بهسوی رفیق اعلی
بقای روح مقدس پیامبر خدا ج تا زمانی در کالبد جسم ضرورت داشت که وظیفۀ مهم تکمیل شریعت و تزکیۀ نفوس به مرحلۀ کمال برسد. این امر مهم در حجة الوداع به پایۀ تکمیل رسید. اصول توحید کامل گشت و مکارم اخلاق بهطور عملی بنیانگزاری شد و در میدان عرفات، در مجمع عظیم مسلمانان اعلام گردید:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي﴾ [المائدة: ۳].
«یعنی امروز دین را بر شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم».
نزول سورۀ فتح نزدیکی وفات آنحضرت ج را به بعضی از صحابه، خبر داده بود [۲۲۶]، و ایشان براساس این فرمان الهی:
﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ﴾ [النصر: ۳] اکثر اوقات را در تسبیح و ذکر الهی به سر میبردند [۲۲۷].
ایشان معمولا هر سال در ماه مبارک رمضان ده روز اعتکاف مینشستند، لکن در رمضان سال دهم هجری، بیست روز اعتکاف نشستند. نیز هر سال در ماه رمضان یک بار قرآنکریم را از زبان جبرئیل گوش میکردند، ولی در سال وفات، دو بار این افتخار حاصل شد [۲۲۸]. در حجة الوداع هنگام تعلیم مناسک حج این امر را هم اعلام فرمودند که «شاید سال آینده شما را ملاقات نکنم». در بعضی از روایات چنین مذکور است: «شاید بعد از این موفق نشوم حجی به جا آورم» [۲۲۹].
در خطبههای «غدیر خم» نیز جملاتی از این قبیل بیان فرمودند.
در بیان غزوه احد ذکر شد که بر شهدای احد نماز جنازه خوانده نشد و در تمام غزوهها این تنها غزوهای بود که مسلمانان با نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند. به همین جهت یاد و خاطرۀ آنان همواره در دل آنحضرت زنده بود. در حجة الوداع تمام مسلمانان از دیدار آنحضرت مستفیض شدند و آنحضرت با حسرت با آنان خداحافظی کرد. پس از هشت سال، لازم دانست که با شهدای احد نیز دیداری داشته باشد. چنانکه بر سر مزار آنها رفت و برای آنان دعا کرد و با حال رقت باری با آنان خداحافظی کرد، مانند شخصی که در شُرُف مرگ قرار دارد و با عزیزان زندۀ خود خداحافظی میکند [۲۳۰].
سپس خطبهای ایراد فرمودند و در آن بیان داشتند: من قبل از شما به حوض کوثر میروم. وسعت آن به اندازه مسافت بین «ایله» و «جحفه» است، به من کلید تمام گنجهای جهان داده شده است. من از این بیمی ندارم که بعد از من مرتکب شرک میشوید، ولی از این بیم و هراس دارم که گرفتار مادیات دنیا شوید و برای به دستآوردن آن در میان خود کشتار راه اندازید، آنگاه هلاک و نابود شوید، همچنانکه ملتهای پیش از شما نابود شدند. (راوی حدیث میگوید: این آخرین خطبهای بود که از رسول اکرم ج شنیدم).
در بحث غزوهها بیان شد که عربهای مرزنشین شام حضرت زید بن حارثه را شهید کرده بودند و آنحضرت ج قصدگرفتن انتقام خون وی را داشتند. یک روز پیش از شروع بیماری، اسامه بن زید را برای این مهم مأمور کردند و به وی فرمان دادند تا با ارتش اسلام به آنجا رود و از آن شرورها انتقام پدر خود را بگیرد [۲۳۱].
آن حضرت در هجدهم یا نوزدهم صفر سال یازده هجری، نیمۀ شب به جنت البقیع قبرستان مسلمانان، تشریف بردند وقتی از آنجا برگشتند، کسالت و بیماریشان آغاز گردید [۲۳۲]. در این روز آنحضرت در خانۀ حضرت میمونه بودند [۲۳۳]، و روز هم روز چهارشنبه بود. تا پنج روز در آن حالت بیماری نیز نوبت ازواج مطهرات را رعایت میکردند، در روز دوشنبه بیماری شدت گرفت و ایشان از ازواج مطهرات اجازه خواستند تا روزهای بیماری را در خانه عایشه سپری کنند و با توجه به اخلاق حسنهای که داشتند، بهطور مستقیم اجازه نگرفتند، بلکه فرمودند: «فردا در خانه چه کسی باشم» (روز بعد (دوشنبه) نوبت خانۀ حضرت عایشه بود). ازواج مطهرات عرض کردند: هرکجا که شما بخواهید میتوانید استراحت کنید [۲۳۴].
