فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

انجام کارهای دیگران

انجام کارهای دیگران

یک بار خباب بن ارت س را به غزوه‌ای فرستادند. در خانه خباب جز زنان، دیگر کسی نبود، آن‌ها هم دوشیدن شیر را بلد نبودند. به همین جهت آن‌حضرت هر روز به آنجا می‌رفت و برای آنان شیر می‌دوشید. هنگامی که از حبشه برای آن‌حضرت ج میهمان آمد، صحابه خواستند تا از آنان پذیرایی کنند، ولی آن‌حضرت اجازه ندادند و فرمودند: این‌ها دوستان مرا در حبشه اکرام و پذیرایی کردند، لذا من خودم این وظیفه را انجام می‌دهم. در سال نهم هجری، هیأتی از کفار «ثقیف طایف» به محضر آن‌حضرت شرفیاب شد. آن‌ها کسانی بودند که در سفر به طایف، آن‌حضرت را مجروح کرده بودند. آن‌حضرت آنان را در مسجد اسکان دادند و شخصاً از آنان پذیرایی کردند. کنیزان مدینه به محضر ایشان می‌آمدند و عرض می‌کردند: ای رسول خدا! ما این کار و این مشکل را داریم. آن‌حضرت به کار آن‌ها رسیدگی می‌کردند. کنیز دیوانه‌ای در مدینه بود. یک روز نزد آن‌حضرت آمد و دست ایشان را گرفت. آن‌حضرت فرمودند: ای زن! در هر کوچه‌ای از مدینه کاری داشته باشی، من کار تو را انجام خواهم داد. چنانکه آن کنیز، ایشان را به یکی از کوچه‌های مدینه برد و ایشان به مشکلات آن زن رسیدگی می‌نمودند. عبدالله بن اوفی یکی از صحابه می‌گوید:

«وَلَا يَأْنَفُ أَنْ يَمْشِيَ مَعَ الْأَرْمَلَةِ، وَالْمِسْكِينِ فَيَقْضِيَ لَهُ الْحَاجَةَ». «با بیوه‌ها و مساکین می‌رفتند و از انجام کارهای آنان عاری نداشتند».

یک بار برای نماز آماده شدند و ایستادند، در همین اثنا یک عرب بادیه‌نشین آمد و دامن آن‌حضرت را گرفت و عرض کرد: کاری از من ناتمام مانده است و شاید آن را فراموش کنم، لذا بیایید و آن را انجام دهید. چنانکه آن‌حضرت فوراً با او به بیرون مسجد رفت کارش را انجام داد آنگاه آمد نماز را ادا کرد [۶۸۸].

[۶۸۸] ابوداود کتاب الأدب، بخاری کتاب الصلوة.