ارث
وقتی مسلمانان به مدینه آمدند، وضعیت چنین بود که پدر مسلمان، و فرزند کافر، یک برادر مسلمان و یا یک برادر کافر بود. در آن موقع، اجرای قانون ارث غیر ممکن بود. از این جهت وقتی آنحضرت ج به مدینه آمدند، میان مهاجرین و انصار مؤاخات (برادری) برقرار کردند که براساس آن، اگر یکی از انصار میمرد، ارث او به برادر مهاجر وی میرسید [۱۷۸].
از دوران قدیم نیز میان اعراب رسم بود که دو نفر با یکدیگر پیمان میبستند که ما وارث یکدیگر هستیم و چون یکی از آن دو میمرد، آن دیگر وارث او به حساب میآمد. ولی در سال سوم هجری این حکم با این آیه قرآن منسوخ شد:
﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ﴾ [الأنفال: ۷۵].
بر مبنای این آیۀ توارث، مؤاخات از بین رفت و توارث فقط در میان ذوی الارحام باقی ماند. قبل از نازلشدن حکم ارث، قرآن مجید حکم و ضابطۀ وصیت را نازل کرده بود. یعنی شخصی دربارۀ مال و ثروت خود وصیت میکرد که چه مقدار از اموال وی به چه کسانی داده شود. پس از مرگ وی، طبق وصیت عمل میشد. پیش از مرگ، این وصیت بر هر مسلمان فرض بود:
﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ ١٨٠﴾ [البقرة: ۱۸۰].
کسانی که به سفر میرفتند، قرآن قانون استشهاد را برای آنها اعلام داشت و پنهانکردن شهادت و گواهی را گناه بیان نمود. چنانکه در سوره بقره و سوره مائده بهطور مفصل ذکر شده است.
جمعیت مسلمانان بعد از غزوۀ بدر، روز به روز رو به افزایش و گسترش بود و قبایل مختلف به اسلام روی میآوردند، به همین لحاظ نیاز به قانون خاص توارث وجود داشت و در قانونِ وصیت، این مشکل هم پیش آمد که در مواقع مرگهای ناگهانی، اجرای ضابطه خاصی برای تقسیم ارث ممکن نبود، مثلاً صدها نفر در جهاد شرکت میکردند و معلوم هم نبود که چه کسانی شهید میشوند. در چنین حالی که وصیتی از جانب میت باقی نمانده بود، هرکس از ورّاث که فرصت به دست میآورد، اموال و ترکۀ میت را تصاحب میکرد، چنانکه در غزوۀ احد، همین مسأله پیش آمد. سعد بن ربیع که از سرمایهداران و ثروتمندان صحابه بود، شهید شد. همسرش به محضر رسول اکرم ج حضور یافت و عرض کرد: سعد شهید شده و دو دختر از وی باقی است، ولی برادرش تمام اموال و داراییهای وی را تصاحب کرده است. آنحضرت ج فرمودند: خداوند فیصله میکند (آنگاه غالباً این آیه نازل شد) و تمام احکام ارث را بیان کرد: ﴿يُوصِيكُمُ ٱللَّهُ فِيٓ أَوۡلَٰدِكُمۡۖ لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِۚ﴾ [النساء: ۱۱]. رسول اکرم ج برادر سعد را خواست و فرمود: دو سوم از مال متروکه سعد را به دخترانش و یک هشتم به همسرش بدهید و آنچه باقی بماند مال تو است.
عربها زنان را از حق ارث محروم میکردند و بر این باور بودند که ارث مال کسانی است که شمشیر میزنند، یعنی مال مردان. سایر ملتهای جهان نیز همین رسوم را داشتند، ولی اسلام برای اولین بار بر این رسمِ باطل خط بطلان کشید و از این قشر ضعیف حمایت نمود و برای آنان سهم خاصی در ارث در نظر گرفت.
[۱۷۸] این اظهار نظر مفسران است، ولی در صحیح بخاری و غیره از ابن عباس روایت شده که این حکم در آیه ذیل منسوخ شده: ﴿وَلِكُلّٖ جَعَلۡنَا مَوَٰلِيَ مِمَّا تَرَكَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَۚ وَٱلَّذِينَ عَقَدَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ فََٔاتُوهُمۡ نَصِيبَهُمۡۚ﴾ [النساء: ۳۳] ر.ک: (صحیح بخاری تفسیر آیۀ فوق).