فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

نماز

نماز

نماز هنگام بعثت آن‌حضرت ج فرض گردید. چنانکه در مرحله دوم وحی، دستور داده شد: ﴿وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ ٣ [۱۴۴] منظور از این تکبیر جز نماز چیزی دیگر نیست، ولی چون تا سه سال، دعوت اسلام غیر علنی بود و مسلمانان از ترس کفار نمی‌توانستند علناً نماز بخوانند، لذا دستور داده شده بود که تا پاسی از شب نماز تداوم داشته باشد و اکثر شب، در خواندن نماز سپری شود.

تا آن موقع در روز نماز فرض نشده بود. چنانکه در آیات ابتدایی سوره مزمل این دستور صریحاً مذکور شد:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ ١ قُمِ ٱلَّيۡلَ إِلَّا قَلِيلٗا ٢ نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِيلًا ٣ أَوۡ زِدۡ عَلَيۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِيلًا ٤ إِنَّا سَنُلۡقِي عَلَيۡكَ قَوۡلٗا ثَقِيلًا ٥ إِنَّ نَاشِئَةَ ٱلَّيۡلِ هِيَ أَشَدُّ وَطۡ‍ٔٗا وَأَقۡوَمُ قِيلًا ٦ إِنَّ لَكَ فِي ٱلنَّهَارِ سَبۡحٗا طَوِيلٗا ٧ وَٱذۡكُرِ ٱسۡمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلۡ إِلَيۡهِ تَبۡتِيلٗا ٨ [المزمل: ۱-۸].

«ای پیامبری که شال بر خود پیچیده‌ای در شب قیام لیل کن، مگر اندکی به اندازه نصف آن و یا مقداری از آن کمتر و یا اندکی بر نصف بیفزا و قرآن را با ترتیل تلاوت کن، همانا ما فرمانی دشوار بر تو نازل خواهیم کرد. همانا قیام شب برای ثبات در عبادت قوی‌تر و برای تلاوت قرآن مناسب‌تر است. چون در روز مشغولیت‌های فراوان دیگری برای تو وجود دارد و پروردگار خویش را یاد کن و با یک سویی تمام به‌سوی او متوجه باش».

سپس دو رکعت در صبح و دو رکعت در شامگاه فرض گردید:

﴿وَٱذۡكُرِ ٱسۡمَ رَبِّكَ بُكۡرَةٗ وَأَصِيلٗا ٢٥ وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَٱسۡجُدۡ لَهُۥ وَسَبِّحۡهُ لَيۡلٗا طَوِيلًا ٢٦ [الإنسان: ۲۵-۲۶].

خواندن نماز در شب تا یک سال باقی بود. چنانکه حضرت عایشه ل می‌گوید: آن‌حضرت ج و اکثر صحابه تا یک سال بر آن عمل می‌کردند و به قدری نماز می‌خواندند که پاهای‌شان ورم می‌کرد. پس از یک سال، فرضیت نماز شب منسوخ گردید و دستور داده شد:

﴿إِنَّ رَبَّكَ يَعۡلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدۡنَىٰ مِن ثُلُثَيِ ٱلَّيۡلِ وَنِصۡفَهُۥ وَثُلُثَهُۥ وَطَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلَّذِينَ مَعَكَۚ وَٱللَّهُ يُقَدِّرُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحۡصُوهُ فَتَابَ عَلَيۡكُمۡۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِۚ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرۡضَىٰ وَءَاخَرُونَ يَضۡرِبُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَءَاخَرُونَ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنۡهُۚ [المزمل: ۲۰].

«همانا پروردگار تو می‌داند که نزدیک به دو ثلث از شب برمی‌خیزی و نصف آن و ثلث آن و گروهی از کسانی که با تو هستند و خداوند شب و روز را اندازه می‌کند، او می‌داند که نمی‌توانید قیام لیل را احاطه کنید، پس رجوع کرد با رحمت خویش به‌سوی شما، پس بخوانید هر اندازه که می‌توانید از قرآن. او می‌داند که بعضی از شما بیمار و بعضی دیگر مسافر هستند و بعضی در راه او جهاد می‌کنند، پس هر مقدار که آسان شد بخوانید».

نام این نماز شب، تهجد است. پس از این نماز نفل، سه نماز: فجر، مغرب و عشاء فرض شدند: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِ [هود: ۱۱۴].

در سال پنجم [۱۴۵] از بعثت در معراج پنج وقت نماز فرض گردید [۱۴۶].

