فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

اسلام‌آوردن ضماد بن ثعلبه

اسلام‌آوردن ضماد بن ثعلبه

«ضماد بن ثعلبه»، رئیس قبیلۀ «ازد شنوئه» و از دوستان دوران قبل از بعثت آن‌حضرت ج بود. او به مکه آمد و شنید که محمد به بیماری جنون دچار شده است. او در افسون و دعانویسی مهارت داشت. نزد آن‌حضرت ج آمد و اظهار داشت: من می‌توانم شما را معالجه و درمان کنم. آن‌حضرت ج فرمودند:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ، نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعِينُهُ، مَنْ يَهْدِهِ اللهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَا هَادِيَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ».

این خطبۀ کوتاه، اثر فوق العاده‌ای بر «ضماد» گذاشت، او گفت: دوباره آن را بخوانید. آن‌حضرت دوباره خواندند. ضماد بار سوم نیز درخواست کرد و آن‌حضرت قرائت فرمودند. در این مرحله، او کاملاً تحت تأثیر قرار گرفته بود و اظهار داشت:

«من سخنان کاهنان، قصاید شاعران و افسون‌های جادوگران را بسیار شنیده‌ام، ولی چنین کلامی تا به حال نشنیده‌ام. این کلام در اعماق دریاها نیز اثر و نفوذ می‌کند. دست‌تان را دراز کنید تا بر اسلام بیعت کنم». چنانکه بر دست آن‌حضرت بیعت کرد و مسلمان شد.