حضرت سوده بنت زمعه ل
از میان ازواج مطهرات این امتیاز مختص حضرت سوده است که پس از وفات حضرت خدیجه، رسول اکرم ج با او ازدواج کردند.
او در ابتدای اسلام مشرف به اسلام شد و از این جهت در ردیف کسانی است که در اوایل بعثت آنحضرت ج به اسلام درآمدند. او قبلاً با «سکران بن عمرو» ازدواج کرده بود و هردو در هجرت دوم به حبشه هجرت کرده بودند.
پس از برگشت از حبشه، سکران بعد از چند روز وفات کرد و فرزندی به نام عبدالرحمن از او باقی ماند که در جنگ «جلولاء» به شهادت رسید.
پس از وفات خدیجه رسول گرامی اسلام ج بینهایت پریشان و اندوهگین بودند. در همین حال، خوله بنت حکیم به محضر آنحضرت آمد و اظهار داشت: شما نیاز به یک شریک زندگی دارید، در این باره چه میفرمائید؟ آنحضرت فرمودند: من موافقم آنگاه بنابه پیشنهاد خوله و موافقت آن حضرت، خوله نزد پدر حضرت سوده رفت و برحسب عرف جاهلیت با جمله «انعم صباحا» (صبح بخیر) سلام کرد و سپس پیام خواستگاری آنحضرت را از سوده به او رساند. او اظهار داشت: من موافقم محمد کفو ما است ولی با سوده مشورت کن. پس از مشورت و انجام امور مقدماتی، رسول اکرم ج به آنجا رفتند و پدر سوده خطبۀ نکاح را قرائت کرد و چهار صد درهم مهر مقرر شد و سوده به عقد نکاح آنحضرت ج درآمد.
پس از ازدواج، عبدالله بن زمعه برادر سوده از سفر آمد وقتی از این وصلت مطلع شد، چون هنوز مسلمان نشده بود، از شدت عصبانیت شروع به ریختن خاک بر سر و صورت خویش کرد. چنانکه پس از تشرف به اسلام همواره بر این عمل احمقانه خود افسوس میخورد.
ازدواج رسول اکرم ج با سوده و عایشه در یک مقطع زمانی صورت گرفت، لذا مورخان در این باره اختلاف نظر دارند که اول با کدامیک از آن دو ازدواج نمودهاند. ابن اسحاق معتقد است که نخست آنحضرت با سوده ازدواج کردند سپس با عایشه، ولی عبدالله بن محمد بن عقیل معتقد است که نخست آنحضرت با عایشه ازدواج کردند، بعداً با سوده.
حضرت سوده قامتی بلند و جسمی فربه داشت و نمیتوانست با سرعت راه برود و بر همین اساس، در حجة الوداع هنگام حرکت از مزدلفه او از پیامبر اکرم اجازه گرفت تا قبل از کاروان حرکت کند.
پیش از نزول احکام حجاب، ازواج مطهرات مانند سایر زنان و طبق عرف قدیمی عربها برای قضای حاجت به بیرون از خانه به سمت بیابان و مکانهای خلوت میرفتند. این امر برای حضرت عمرس گوارا نبود. لذا به کرّات به محضر آنحضرت ج پیشنهاد حجاب را میداد. در همان دوران یک شب حضرت سوده برای قضای حاجت بیرون رفت و چون به لحاظ قد و قامت شناخته شده بود، حضرت عمر او را دید و اظهار داشت: سوده! ما تو را شناختیم، پس از همین واقعه آیه حجاب نازل شد [۸۴۹].
[۸۴۹] بخاری ۱ / ۱۲۶ در باره شأن نزول آیۀ حجاب شدیداً اختلاف نظر وجود دارد. یک روایت همین است که ذکر شد. در روایتی دیگر مذکور است که حضرت عمر اظهار داشت: نزد شما افراد مختلفی میآیند لذا اگر به ازواج مطهرات دستور حجاب میدادید خوب بود. در تفسیر ابن جریر از مجاهد منقول است که پیامبر اکرم ج با صحابه غذا میخورد. حضرت عایشه نیز سر سفره بود در اثنای غذاخوردن دست یکی از صحابه به دست حضرت عایشه اصابت کرد، این امر برای پیامبر اکرمج ناگوار شد. آنگاه آیۀ حجاب نازل شد. عموماً معروف است که آیۀ حجاب در دعوت ولیمه حضرت زینب نازل شد، چنانکه در کتب صحاح با تفصیل مذکور است. حافظ ابن حجر بین این روایات چنین تطبیق قایل شده که برای نزول آیة حجاب اسباب و وقایع متعددی وجود دارد. و داستان حضرت زینب آخرین سبب و شان نزول آیه است، زیرا که در خود آیه به آن اشاره شده است. فتح الباری ۱ / ۲۱۹.