تأسیس حکومت الهی
سپیدۀ صبح پس از تاریکی شب نمودار میشود، هنگامی که ابر سیاه و تاریک کنار میرود، خورشید تابان به همه جا نورافشانی میکند. جهان آکنده از ظلمتها و تاریکیهای ظلم و ستم بود که ناگهان صبح سعادت طلوع کرد و آفتاب حق و صداقت پرتو افکنی را آغاز نمود و عرب همچنانکه پرستش خدای یگانه را شروع کرده بود، تحت حاکمیت یک حکومت قرار گرفت. خداوند متعال هم وعده فرموده بود که:
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَيَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ يَعۡبُدُونَنِي لَا يُشۡرِكُونَ بِي شَيۡٔٗاۚ وَمَن كَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٥٥﴾ [النور: ۵۵].
«خداوند به مؤمنان و نیکوکاران از شما وعده داده است که آنان را جانشین سازد در زمین همچنان که جانشین قرار داد آنانی را که پیش از آنها بودند و دینی را که برای آنان برگزیده سیطره دهد و ترس آنان را به امنیت تبدیل کند. آنان فقط مرا میپرستند و چیزی را با من شریک قرار نمیدهند و هرکس بعد از این ناسپاسی کند پس آنان از گروه فاسقاناند».
حکومت الهی و جانشینی او در زمین از لوازم نبوت نیست، ولی هنگامی که دعوت الهی با دیوارهای سیاست کشوری اصطکاک پیدا میکند و یا وقتی صلاح و امنیت کشور در محاصرۀ فساد و ناامنی و اضطراب قرار میگیرد، پیامبر الهی در قیافۀ ابراهیم و موسی نمودار میشود و ملت و مملکت را از بردگی و غلامی نمرودها و فرعونها رهایی میبخشد [۷۴].
در میان پیامبران، عیسی و یحیی نیز بودهاند که هیچگونه سهمی از حکومت نداشتند. موسی، داود و سلیمان نیز بودند که سرنوشت ملتها و مملکتها در اختیار آنان قرار داشت. ولی پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد ج با این هردو گروه مشابهت کامل داشت. خزانههای عرب در اختیار و تصرف ایشان بود. اما در کاشانۀ نبوت نه بستر نرمی و نه غذای چربی وجود داشت و نه بر بدن مبارک ایشان خلعت شاهانهای و نه در جیب و صندوقهای ایشان درهم و دیناری بود.
در عین زمانی که عظمت و اُبهت «قیصر» و «کسرا» در بارگاهش نمایان بود، وی به عنوان یتیم مکه، شخصیتی ساده پوش و مانند فرشتۀ معصوم آسمان به نظر میرسید. خداوند متعال هدف و مقصود اصلی از حکومت اسلامی را در قرآنکریم چنین بیان میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِم بِغَيۡرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن يَقُولُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُۗ وَلَوۡلَا دَفۡعُ ٱللَّهِ ٱلنَّاسَ بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لَّهُدِّمَتۡ صَوَٰمِعُ وَبِيَعٞ وَصَلَوَٰتٞ وَمَسَٰجِدُ يُذۡكَرُ فِيهَا ٱسۡمُ ٱللَّهِ كَثِيرٗاۗ وَلَيَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ٤٠ ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۗ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ ٤١﴾ [الحج: ۴۰-۴۱].
«فرمان جهاد داده شد به کسانی که کفار با آنان وارد جنگ شدند، چون مورد ظلم قرار گرفتند و همانا خداوند بر یاری آنان تواناست. این فرمان به آنان داده شد که به ناحق از خانههایشان بیرون رانده شدند صرفاً به این جرم که میگفتند: پروردگار ما الله است و چنانچه خداوند شر بعضی از انسانها را توسط بعضی دیگر دفع نمیکرد، البته معابد، کلیساها، کنیسهها و مساجد زیادی که نام الله در آنها برده میشد تخریب میگردید و خداوند اکیداً یاری خواهد کرد کسی را که دین او را یاری کند همانا خداوند توانا و غالب است. (همان) کسانیکه اگر در زمین به آنها قدرت (و حکومت) بخشیم، نماز را بر پا میدارند، و زکات را میدهند، و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و سرانجام کارها از آن الله است».
