فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

عدی بن حاتم (سال نهم هجری)

عدی بن حاتم (سال نهم هجری)

عدی فرزند حاتم طائی، رئیس قبیلۀ طی و دارای مذهب مسیحی بود. او مانند سلاطین عرب، یک چهارم از محصول مردم را دریافت می‌کرد. هنگامی که سپاه اسلام به یمن رفت، او از آنجا فرار کرد و به شام رفت. خواهرش اسیر شد و به مدینه آورده شد. پیامبر اکرم ج او را با اکرام و احترام زیادی به‌سوی خانواده‌اش روانه کرد. او نزد برادرش رفت و به وی گفت: هرچه زودتر به محضر محمد شرفیاب شود، زیرا چه ایشان پیامبر باشند و چه حاکم و پادشاه، در هر صورت ملاقات با ایشان سودمند خواهد بود. «عدی» عازم مدینه شد و به محضر آن‌حضرت ج رسید. آن‌حضرت در مسجد بودند. عدی هنگام ورود سلام گفت: آن‌حضرت ج پس از جواب سلام، نامش را پرسید. سپس او را با خود به خانه برد. در همین اثناء پیرزنی از راه رسید و با آن‌حضرت ج تا دیر وقت در مورد مسئله‌ای به گفتگو پرداخت. «عدی» که خود از امیران و حاکمان بود و دربار رومی‌ها را در شام دیده بود، از این که رهبر بزرگ عرب با پیرزنی اینگونه صحبت می‌کند و احوال او را می‌پرسد، در شگفت قرار گرفت. در همان لحظه در این اندیشه فرو رفت که این شخص پادشاهی نیست. آن‌حضرت وارد خانه شدند و زیراندازی که از چرم بود، برای «عدی» گستردند و به او تعارف نمودند. پس از اصرار بسیار «عدی» بر آن نشست. آن‌حضرت ج فرمودند: عدی! شما از قوم خود چهار یک می‌گیری! حال آن که این کار در مذهب مسیحیت جایز نیست [۵۴]. سپس فرمودند: آیا غیر از خدا دیگر خدایی هست؟ وی اظهار داشت: خیر! سپس فرمودند: آیا کسی از خدا بزرگ‌تر هست؟ وی گفت: خیر! آن‌حضرت فرمودند: بر یهود خشم الهی نازل شده و مسیحیان گمراه شده‌اند [۵۵].

خلاصه، عدی مشرف به اسلام شد و چنان بر اسلام استوار و پابرجا ماند که ماجرای ارتداد، هیچ تأثیری بر وی نگذاشت. از کرم و سخاوت پدر نیز بهره‌ور بود. یک بار شخصی از وی یکصد درهم خواست. وی اظهار داشت: تو از فرزند حاتم چنین مبلغ ناچیز و بی‌ارزشی را می‌طلبی! سوگند به خدا که آن را به تو نخواهم داد [۵۶].

[۵۴] ابن هشام، اسلام عدی بن حاتم. [۵۵] مسند امام احمد، حدیث عدی، ترمذی تفسیر فاتحه. [۵۶] الإصابة في أحوال الصحابة، ذکر عدی.