فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

هیأت نمایندگی نجران (سال نهم هجری)

هیأت نمایندگی نجران (سال نهم هجری)

«نجران» نام منطقه وسیعی است که از مکه معظمه به فاصلۀ هفت منزل به جانب یمن قرار دارد و در آنجا اعراب مسیحی زندگی می‌کردند. در آنجا کلیسای بزرگی بود که آن را کعبه می‌نامیدند و در مقابل حرم خانۀ کعبه برایش حرمی قائل بودند. پیشوایان و رهبران بزرگ مذهبی که با لقب «سید» و «عاقب» خوانده می‌شدند، در آنجا وجود داشتند. در میان اعراب هیچ مرکزی برای مسحیت به اندازۀ آن، عظمت و احترام نداشت، «اعشی» در شأن وی می‌گوید:

وكعبة نجران حتم عليك
حتى تناخي بأبوابـها
تزور يزيدا وعبد الـمسيح
وقيساهم خيرا وبابـها

این کعبه از سیصد تخته پوست به شکل گنبد تهیه شده بود. هرکس به حدود آن وارد می‌شد در امان قرار می‌گرفت. درآمد سالانه آن از محل اوقاف، دویست هزار دینار بود [۶۵]. رسول اکرم ج نامه‌ای به آنان مرقوم داشت و آن‌ها را به اسلام دعوت کرد. یک هیأت شصت نفره از محافظان آن کعبه و پیشوایان مذهبی عازم مدینه شد و به محضر آن‌حضرت حضور یافت. آن‌حضرت آن‌ها را در مسجد اسکان داد. پس از لحظاتی وقت نماز فرا رسید و آن‌ها نیز قصد ادای نماز کردند. صحابه خواستد آنان را منع کنند ولی آن‌حضرت فرمودند: بگذارید تا نماز بخوانند. چنانکه رو به سمت مشرق کرده و نماز خواندند. ابوحارثه بزرگ کلیسا و شخصی بسیار محترم و فاضل بود. قیصر روم به او این مقام را داده و برایش کلیسا و معبدی ساخته بود [۶۶]. آنان از رسول اکرم ج مسائل مختلفی پرسیدند و آن‌حضرت طبق وحی، به آن‌ها پاسخ داد. در دوران اقامت آن‌ها در مدینه، هشتاد آیۀ ابتدایی سورۀ آل عمران نازل شد. در این آیات به سؤالات آن‌ها پاسخ داده شد. و در آیۀ ذیل به اسلام دعوت شدند:

﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤ [آل عمران: ۶۴].

«بگو: ای اهل کتاب، بیایید به‌سوی کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است و آن این که به جز خدا کسی دیگر را نپرستیم و با او شرک نورزیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدا رب قرار ندهیم، پس اگر نپذیرفتند آنگاه بگویید گواه باشید به این که ما مسلمانیم».

وقتی پیامبر اکرم ج آنان را به اسلام دعوت داد، اظهار داشتند: ما که از اول مسلمان بوده‌ایم! آن‌حضرت فرمودند: وقتی شما صلیب را می‌پرستید، عیسی مسیح را فرزند خدا می‌دانید، چگونه می‌توانید مسلمان باشید؟ وقتی آن‌ها قانع نشدند، آن‌حضرت براساس وحی به آن‌ها پیشنهاد مباهله کردند. یعنی ما و شما خانواده‌های خود را با خود می‌آوریم و دعا می‌کنیم که هرکس دروغگو است لعنت خدا بر وی باد:

﴿فَمَنۡ حَآجَّكَ فِيهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَكُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡكَٰذِبِينَ ٦١ [آل عمران: ۶۱].

«پس هرکس بعد از آمدن علم نزد تو جدال کند، پس بگو: بیایید تا فرزندان ما و فرزندان شما، زنان ما و زنان شما و خود ما و خود شما گرد آییم، آنگاه مباهله کنیم، پس نفرین الله را بر دروغگویان قرار دهیم».

ولی هنگامی که آن‌حضرت، فاطمه و حسن و حسین ش را با خود آورد و به قصد مباهله بیرون شد، یکی از آن‌ها گفت: مباهله مناسب نیست. اگر این شخص واقعاً پیامبر است، ما برای همیشه نابود می‌شویم. خلاصه، آن‌ها راضی شدند تا سالانه خراج بپردازند و بر همین امر پیمان صلح بسته شد.

[۶۵] معجم البلدان، فتح الباری ذکر وفد نجران. [۶۶] زادالمعاد.