عدم قبول احسان
آنحضرت ج هیچگاه ممنون بودن و مورد احسان قرار گرفتن خود را گوارا نمیکردند، حتی از جاننثاری مانند حضرت ابوبکر صدیق، احسان را قبول نمیکردند. هنگامی که قصد هجرت کردند، ابوبکر صدیق شتر مادهای به ایشان تقدیم کرد. ولی ایشان بهای آن را به وی پرداخت کرد [۶۰۸]. در مدینۀ منوره، برای ساخت مسجد نیاز به زمین بود، صاحبان زمین خواستند رایگان زمینهای خود را در اختیار ایشان قرار دهند، ولی آنحضرت نپذیرفتند و بهای زمینها را به آنان پرداخت کردند. یک بار عبدالله بن عمر بن حضرت عمر ب هردو، با آنحضرت ج همسفر بودند. شتر عبدالله بن عمر سرکش بود و از شتر آنحضرت ج جلو میرفت. عبدالله بن عمر میخواست آن را کنترل کند ولی در کنترل قرار نمیگرفت. حضرت عمر چند بار عبدالله را توبیخ کرد. آنحضرت ج به عمر گفتند: این شتر را به من بفروشید. وی اظهار داشت: این شتر همینطور فدای شما است. آنحضرت فرمودند: این طور نه، بلکه به من بفروشید. وی دوباره همین مطلب را اظهار داشت، ولی آنحضرت نپذیرفتند و فرمودند: بفروشید. سرانجام، حضرت عمر با گرفتن قیمت آن موافقت کرد. آنحضرت خریدند و دوباره به عبدالله بن عمر دادند و فرمودند: حالا این مال شما است [۶۰۹].
[۶۰۸] صحیح بخاری / ۵۵۳. [۶۰۹] صحیح بخاری / ۳۸۴.