فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

صلح و آشتی میان مردم

صلح و آشتی میان مردم

یکی از اهداف عالیه اسلام، از میان‌برداشتن تفرقه‌ها و اختلاف‌ها از جهان، مخصوصاً از جامعه اسلامی، بود. روی همین اساس، رسول اکرم ج این امر را یکی از وظایف مهم و ضروری خویش قرار داده بودند و هرگاه از بروز اختلافات و درگیری‌هایی آگاه می‌شدند، رفع آن‌ها و برقراری صلح و آشتی را بر سایر فرایض مهم دینی، مقدم می‌داشتند. چنانکه یک بار میان چند نفر از قبیلۀ «بنی عمرو بن عوف» اختلافی روی داد. آن‌حضرت مطلع شدند و با چند نفر از صحابه به قصد آشتی و صلح نزد آنان رفتند. وقت نماز فرا رسید و بلال اذان گفت. آن‌حضرت ج تأخیر کردند و مردم همچنان منتظر بازگشت ایشان بودند و چون مدتی از گفتن اذان گذشته بود، مردم حضرت ابوبکرصدیقس را برای امامت جلو کردند. در همین حال آن‌حضرت تشریف آوردند و از میان صف‌ها خود را به صف اول رساندند. حضرت ابوبکر س از تشریف‌آوری ایشان متوجه نشدند. مردم شروع به کف‌زدن کردند و بدین طریق ابوبکر س را متوجه کردند. ابوبکر پشت سر را نگاه کرد، دید که آن‌حضرت در صف ایستاده‌اند. آن‌حضرت با دست اشاره کردند که به نماز ادامه دهد ولی حضرت ابوبکر امامت را با حضور آن حضرت، سوء ادب تلقی کرده، به عقب آمد. آن‌حضرت ج به جایش ایستادند و نماز را ادامه دادند [۸۲].

یک بار اهالی «قباء» با یکدیگر درگیر شدند و بر یکدیگر سنگ پراکنی کردند. پیامبر گرامی ج مطلع شدند و با چند نفر از یاران برای صلح و آشتی به آنجا رفتند [۸۳]. (امام بخاری این هردو واقعه را جداگانه ذکر کرده، لیکن شارحان حدیث نظر بر این دارند که این هردو بخش از یک واقعه هستند) در دیگر روایات بخاری مذکور است که آن‌حضرت ج پیاده به آنجا رفتند.

«ابن ابی حدرد» به حضرت کعب بن مالک بدهکار بود. کعب در مسجد از وی خواست تا قرضش را ادا کند. «ابن ابی حدرد» مُصِر بود تا مقداری از آن را عفو کند، ولی کعب این را قبول نمی‌کرد. شور و غوغا به پا شد. آن‌حضرت از خانه بیرون آمدند کعب را صدا زدند. کعب جواب داد. آن‌حضرت فرمودند: «نصف قرض را به او معاف کن». کعب راضی شد. آنگاه خطاب به «حدرد» گفتند: «برو و باقیماندۀ قرض را بیار ادا کن». ده‌ها واقعه از این وقایع جزئی هر روز روی می‌داد.

برای انجام امور مهم در مدینه و خارج از آن، بزرگان صحابه را بر منصب‌های مختلف منصوب فرمودند. آنچه بیش از هرچیز برای نوشتن وحی، نامه‌ها و پیام‌ها، اجرای احکام و دستورالعمل‌ها مهم بود، آشنایی با املاء و سواد آن روز بود. قبل از اسلام عموماً میان عرب‌ها رسم خواندن و نوشتن وجود نداشت. و یکی از دستاوردهای اسلام بر این ملت همین امر بود. فدیۀ بسیاری از اسیران بدر، فقط این تعیین شد که به فرزندان مسلمانان در مدینه سواد خواندن و نوشتن را بیاموزند. حضرت زید بن ثابت که یکی از کاتبان و نویسندگان وحی بود، از همین طریق آموزش دیده بود. از یک روایت ابوداود معلوم می‌شود که یکی از مواردی که به اصحاب صفّه تعلیم داده می‌شد، سواد خواندن و نوشتن بود.

[۸۲] بخاری ۱ / ۳۷ کتاب الصلح. در آن زمان اعمالی که ذکر شدند از قبیل کف‌زدن و نگاه‌کردن به این سو و آن سو جایز بودند. [۸۳] بخاری، کتاب الصلح.