آن حضرت به قدری ضعیف شده بودند که نمیتوانستند خودشان راه بروند. حضرت علی و حضرت عباس هردو بازوی آنحضرت را گرفته و به حجرۀ حضرت عایشهل بردند.
[۲۲۶] صحیح بخاری تفسیر اذا جاء. [۲۲۷] این قبیل روایات در طبری، ابن خزیمه و ابن مردویمه مذکورند، ولی مختصرا در صحیح بخاری تفسیر اذا جاء نیز ذکر شدهاند. [۲۲۸] صحیح بخاری، باب الاعتکاف وباب تألیف القرآن. [۲۲۹] مسلم، ابوداود و نسائی، کتاب الحج. [۲۳۰] صحیح بخاری کتاب الجنائز و صحیح مسلم باب ثبات الحوض. [۲۳۱] واقدی و ابن اسحاق میگویند: آن حضرت ج به ابوبکر و عمر نیز دستور دادند تا در این غزوه شرکت کنند. ولی این روایات بیاساس هستند. به همین جهت علامه ابن تیمیه با شدت این روایات را انکار کرده است. آن حضرت، ابوبکر صدیق را در دوران بیماری، امام جماعت مسجد نبوی مقرر کرده بودند و این با روایات صحیح ثابت است. بنابراین، اگر قبول کنیم که ابتدا وی را مأمور شرکت در آن غزوه کرده بودند، ولی بعداً او را مستثنی کردند و مسئولیتی دیگر به وی دادند. [۲۳۲] روز آغاز بیماری آن حضرت، مدت بیماری و تاریخ وفات، مواردی هستند که در تعیین آنها روایات مختلف اند، قبل از بیان امر مختلف فیه، اموری بیان میشوند که تمام روایات بر آنها متفقاند و محدثین و سیرهنگاران بر آن اجماع نظر دارند و آنها به شرح ذیل میباشند: ۱- سال وفات آن حضرت سال یازدهم هجری قمری است. ۲- در ماه ربیع الاول وفات نمودند. ۳- تاریخ وفات در یکی از روزهای یکم تا دوازدهم ربیع الاول است. ۴- از هفته هم روز دوشنبه بود. (صحیح بخاری ذکر وفات، کتاب الجنائز) از بیشتر روایت ثابت میشود که مدت بیماری آن حضرت سیزده روز بود. بنابراین، اگر به طور دقیق معلوم شود که در چه روزی وفات کردند، تاریخ آغاز بیماری هم تعیین خواهد شد. در دوران بیماری طبق روایت صحیح، هشت روز (از دوشنبه تا دوشنبه بعدی) در خانۀ حضرت عایشه ل بودند و در همانجا نیز وفات یافتند، بر این اساس، هشت روز طول مدت بیماری قطعی است و طبق عموم روایات پنج روز دیگر هم بیمار بودهاند و از این قراین هم این تأیید میشود. بنابراین، طول مدت بیماری سیزده روز صحیح است. پنج روز دیگر را در خانههای سایر ازواج مطهرات سپری کردند. با این حساب آغاز روز بیماری روز چهارشنبه است. در تعیین تاریخ وفات نیز، میان راویان اختلاف نظر وجود دارد. از بررسی تمام کتب حدیث نیز روایتی به نظرم نرسید، سیرهنگاران سه روایت بیان میکنند، یکم ربیع الاول، دوم ربیع الاول، دوازدهم ربیع الاول، برای ترجیح این هرسه روایت از اصول روایت و درایت استفاده شده است. روایت دوم ربیع الاول، از طریق هشام بن محمد بن سائب کلبی و ابومخنف روایت شده است (طبری ۱۵، ۱۸). گرچه اکثر مورخان قدیمی مانند یعقوبی، مسعود و غیره این روایت را پذیرفتهاند، لیکن نزد محدثین این هردو نفر از دروغگویان معروف و غیر معتمد هستند. این روایت را ابن سعد و طبری نیز از واقدی نقل کردهاند (جزء وفات) ولی معروفترین روایت واقدی که آن را از منابع متعدد نقل کرده دوازدهم ربیع الاول است. البته بیهقی در «دلایل النبوة» از مسند صحیح سلیمان التیمی، روایت دوم ربیع الاول را نقل کرده است (نور النبراس ابن سید الناس) اما روایت یکم ربیع الاول از موثقترین سیرهنگاران، موسی بن عقبه و محدث مشهور امام لیث مصری روایت است (فتح الباری، وفات) امام سهیلی در «روض الأنف» همین روایت را اقرب الی الحق نوشته و قبل از همه وی از طریق درایت این نکته را درک کرد که روایت دوازدهم ربیع الاول قطعاً غیر قابل قبول است. زیرا که دو امر یقینی