلوه‌گر بود و به همین جهت آن‌ها فقط خوف و خشیت الهی را تعلیم می‌دادند. مانند حضرت نوح و حضرت موسی علیهما السلام. دوم آن‌هایی که سرشار از محبت و عشق الهی بودند و مردم را به سوی همین امر دعوت می‌دادند. مانند حضرت یحیی و حضرت عیسی علیهما السلام لکن این هردو راه، از افراط و تفریط خالی نبودند. راه اول به سرمنزل اخلاص و محبت می‌رساند و راه دوم از سرمنزل عبودیت و آداب و احترام یک سو می‌کند. همچنانکه از تعالیم مسیحیت و از سیرۀ حضرت مسیح که در انجیل عصر حاضر موجود است، هرکس به خوبی این موضوع را می‌فهمد. ولی اسلام جامع این هردو طریق است و روی همین اساس، این هردو جنبه در شخصیت مبارک حضرت رسول اکرم ج که حامل شریعت اسلامی است همزمان وجود دارند. قرآن‌کریم وصف کمال ایمان را چنین بیان کرده است:

﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِ [البقرة: ۱۶۵].

«مؤمنان الله تعالی را بسیار زیاد دوست دارند».

در روایات صحیح مذکور است که آن حضرت، شب‌ها به قدری در نماز می‌ایستادند که پاهای مبارک‌شان ورم می‌کرد. بعضی از صحابه عرض کردند: یا رسول الله! خداوند شما را مورد مغفرت قرار داده پس چرا این قدر خود را در زحمت قرار می‌دهید. آن‌حضرت فرمودند: آیا بندۀ سپاسگزار نباشم. اهل عرفان می‌گویند: مردم فکر می‌کردند که عبادت آن‌حضرت نتیجۀ خوف و خشیت الله تعالی است و چون ایشان از گناهان پاک و معصوم بودند، لذا به تحمل ریاضت در عبادت نیازی نبود. ولی ایشان در پاسخ خویش، این شبهه را دفع کرده، فرمودند: «ریاضت و تحمل زحمت در عبادت بر اثر اقتضای محبت و عشق الهی است نه خشیت الهی». به همین جهت می‌فرمودند:

«وجُعِلَت لي قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ». «خنکی چشم من در نماز است».

در پاس‌هایی از شب بیدار شده، گاهی مشغول دعا و زاری می‌شدند و گاهی به قبرستان می‌رفتند و می‌فرمودند: «در خلوت نیمه شب خداوند متعال به آسمان دنیا فرود می‌آیند» [۴۷۲].

عبادت شبانه با دو رکعت نماز سنت صبح به پایان می‌رسید که دربارۀ آن‌ها فرموده بود: «تمام نعمت‌های دنیا در مقابل این دو رکعت نزد من بی‌ارزش و هیچ است» [۴۷۳].

یک بار زنی در جهاد اسیر شد، او فرزندی داشت که آن را گم کرده بود، داغ جدایی آن کودک به قدری بر او سخت بود که هر کودکی را که می‌دید در آغوش می‌گرفت و به او شیر می‌داد. وقتی آن‌حضرت این حال و وضع او را مشاهده کردند، خطاب به حضار فرمودند: آیا ممکن است این زن، کودک خود را در آتش افکند. آنان اظهار داشتند: هرگز، آن‌حضرت فرمودند: «خداوند با بندگان خود بیش از این محبت دارد» [۴۷۴].

داستانی نیز قبلاً ذکر شد که آن‌حضرت ج از غزوه‌ای برمی‌گشتند، زنی در حالی که کودکش را در آغوش گرفته بود به محضر آن‌حضرت حاضر شد و عرض کرد: یا رسول الله! آیا به قدری که یک مادر با کودکش محبت دارد خداوند بیش از این با بندگانش محبت ندارد؟ آن‌حضرت فرمودند: آری، بی‌شک.

او گفت: هیچ مادری گوارا نمی‌کند که بچه‌اش را در آتش بیندازد. با شنیدن این جمله آن‌حضرت سخت تحت تأثیر قرار گرفت و گریه بر ایشان طاری شد. سپس سر را بالا آورده فرمودند:

«خداوند فقط آن بنده را عذاب می‌دهد که بر اثر سرکشی و تمرد یک را دو می‌گوید» [۴۷۵].

یک بار ایشان در مجلس صحابۀ کرام حضور داشتند. یکی از اصحاب پرنده‌ای را با جوجه‌های آن که در داخل یک شال قرار داده بود، آورد و عرض کرد: یا رسول الله! من این جوجه‌ها را داخل این شال قرار دادم وقتی مادر آن‌ها مشاهده کرد، شروع به پرواز و پرپر بر بالای سرم کرد. من اندکی پارچه را کنار زدم به‌طوری که جوجه‌ها نمایان شدند، ناگهان مادرشان خود را روی آن‌ها انداخت. آن‌حضرت فرمودند:

«آیا از محبتی که این پرنده با جوجه‌های خود دارد در تعجب هستید. سوگند به آن ذاتی که مرا به حق فرستاده است محبتی که خداوند با بندگان خود دارد به مراتب بیشتر از محبتی است که این مادر با جوجه‌های خود دارد» [۴۷۶].

آن حضرت ج در مقابل محبت الله تعالی، تمام محبت‌های دنیا را هیچ و پوچ می‌دانستند. پنج روز پیش از وفات، در جمع صحابه خطبه‌ای ایراد فرمودند و در آن اعلام داشتند:

«من به پیشگاه خداوند متعال از این اعلام برائت می‌کنم که یکی از شما (انسان‌ها) را دوست خود قرار داده باشم. زیرا که خداوند مرا دوست خود قرار داده است. همچنانکه حضرت ابراهیم را دوست خود قرار داده است و چنانچه از میان امت خود احدی را به عنوان دوست انتخاب می‌کردم، ابوبکر را برمی‌گزیدم» [۴۷۷].

هنگام وفات بارها این جمله بر زبان مبارک جاری بود: «اللهم الرفيق الأعلى». بار الها! رفیق اعلی مطلوب است. با شنیدن این جمله، حضرت عایشه ل اظهار داشت: حالا شما ما را رها می‌کنید [۴۷۸].

آن‌هایی که از رمز و راز این «رفاقت عِلوِی» آگاهی دارند، در تشریح این جمله چنین گفته‌اند:

«انبیاء چون از مقام دعوت فارغ می‌گردند و متوجه عالم بقا می‌شوند و مصلحت رجوع الی الخلق تمام می‌شود به شوق تمام ندای «الرفیق الأعلی» برآورده به کلیت متوجه حق جل شانه می‌گردند و در مراتب قرب سیر می‌نمایند» [۴۷۹].

[۴۷۲] صحیح بخاری. [۴۷۳] صحیح مسلم، کتاب الصلوة. [۴۷۴] صحیح بخاری، ۸۰ / باب رحمة الولد. [۴۷۵] سنن ابن ماجه باب ما یرجی من الرحمة. [۴۷۶] مشکوة به نقل از ابوداود باب رحمة الله. [۴۷۷] صحیح مسلم، باب النهی عن بناء المساجد علی القبور. [۴۷۸] صحیح بخاری باب الوفات. [۴۷۹] مکتوبات امام ربانی ۱ / مکتوب ۲۷۲.