و در سوره اسرا که معراج ذکر شده این آیه نازل گردید:

﴿أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوكِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّيۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِۖ إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ كَانَ مَشۡهُودٗا ٧٨ وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّكَ [الإسراء: ۷۸-۷۹].

ولی تعداد رکعات همان دو بود، پس از هجرت به مدینه دو رکعت به چهار رکعت افزایش یافت و چهار رکعت فرض گردید [۱۴۷]. با وجود این، خشوع و خضوع و آرامش در نماز که از لوازمات نماز هستند، تا مدتی رعایت نمی‌شدند و الزامی هم نبود. از این جهت این ارکان و آداب فوراً لازم قرار داده نشدند، بلکه به‌طور تدریجی تکمیل شدند. در اوایل، مردم در نماز نگاه‌های‌شان را بالا می‌بردند و به سوی آسمان نگاه می‌کردند. سرانجام، رسول اکرم ج فرمودند:

«مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَرْفَعُونَ البصر إِلَى السَّمَاءِ فِي صَلاَتِهِمْ» [۱۴۸].«چه شده که ایشان نگاه‌هایشان را به‌سوی آسمان بلند می‌کنند».

نیز تا مدت‌ها کلام و جواب سلام در نماز جایز بود و در نماز با یکدیگر صحبت می‌کردند. وقتی مهاجرین حبشه در سال ششم هجری به مدینه آمده و به محضر آن‌حضرت حاضر شدند، آن‌حضرت مشغول نماز بودند. آن‌ها طبق معمول سلام گفتند، ولی ایشان جواب سلام را ندادند. بعد از نماز آن‌حضرت ج فرمودند: حالا خداوند دستور داده که در نماز سخن نگوئید. از آن به بعد کلام و جواب سلام در نماز منع گردید. معاویه بن حکم می‌گوید: یک بار با آن‌حضرت ج نماز می‌خواندم، شخصی عطسه زد، من در جواب یرحمک الله گفتم، مردم با نگاه‌های تندشان به‌سوی من نگریستند. من گفتم: شما چرا به‌سوی من نگاه می‌کنید؟ آن‌ها بر زانوهای خود دست زدند. آن وقت بنده فهمیدم که آن‌ها می‌خواهند مرا از صحبت‌کردن بازدارند. من ساکت شدم. وقتی آن‌حضرت از نماز فارغ شدند، نه مرا تهدید کردند و نه مورد سرزنش قرار دادند، فقط فرمودند: نماز عبارت از تسبیح، تکبیر و قرائت است. صحت‌کردن در آن جایز نیست [۱۴۹].

روش فعلی تشهد در اوایل وجود نداشت. هنگام سلام، اسامی افراد مختلف را گرفته می‌گفتند: السلام علی فلان وفلان سرانجام، کلمات خاص تشهد که فعلاً در نماز خوانده می‌شوند، آموخته شدند [۱۵۰]. در احادیث وارد شده که آن‌حضرت ج کودکان را در نماز بر دوش خود قرار می‌دادند و هنگام رفتن به سجده از دوش خویش پایین می‌آوردند و چون برای رکعت دوم بلند می‌شدند، دوباره بر دوش خویش می‌نهادند. حضرت عایشهل از بیرون می‌آمدند و در می‌زدند آن‌حضرت در حال نماز بودند می‌رفتند و در را باز می‌کردند [۱۵۱].

طبق این احادیث، نظر بسیاری از فقها این است که تمام این افعال و حرکات در نمازهای نفلی جایز هستند. زیرا نمازهایی که رسول خدا ج این حرکات را در آن‌ها انجام می‌دادند، نمازهای نفل بودند. ولی از نظر ما این توجیه صحیح نیست. در یکی از روایات، صریحاً مذکور است که آن‌حضرتج «امامة» بنت ابوالعاص را بر دوش گرفته به مسجد آمدند و نماز گزاردند [۱۵۲]. از نظر ما تمام این روایات مربوط به دورانی هستند که کلام و انجام اینگونه حرکات در نماز جایز بود. رفته رفته نماز به حدی از کمال رسید که خشوع و خضوع از ارکان آن قرار گرفت و نماز با سکوت و آرامشِ کامل باید خوانده می‌شد. قرآن می‌فرماید:

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ ٢ [المؤمنون: ۱-۲].

«رستگار شدند مسلمانانی که نمازهای خود را با خشوع ادا می‌کنند».