و مستند هستند. یکی این که روز وفات روز دوشنبه بوده است. (صحیح بخاری ذکر وفات و صحیح مسلم کتاب الصلوة) دیگر این که تقریبا سه ماه قبل، نهم ذی الحجه سال دهم هجری مطابق با روز جمعه بود. (صحاح قصه حجة الوداع، صحیح بخاری تفسیر الیوم أکملت لکم دینکم). از روز جمعه سال دهم هجری، نهم ذی الحجه تا دوازدهم ربیع الاول سال یازدهم هجری محاسبه میکنیم و مالهای ذی الحجه، محرم و صفر را چه بیست و نه روزی و چه سی روزی و چه بعضی را بیست و نه روزی و بعضی را سی روزی حساب کنیم، در هیچ صورتی دوازدهم ربیع الاول با روز دوشنبه مصادف نمیشود. از این جهت به لحاظ درایت نیز، این تاریخ قطعاً غلط است. دوم ربیع الاول در صورتی با روز دوشنبه مصادف میشود که هرسه ماه را بیست و نه روزی حساب کنیم. وقتی دو تاریخ فوق انطباق پیدا نمیکنند، تاریخ سوم باقی میماند که کثیر الوقوع نیز هست و نزدیک به واقعیت است و آن این که دو ماه بیست و نه روزی و یک ماه سی روزی باشد، در این صورت یکم ربیع الاول مصادف با روز دوشنبه میشود و این هم از افراد موثق و قابل اعتمادی روایت شده است. از جدول ذیل معلوم میشود که اگر نهم ذی الحجه روز جمعه باشد، اوایل ربیع الاول در چه صورتهایی روز دوشنبه واقع میشود.
|
دوشنبه |
دوشنبه |
دوشنبه |
1- ذی الحجه، محرم و سفر هرسه ماه سی روزه باشند: |
6 |
13 |
|
2- ذی الحجه، محرم و سفر هرسه سی روزه باشند: |
2 |
19 |
16 |
3- ذی الحجه و محرم 29 و صفر 30 روزه باشند: |
1 |
8 |
15 |
4- ذی الحجه 30 و محرم و صفر 29 روزه باشند: |
1 |
8 |
15 |
5- ذی الحجه 29 محرم 30 و صفر 29 روزه باشند: |
1 |
8 |
15 |
6- ذی الحجه 30 محرم 29 و صفر 30 روزه باشند: |
7 |
14 |
|
7- ذی الحجه و محرم 30 و صفر 29 روزه باشند: |
7 |
14 |
|
8- ذی الحجه 29 و محرم و صفر 30 روزه باشند: |
7 |
14 |
|
از این تاریخهای فرضشده ۶، ۷، ۸، ۱۳، ۱۹، ۱۴ و ۱۵ خارج از بحث اند، زیرا در تأیید اینها هیچ روایتی وارد نشده است. باقی میماند یکم و دوم. دوم فقط در یک صورت امکانپذیر است که آن هم برخلاف اصول و ضوابط است. یکم در سه صورت واقع میشود و هرسه صورت کثیرالوقوع هستند و روایات مستند در تأیید آنها وارد شده است. روی این اساس، تاریخ صحیح وفات آن حضرت ج به نظر ما، یکم ربیع الأول سال یازدهم هجری است. در این روایت فقط رؤیت هلال که مبنای تاریخ قمری هجری اسلامی است، معتبر و مد نظر قرار گرفته است. و به لحاظ حساب شمسی ممکن است ایرادهایی بر آن وارد شود. در کتب تفسیر، در تفسیر ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ﴾ از حضرت ابن عباس روایت شده است که این آیه در نهم ذی الحجه سال دهم هجری نازل شد و از این تاریخ تا روز وفات آن حضرت هشتاد و یک روز فاصله بوده است، یعنی هشتاد و یک روز بعد از نهم ذی الحجه، آن حضرت وفات کردند (ابن جریر، ابن کثیر، بغوی و غیره) و طبق محاسبهای که کردیم از نهم ذی الحجه سال دهم هجری تا یکم ربیع الاول اگر دو ماه را ۲۹ روزه و یک ماه را ۳۰ روزه حساب کنیم، طبق محاسبه مفروضه که ذکر شد، هشتاد و یک روز کامل فاصله وجود خواهد داشت. ابونعیم نیز به طور مستدل ثابت کرده است که تاریخ وفات آن حضرت یکم ربیع الاول است. (ابونعیم/۱۴۶) (سید سلیمان ندوی). [۲۳۳] ابن سعد و عبدالرزاق به سند صحیح و صحیح مسلم باب الإمامة. [۲۳۴] در صحیح بخاری و مسلم به روایت حضرت عایشه ل این تخصیص موجود است، رجوع شود به کتاب الصلوة و کتاب الوفات. ابن سعد با روایات صحیحه نقل کرده است که از جانب آن حضرت، فاطمۀ زهرا کسب اجازه نمود.