فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

بازرسی و تنبیه متخلفان

بازرسی و تنبیه متخلفان

در عصر شکوفایی تمدن اسلام، محکمۀ بازرسی، یک محکمه و دیوان مستقلی بود که در سطح بسیار وسیعی تمام امور مسلمانان را تحت نظر داشت و مراقب اخلاق و رفتار آنان بود. ولی در زمان پربرکت رسول اکرم ج این محکمه و دیوان به صورت رسمی دایر نبود، بلکه آن‌حضرت ج شخصاً این وظیفه را بر عهده داشتند و از مسایل اخلاقی و وظایف مذهبی هریک از مسلمانان بازرسی و تحقیق به عمل می‌آوردند و بر امور تجاری آنان نیز نظارت داشتند. مسایل و امور تجاری و شعبۀ معاملات عرب شدیداً نیازمند اصلاحات بود و هنگامی که آن‌حضرت ج به مدینه تشریف آوردند، آن اصلاحات را آغاز کردند. این اصلاحات بدون نظارت و بازرسی انجام نمی‌گرفت. چنانکه با شدت و دقت تمام، بر آن‌ها نظارت و تمام مردم را وادار به عمل بر آن می‌کردند و کسانی را که تخلف می‌کردند، مورد تنبیه و مجازات قرار می‌دادند. در صحیح بخاری، کتاب البیوع مذکور است:

«لَقَدْ رَأَيْتُ النَّاسَ فِي عَهْدِ رَسُولِ الله ج، يَبْتَاعُونَ جِزَافًا يَعْنِي الطَّعَامَ، يُضْرَبُونَ أَنْ يَبِيعُوهُ فِي مَكَانِهِمْ، حَتَّى يُؤْوُوهُ إِلَى رِحَالِهِمْ». «همانا من در عصر رسول اکرم ج مشاهده کردم کسانی که آذوقه و خوراکی‌ها را به صورت تخمین خریداری می‌کردند و می‌خواستند قبل از این که به خانه‌های خود ببرند، آن‌ها را بفروشند، مورد تنبیه و مجازات قرار می‌گرفتند».

گاهی به منظور تحقیق و بررسی، خود ایشان به بازار می‌رفتند. یک بار از بازار گذر می‌کردند، ناگهان نگاه‌شان بر مقداری گندم که انباشته شده بود، افتاد. دست خود را در آن‌ها فرو بردند. دیدند که گندم‌ها مرطوب و نم‌دار است. از فروشنده پرسیدند: «چرا این گندم‌ها خیس و مرطوب اند؟ وی در پاسخ اظهار داشت: بر اثر باران خیس شده‌اند. آن‌حضرت ج فرمودند:

«چرا گندم‌های خیس شده و مرطوب را در ظاهر قرار ندادی تا قابل رؤیت و در معرض دید باشند؟ کسانی که مردم را فریب می‌دهند، از ما نیستند»؟.

در باب بازرسی، بزرگترین وظیفۀ آن حضرت، بازرسی و بازخواست عاملان بود. یعنی وقتی عاملان و نمایندگان، زکات و صدقات را از مردم دریافت می‌کردند و به محضر آن‌حضرت ج می‌آوردند، ایشان تحقیق و بررسی می‌کردند که آیا آن‌ها در این امر مرتکب خطا و امر ناجایزی شده‌اند یا خیر؟ چنانکه یک بار «ابن اللتیه» را مأمور وصول زکات کردند، او اموال زکات را وصول کرد و به محضر آن‌حضرت ج آورد و اظهار داشت: این اموال مال زکات اند و این‌ها مال من اند که به من هدیه کرده‌اند. آن‌حضرت فرمودند: «چرا وقتی در خانه نشسته بودی این هدایا به شما نرسید»؟ سپس در جمع مسلمانان خطبه‌ای ایراد کردند و از این که چنین اموالی را مِلک خود بدانند، به شدت منع کردند [۸۱].

[۸۱] صحیح بخاری ۲ / ۱۶۸، کتاب الأحکام.