منع از تعظیم و ستایش بیجا
در این باره توجه فوق العاده داشتند و حضرت عیسی را بهطور مثال ذکر میکردند و میفرمودند: در مدح و ستایش من افراط نکنید، همچنان که مسیحیان دربارۀ ابن مریم افراط میکنند. من بندۀ خدا و فرستادۀ او هستم، قیس ابن سعد میگوید: یک بار من به «حیره» رفتم، در آنجا دیدم که مردم به دربار حاکم شهر میروند و در مقابل او سجده میکنند. جریان را برای آنحضرت بیان کردم و گفتم: شما شایسته این هستید که مورد سجده قرار گیرید، لذا اجازه دهید تا شما را سجده کنیم. آنحضرت فرمودند: هنگامی که بر قبر من گذر کنی مرا سجده میکنی؟ عرض کردم: خیر، فرمودند: پس در حالی که زنده هستم نیز نباید مورد سجده قرار گیرم [۶۷۲].
وقتی ربیع، دختر معوذ بن عفراء ازدواج کرد، آنحضرت به خانۀ «معوذ» رفتند و بر فرشی که برای عروس گسترده شده بود، نشستند. دخترکهای خانه و محله جمع شدند و با زدن طبل برای شهیدان بدر مرثیهخوانی کردند، در میان اشعار و سرودهایی که میسرودند این مصرع بود: «فينا نبي يعلم ما في غد» در میان ما پیامبری هست که کارهای فردا را میداند. ایشان فرمودند: این را ترک کنید و همان اشعار نخست را بخوانید [۶۷۳].
روزی که ابراهیم فرزند آنحضرت ج وفات کرد، برحسب اتفاق خورشیدگرفتگی روی داد، در اذهان مردم این تصور پیش آمد که مقام و منزلت یک پیامبر متقاضی این است که در این غم و اندوه، حداقل سیارات آسمانی نیز شریک میشوند و در آنها تحولاتی روی خواهد داد. روی این اساس، مردم این رویداد را بر همین امر حمل کردند. برای یک فرد جاهطلب چنین فرصتهایی بسیار باارزش است و میتواند به نحو مطلوب از آن بهرهبرداری کند، ولی شأن و مقام نبوت بسیار والا و مقدس است. آنحضرت بلادرنگ، مردم را در مسجد گرد آوردند و خطبهای ایراد کردند و فرمودند: ماهگرفتگی و خورشیدگرفتگی از نشانههای قدرت الهی است و بر اثر زندگی و مرگ هیچکس در آنها تغییراتی روی نمیدهد [۶۷۴].
یکبار آنحضرت ج مشغول وضو بودند. آب وضو که از دستهای مبارک ایشان بر زمین میریخت، یاران جاننثار ایشان به قصد تبرک با کف دست خود میگرفتند و بر بدن خود میمالیدند. آنحضرت پرسیدند: چرا این کار را میکنید؟ عرض کردند: برای محبت با الله و رسول او، فرمودند: اگر کسی میخواهد با الله و رسول او محبت داشته باشد، باید هنگامی که سخن میگوید، راست بگوید و چون امین قرار داده شود، امانت را به صاحب آن بسپارد و حقوق همسایه را به خوبی رعایت کند [۶۷۵]. شخصی به محضر آنحضرت حضور یافت و در اثنای گفتگو عرض کرد: هرچه خدا بخواهد و هرچه شما بخواهید، آنحضرت فرمودند: تو برای خدا شریک و همتا قرار دادی، بگو: هرچه خدا بخواهد [۶۷۶].
[۶۷۲] صحیح بخاری ۱ / ۲۴ کتاب الأنبیاء. [۶۷۳] صحیح مسلم باب ضرب الدف فی النکاح. [۶۷۴] صحیح بخاری و مسلم باب صلوة الخسوف. [۶۷۵] مشکوة به نقل از شعب الإیمان بیهقی. [۶۷۶] ادب الفرد امام بخاری / ۱۵۷.