فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

دعوت و نشر اسلام

دعوت و نشر اسلام

وظیفۀ اصلی رسول اکرم ج دعوت و نشر اسلام در سراسر گیتی بود، نشر اسلام فقط منحصر به دعوت و تبلیغ نبود، بلکه برای گسترش اسلام، استفاده از هر وسیلۀ جایز و ممکن، الزامی بود. برای این هدف نیازی به شمشیر و اسلحه و سپاه نبود، بلکه فقط این‌قدر کافی بود که صدای دعوت الهی به اطراف و اکناف عالم برسد.

ولی تا مدت سیزده سال، دشمنان قبایل عرب از دور و نزدیک می‌آمدند. پیامبر اکرم ج نزد هرکدام از آن قبایل می‌رفت و این درخواست را بر آن‌ها عرضه می‌کرد که «قریش مرا از ابلاغ پیام الهی منع می‌کنند، شما مرا در این راه یاری کنید و خودتان به این پیام گوش دهید». اما از آنجایی که قریش اثر و نفوذ زیادی داشتند، احدی حاضر نمی‌شد تا از آن‌حضرت حمایت کند.

با وجود این، شعاع آفتاب هدایت از آن ابرهای تیره نیز نفوذ می‌کرد و دل‌هایی را با نور حق منور می‌ساخت و آن محیط تاریک را روشن می‌نمود. اسلام فقط به دعوت و گسترش نیاز داشت و این وظیفه را نیز دشمنان اسلام انجام دادند. هنگامی که موسم حج فرا می‌رسید، سران قریش در گذرگاه‌های عمومی، خیمه می‌زدند. مردم اطراف و اکناف به دیدن آن‌ها می‌آمدند و چون خبر بعثتِ پیامبر در همه جا شایع شده بود، مردم برای اطلاع از واقعیت امر، چه سؤال می‌کردند و چه نمی‌کردند، خود قریش به عنوان پیشگیری به آن‌ها اعلام می‌کردند که در شهر ما، یک فرد گمراه و منحرف قد عَلَم کرده و به معبودان و خدایان ما اهانت می‌کند، حتی به «لات و «عزی» هم بد می‌گوید!.

به زبان عربی به فرد گمراه و کسی که عقیدۀ انحرافی داشته باشد، «صابئی» می‌گویند، به همین مناسبت و یا به دلیل این که بعضی از احکام اسلام مانند هیأت نماز با اعمال صابئی شباهتی دارند، قریش به رسول اکرم ج لقب «صابئی» داده بودند و سرانجام، با این لقب، میان تمام اعراب مشهور شده بودند [۱۴].

در «کتاب المغازی صحیح بخاری»، از یکی از اصحاب روایت است که وقتی من خردسال بودم از کسانی که به مکه رفت و آمد داشتند، می‌شنیدم که می‌گفتند: شخصی در مکه هست که ادعای نبوت می‌کند [۱۵]. وقتی این لقب و خبر آن‌حضرت در سراسر عربستان شایع شد و بر افکار عمومی نیز تأثیر منفی بر جای گذاشت، بازهم کسانی بودند که تمایل داشتند تا از اصل واقعیت و جریان اطلاع حاصل کنند.

گروه خاصی از اعراب، تنفر و انزجار طبیعی از بت‌پرستی داشتند و در تلاش حق و حقیقت بودند. بعضی از آن‌ها از این حد هم فراتر رفته، عنوان «حنفی» (یک‌سو از بت‌پرستی) را بر خود گذاشته بودند، همچنانکه در اول کتاب ذکر شد.

حافظ ابن حجر، در «اصابه» اسامی افراد متعددی از صحابه را ذکر کرده که از «یمن» و دیگر جاهای دور برای تحقیق از حال رسول اکرم ج به‌طور مخفیانه وارد مکه شدند و به محضر آن حضرت ج رسیده، ایمان آوردند و به شهرهای خود بازگشتند. گسترش اسلام در خاندان‌های «ابوموسی اشعری یمنی» و «طفیل بن عمرو دوسی یمنی»، از همان ابتدای دعوت اسلام در مکه، آغاز شده بود.

[۱۴] صحیح بخاری کتاب التیمم. [۱۵] کتاب المغازی صحیح بخاری.