بر همین اساس در نماز به این سو و آن سو نگاه‌کردن و یا انجام عملی که منافی با خضوع و خشوع باشد، منع گردید و ادای تمام ارکان نماز با خشوع و آرامش کامل لازم قرار داده شد. چنانکه شخصی در محضر رسول اکرم ج نماز گزارد و چون ارکان نماز را با آرامش و خشوع به جای نیاورد، آن‌حضرت فرمودند: دوباره نماز بخوان، چو تو نماز نخواندی. وی دوباره به همان روش نماز گزارد. آن‌حضرت دوباره به وی گفتند: برو نماز بخوان، چون تو نماز نخواندی. بار سوم او پرسید: چگونه نماز بخوانم؟ آن‌حضرت در مورد رکوع و سجده و دیگر ارکان نماز راهنمایی کردند که با اطمینان کامل به‌جای آورده شوند. چنانکه در صحیح بخاری و غیره این روایت به‌طور مفصل مذکور است [۱۵۳].

داستان دیگری نیز مؤید این نظر است. چنانکه یکبار آن‌حضرت ج در مسجد نبوی نماز می‌گزاردند، در میان نماز، کاروانی که کالای تجارت همراه داشت از شام رسید. علاهو بر دوازده نفر، سایر افرادی که در نماز با آن‌حضرت همراه بودند، نماز را ترک کرده به‌سوی کاروان شتافتند، آنگاه این آیه در شان آنان نازل گردید:

﴿وَإِذَا رَأَوۡاْ تِجَٰرَةً أَوۡ لَهۡوًا ٱنفَضُّوٓاْ إِلَيۡهَا وَتَرَكُوكَ قَآئِمٗاۚ قُلۡ مَا عِندَ ٱللَّهِ خَيۡرٞ مِّنَ ٱللَّهۡوِ وَمِنَ ٱلتِّجَٰرَةِ [الجمعة: ۱۱].

«و هرگاه مال تجارت و یا امر بیهوده‌ای را ببینند به‌سوی آن حرکت می‌کنند و تو را تنها ایستاده رها می‌کنند، بگو آنچه در نزد الله است از امر بیهوده و از مال تجارت بهتر است».

همچنین یکی از انصار در حال نماز سه تیر به وی اصابت می‌کند. او نماز را نمی‌شکند، زیرا سوره‌ای را که آغاز کرده بود، لذت آن بیش از درد زخم آن تیرها بود. بالاتر از این آنکه عمر فاروق س در حال نماز مورد حمله قرار گرفته، شدیداً مجروح می‌شوند. این حادثۀ هولناک در مقابل دید صحابه روی می‌دهد، ولی هیچ‌یک از آن‌ها نماز را ترک نمی‌کنند و حتی به این سو و آن سو هم نگاه نمی‌کنند، زیرا خشیت الهی چنان بر دل‌های آن‌ها طاری است که مانع از توجه آنان به‌سوی غیر خدا می‌شود.

[۱۴۴] در مورد تاریخ فرضیت نماز اختلاف نظر وجود دارد. علامه ابن حجر در فتح الباری ۱ / ۳۹۳ به طور خلاصه بحث چنین مرقوم داشته: «گروهی بر این باورند که قبل از معراج نماز شب فرض بود. حربی می‌گوید: نماز صبح و نماز شام دو رکعت فرض بود. امام شافعی از بعضی علماء روایت کرده که فقط نماز شب فرض بود و سپس با آیه ﴿فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِۚ منسوخ گردید و در پاس اول شب فرضیت آن باقی ماند تا این که آن هم با فرضیت نمازهای پنجگانه منسوخ شد، آنچه ما در تعیین تاریخ فرضیت نمازها بیان داشتیم انطباقی است که با چند آیات قرآنی صورت گرفته. با این توضیح این ابهام هم برطرف شد که چرا در قرآن‌کریم اوقات نمازها به طور مختلف بیان شده است. «سلیمان ندوی» [۱۴۵] طبق تحقیق ما معراج در سال نهم بعثت روی داده است. [۱۴۶] فتح الباری / ۵۵. [۱۴۷] صحیح بخاری باب الهجرة. [۱۴۸] بخاری، کتاب الصلوة باب رفع البصر إلی السماء فی الصلوة. [۱۴۹] ابوداود کتاب الصلوة. [۱۵۰] ابوداود کتاب الصلوة باب التشهد. [۱۵۱] ابوداود کتاب الصلوة باب العمل فی الصلوة. [۱۵۲] ایضاً. [۱۵۳] صحیح بخاری باب أمر النبي ج من لا یتم الصلوة، باب الإعادة.