نقش ایمان در زندگی

فهرست کتاب

بدون ایمان، آرامش روانی وجود ندارد

بدون ایمان، آرامش روانی وجود ندارد

بدون شک، آرامش روانی نخستین چشمۀ خوشبختی است. اما وقتی که می‌دانیم تیزهوشی و دانش و سلامتی بدن و نیرومندی و مال و ثروت و شهرت و مقام و دیگر نعمت‌های مادی زندگی در رسیدن انسان به آن دخالتی ندارند، چگونه می‌توانیم به آن دست یابیم؟!

ما با اطمینان پاسخ می‌دهیم: آرامش روانی فقط یک منبع دارد و دومی ندارد. این یگانه منبع آرامش روانی ایمان به خدا و روز آخرت است، ایمانی صادقانه و عمیق که زنگار شک و تردید آن را تیره نساخته و از آفت نفاق نیز بدور باشد.

این مطلبی است که واقعیت موجود به آن گواهی می‌دهد و تاریخ پر از شواهد گوناگون برای اثبات آن است و هر انسان با بصیرت و با انصافی، درستی آن را در وجود خویش و در زندگی اطرافیانش احساس می‌کند. انسان‌های که از دینداری محومند با آن که زندگی آنان آکنده از لذت‌ها و اسباب و وسائل رفاه است، باز هم از اطمئنان و مسرت محرومند؛ علتش این است که اینان معنا و مفهوم زندگی را نمی‌دانند، و در زندگی هدفی ندارند. و رازی در زندگی نمی‌یابند. با این ترتیب چگونه می‌توانند به آرامش روانی و گشادگی سینه دست یابند؟! این آرامش روانی میوه‌ای از میوه‌های باغستان ایمان و درخت پاک و تابناک توحید است که به اذن پروردگار هرلحظه میوه‌های تر و تازه بر سر شاخسار می‌آورد (ابراهیم: ۲۵). این نسیمی است آسمانی که خدا آن را در دل‌های اهل ایمان در روی زمین به وزش درمی‌آورد، تا به هنگام پریشانی و سرگردانی دیگران ثبات و آسایش داشته باشند، و به هنگام خشم و نفرت دیگران به خشنودی و رضایت دست یابند، و به هنگام شک و تردید دیگران به یقین نائل آیند، و به هنگام بیتابی دیگران شکیبایی داشته باشند، و به هنگام برآشفتن دیگران بردبار باشند.

این همان آرامش است که قلب رسول خدا جرا در موقع مهاجرت از مکه به مدینه آباد و روشن ساخته بود، و این بود که غم و اندوهی ایشان را نیازرد، و ترس و وحشتی او را نگران نساخت، و شک و تردید به هیچ وجه در سینۀ او راه نیافت.

﴿فَقَدۡ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذۡ أَخۡرَجَهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ إِذۡ هُمَا فِي ٱلۡغَارِ إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ[التوبة: ۴۰].

«خداوند او را یاری کرد؛ (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود (فرد دیگر صدیق اکبرس بود)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود می‌گفت: «غم مخور، خدا با ماست!».

همراه صدیقش را احساس حزن و اندوه و دلسوزی فرا گرفته بود: البته نه این بود که بر جان خودش می‌ترسید، بلکه برای پیامبر اکرم جنگران بود، و دلش برای آیندۀ رسالت اسلام می‌سوخت. وقتیکه دید دشمنان رسول خدا جغار را محاصره کرده‌اند، گفت:

«يا رسول الله! لو نظر أحدهم تحت قدميه لرآنا! فقال الرسول صلى الله عليه وسلم مثبتا فؤاده: يا أبا بكر ما ظنك باثنين الله ثالثهما؟!»

«یا رسول الله! اگر یکی از این دشمنان به زیر پایش بنگرد، حتماً ما را خواهد دید! پیامبر اکرم جبه او دلداری داد و فرمود: ای ابوبکر، دربارۀ دو نفری که خدا سومی آنان است چه فکر می‌کنی؟!»

این آرامش روانی روح و نوری است از جانب خدا. هرکس ترسان و هراسان شده باشد، با آن آرام می‌گیرد، و هرکس که دچار نگرانی و پریشانی شده باشد، با آن آسایش می‌یابد، و هرکس که اندوهگین باشد، با آن تسلی پیدا می‌کند، و هرکس که خسته باشد، در پناه آن استراحت می‌کند، و ناتوان با آن توانا می‌گردد، و سرگردان با آن راه می‌یابد.

این آرامش روانی، پنجره‌ای است که به بهشت باز می‌شود و خدا این پنجره را برای بندگان اهل ایمانش می‌گشاید نسیم‌های جانفزای بهشتی از این پنجره بر آنان وزیدن می‌گیرد و اشعۀ تابناک انوار بهشتی از این پنجره بر آنان می‌تابد و بوی عطرآگین اشجار و ریاحین بهشت را بر مشام جان‌شان می‌افشاند، تا مزۀ بخشی از نیکی‌هایی را که پیش فرستاده‌اند به آنان بچشاند، و نمونه کوچکی از نعیم ابدی را که در بهشت انتظارشان را می‌کشد به آنان نشان بدهد، و این انسان‌های با ایمان بتوانند در این جهان نابسامان در پرتو وزش نسیم‌های بهشتی در میان انواع گل و ریحان در سلامتی و امن و امان به سر برند.