در این آیات به طور اجمال گفته شده که غزوهها در اسلام چگونه و برای چه منظوری آغاز شدند؟ اهداف و مقاصد حکومت اسلامی چه بود، و وظایف استخلاف فی الأرض چیست؟ و با سایر حکومتهای دنیوی در چه اموری فرق و امتیاز دارند؟ مباحث اصولی و مفصل در این باره در سایر قسمتهای کتاب بیان خواهد شد. در اینجا منظور، بیان مسایل عمومی و جزئی دربارۀ نظم اعراب است.
از صفحات گذشته معلوم شد که سرانجام، امنیت و آرامش در تمام سرزمین عربستان حاکم شد. معضلات سیاسی و نابسامانیهای اجتماعی از بین رفتند. در اکناف و اطراف ممکلت، داعیان و مبلغان اسلام منتشر شده بودند. هیأتهای نمایندگی قبایل از مناطق و سرزمینهای دور به بارگاه نبوت حضور مییافتند. فتح مکه روز عظمت و اقتدار اسلام بود که در رمضان سال هشتم هجری به وقوع پیوست. بعد از آن، رسول اکرم ج در میان قبایل، افرادی را تعیین فرمودند تا اموال زکات و صدقات را گردآوری کنند. ولی ارکان و پایههای خلافت الهی در اواخر سال دهم هجری، نزدیک به زمان حجة الوداع، تکمیل و مستحکم شد.
گرچه از دید ناقص، ضعیف و ناآشنای اروپا، این دوران از زندگی رسول خدا ج دوران جدید ریاست و سلطنت ایشان و مظهر یک زندگی سلطنتی به نظر میرسد، لیکن برای آشنایان و واقعبینان، حقیقت واضح و روشن است که آقای دو جهان، چگونه در لباسهای کهنه و پاره، در کوچههای مدینه در صف فقرا و مساکین و غلامان نمودار میشد. وی در حالی که بینیاز از تاج و تخت، مستغنی از قصر و ایوان، بیپروا از حاجب و دربان، دور از خدم و حشم و مال و منال بود، بر دلها حکومت میکرد. حکومت وی نه تشکیلات داشت و نه مراکز و نیروهای انتظامی. نه صاحب منصبان و نه هیأت وزیران و نه امراء و قضات جداگانه. وی شخصیتی واحد بود که تمام مسئولیتها را خود ایشان انجام میداد. با وجود این، وی میان خود و عامۀ مسلمین به اندازۀ یک مو فرق و امتیاز قائل نمیشد. در دادگاه عدالت وی، فاطمۀ زهرا جگرگوشۀ نبوت و یک مجرم عادی، برابر بودند [۷۵]. مقصود اصلی از بعثت پیامبر گرامی ج دعوت به مذهب، اصلاح اخلاق و تزکیۀ نفوس بود. سایر مسئولیتها ضمنی و جنبی بودند. روی این اساس! آنحضرت ج به ترتیبات و مسایل امنیتی تا حدی که برای دعوت توحید موانع و مشکلاتی پیش نیاید، توجه مبذول میداشتند. با وجود این، این امر چندان مهم به نظر نمیرسید.
[۷۴] ابراهیم بزرگ قبیلۀ خود بود و همیشه یک گُردان چهار صد نفری از غلامان با وی همراه بود با چندین حکمران از حاکمان شام و بابل جنگید و خداوند به او وعده داده بود که فرزندان او را حکومت ارض مقدس عطاء خواهد کرد. (تورات، سفر تکوین) [۷۵] صحیح بخاری کتاب الحدود.